اخلاق، اصلاح و تربیت(1)
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله اصلاح و تربیت، اردیبهشت 1386، شماره 61.
اخلاق، اصلاح و تربیت
پیشگفتار
مسائل اخلاقی در هر زمان از اهمیت فوقالعاده برخوردار بوده، ولی در عصر و زمان ما اهمیت ویژهای دارد؛ زیرا:
1. از یک سو عوامل و انگیزه های فساد و انحراف در عصر ما از هر زمانی بیشتر است، و اگر در گذشته برای تهیه مقدمات بسیاری از مفاسد اخلاقی هزینهها و زحمتها لازم بود در زمان ما از برکت پیشرفت صنایع بشری همه چیز در همه جا و در دسترس همه کس قرار گرفته است!
2. از سوی دیگر، با توجه به این که عصر ما عصر بزرگ شدن مقیاسهاست، آنچه در گذشته بطور محدود انجام میگرفت در عصر ما به صورت نامحدود انجام میگیرد. قتل و کشتار انسانها به برکت وسائل کشتار جمعی، و مفاسد اخلاقی دیگر به کمک فیلمهای مبتذلی که از ماهوارهها در سراسر دنیا منتشر میشود و اخیرا که به برکت «اینترنت» هرگونه اطلاعات مضر در اختیار تمام مردم دنیا قرار میگیرد، لذا مفاسد اخلاقی بسیار گسترش پیدا کرده و مرزها را درهم شکسته و تا اقصا نقاط جهان پیش میرود تا آنجا که صدای بنیانگذاران مفاسد اخلاقی نیز درآمده است. اگر در گذشته تولید مواد مخدر در یک نقطه، یک روستا و حداکثر شهرهای مجاور را آلوده میکرد، امروز به کمک سوداگرانِ مرگ به سراسر دنیا کشیده می شود.
3. از سوی سوم، همان گونه که علوم و دانشهای مفید و سازنده در زمینههای مختلف پزشکی و صنایع و شؤون دیگر حیات بشری گسترش فوق العادهای پیدا کرده، علوم شیطانی و راهکارهای وصول به مسائل غیرانسانی و غیراخلاقی نیز به مراتب گستردهتر از سابق شده است. به گونهای که به دارندگان فساد اخلاق اجازه میدهد از طرق مرموزتر و پیچیدهتر و گاه سادهتر و آسانتری به مقصود خود برسند. در چنین شرایطی توجه به مسائل اخلاقی و علم اخلاق از هر زمانی ضروریتر به نظر میرسد و هرگاه نسبت به آن کوتاهی شود فاجعه یا فاجعههایی در انتظار است.
اندیشمندان دلسوز و عالمان آگاه باید همگی دست به دست هم دهند و برای گسترش اخلاق در دنیای امروز که اخلاق به خطر افتاده تا آن حد که بعضی آن را به کلی انکار کرده یا غیرضروری دانستهاند و بعضی دیگر هر کار و خصلتی که انسان را به خواسته سیاسیاش برساند اخلاق شمردهاند، تمام تلاش و کوشش خود را به کار گیرند. خوشبختانه ما مسلمانان منبع عظیمی مثل قرآن مجید در دست داریم که مملو است از بحثهای عمیق اخلاقی و تربیتی که در هیچ منبع دینی دیگری در جهان یافت نمیشود. لذا بر این شدیم که به سراغ بحث اخلاق اسلامی در قرآن مجید برویم. بحمدالله این کار انجام شد و مجموعه ای اکنون در دسترس شماست که میتوان از آن به عنوان یک متن جامع درسی نیز استفاده کرد.
فصل اول: اهمیت بحثهای اخلاقی
اشاره
این بحث از مهمترین مباحث قرآنی است، و از یک نظر مهمترین هدف انبیای الهی را تشکیل میدهد؛ زیرا بدون اخلاق نه دین برای مردم مفهومی دارد، و نه دنیای آنها سامان مییابد؛ همانگونه که گفتهاند:
اقوام روزگار به اخلاق زندهاند *** قومی که گشت فاقد اخلاق مردنی است!
اصولا زمانی انسان شایسته نام «انسان» است که تربیت شده باشد؛ یعنی دارای اخلاق انسانی شده باشد؛ در غیر این صورت، یعنی هنگامی که انسان اصلاح و تربیت نشده و از اخلاق شایستهای برخوردار نگردیده، حیوان خطرناکی است که با استفاده از هوش سرشار انسانی همه چیز را ویران میکند، و به آتش میکشد؛ برای رسیدن به منافع نامشروع مادی جنگ به پا میکند، و برای فروش جنگافزارهای ویرانگر تخم تفرقه و نفاق میپاشد، و بیگناهان را به خاک و خون میکشد! آری! او ممکن است به ظاهر متمدن باشد ولی در این حال حیوان خوش علفی است، که نه حلال را میشناسد و نه حرام را! نه فرقی میان ظلم و عدالت قائل است و نه تفاوتی در میان ظالم و مظلوم! با این اشاره به سراغ قرآن میرویم و این حقیقت را از زبان قرآن میشنویم؛ در آیات زیر دقت کنید:
1. «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الأُمِّيّينَ رَسولًا مِنهُم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ»؛ (او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آن ها می خواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب و حکمت میآموزد هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!).(سوره جمعه، آیه 2)
2.«لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ إِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم يَتلوا عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ»؛ (خداوند بر مؤمنان منت نهاد [و نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنان را پاک کند و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد، هرچند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند).(سوره آل عمران، آیه 164)
3. «کَمَا أَرْسَلْنَا فِيکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ يَتْلُو عَلَيْکُمْ آيَاتِنَا وَ يُزَکِّيکُمْ وَ يُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ يُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ»؛ (همانگونه [که با تغییر قبله نعمت خود را بر شما ارزانی داشتیم] رسولی از خودتان در میانتان فرستادیم، تا آیات ما را بر شما بخواند، و شما را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد، و آنچه را نمیدانستید، به شما یاد دهد).(سوره بقره، آیه 151).
4. «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»؛ (پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز! تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آن ها را کتاب و حکمت بیاموزد و پا کیزه کند، زیرا تو توانا و حکیمی [و بر این کار قادری]).(سوره بقره، آیه 129)
5. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها * وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»؛ (هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرد، رستگار شد و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخت، نومید و محروم گشت!).(سوره شمس، آیات 9 و 10)
6. «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكي * وَ ذَكَرَ اسمَ رَبِّهِ فَصلي»؛ (به یقین کسی که پاکی جست [و خود را تزکیه کرد] رستگار شد و [همچنین آن کس که] نام پروردگارش را یاد کرد، سپس نماز خواند!).(سوره اعلی، آیات 14 و 15)
7. «وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ»؛ (ما به لقمان حکمت [ایمان و اخلاق] آموختیم [و به او گفتیم] شکر خدا را به جا آور!).(سوره لقمان، آیه 12)
چهار آیه نخستین در واقع یک حقیقت را دنبال میکند، و آن اینکه یکی از اهداف اصلی بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) تزکیه نفوس؛ و اصلاح و تربیت انسانها و پرورش اخلاق حسنه بوده است؛ حتی میتوان گفت تلاوت آیات الهی و تعلیم کتاب و حکمت که در نخستین آیه آمده، مقدمهای است بر مساله تزکیه نفوس و تربیت انسانها؛ همان چیزی که هدف اصلی علم اخلاق را تشکیل میدهد. شاید به همین دلیل «تزکیه» در این آیه بر «تعلیم» پیشی گرفته است؛ چراکه هدف اصلی و نهایی «تزکیه» است هرچند در عمل «تعلیم» مقدم بر آن میباشد؛ و اگر در سه آیه دیگر (آیه دوم و سوم و چهارم از آیات مورد بحث) «تعلیم» بر «تزکیه اخلاق» پیشی گرفته، ناظر به ترتیب طبیعی و خارجی آن است، که معمولا «تعلیم» مقدمهای است برای «تربیت و تزکیه»؛ بنابراین آیه اول و آیت سه گانه اخیر هر کدام به یکی از ابعاد این مسأله مینگرد. (دقت کنید)
این احتمال در تفسیر آیات چهارگانه فوق نیز دور نیست که منظور از این تقدیم و تأخیر این است که این دو (تعلیم و تربیت) در یکدیگر تأثیر متقابل دارند؛ یعنی، همانگونه که آموزشهای صحیح سبب بالا بردن سطح اخلاق و تزکیه نفوس میشود، وجود فضائل اخلاقی در انسان نیز سبب بالا بردن سطح علم و دانش اوست؛ چراکه انسان وقتی میتواند به حقیقت علم برسد که از «لجاجت» و «کبر» و «خودپرستی» و «تعصب کورکورانه» که سد راه پیشرفتهای علمی است خالی باشد، در غیر این صورت اینگونه مفاسد اخلاقی حجابی بر چشم و دل او میافکند که نتواند چهره حق را آن چنان که هست مشاهده کند و طبعا از قبول آن وا میماند.
این نکات نیز در آیات چهارگانه فوق قابل دقت است:
در اولین آیه، قیام پیغمبری که معلم اخلاق و مربی اصلاح و تربیت است به عنوان یکی از نشانههای خداوند ذکر شده، و نقطه مقابل «تعلیم و تربیت» را «ضلال مبین» و گمراهی آشکار شمرده است (و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین) و این نهایت اهتمام قرآن را به اخلاق نشان میدهد. در دومین آیه، بعثت پیامبری که مربی اخلاق و معلم کتاب و حکمت است به عنوان منتی بزرگ و نعمتی عظیم ازناحیه خداوند شمرده است؛ این نیز دلیل دیگری بر اهمیت اخلاق است. در سومین آیه که بعد از آیات تغییر قبله (از بیت المقدس به کعبه) آمده و این تحول را یک نعمت بزرگ الهی میشمرد، میفرماید: این نعمت همانند اصل نعمت قیام پیامبر اسلام(ص) است که با هدف تعلیم و تربیت و تهذیب نفوس و آموزش اموری که وصول انسان به آن از طریق عادی امکانپذیری نبود انجام گرفته است.
نکته دیگری که در چهارمین آیه قابل دقت است، این است که در این جا با تقاضای ابراهیم و دعای او در پیشگاه خدا رو به رو میشویم؛ او بعد از بنای کعبه و فراغت از این امر مهم الهی، دعاهایی میکند که یکی از مهمترین آنها تقاضای به وجود آمدن امت مسلمانی از «ذریه» اوست، و بعثت پیامبری که کار او تعلیم کتاب و حکمت و تربیت و تزکیه نفوس باشد. این نکته نیز در پنجمین آیه جلب توجه میکند که قرآن پس از ذکر طولانیترین سوگندها که مجموعهای از یازده سوگند مهم به خالق و مخلوق و زمین و آسمان و ماه و خورشید و نفوس انسانی است، میگوید: «آن کس که نفس خویش را تزکیه کند رستگار شده، و آن کس که آن را آلوده سازد مأیوس و ناامید گشته است!»؛ (قد افلح من زکاها وقد خاب من دساها) این تاکیدهای پی در پی و بی نظیر دلیل روشنی است بر اهمیتی که قرآن مجید برای پرورش اخلاق و تزکیه نفوس؛ و به بیانی دیگر امر مهم اصلاح و تربیت قائل است، و گویی همه ارزشها را در این ارزش بزرگ خلاصه میکند، و فلاح و رستگاری و نجات را در آن میشمرد.
همین معنی با مختصر تفاوتی در آیه ششم آمده و جالب این که «تزکیه اخلاق» در آن مقدم بر نماز و یاد خدا ذکر شده که اگر تزکیه نفس و پاکی دل و صفای روح در پرتو فضائل اخلاقی نباشد، نه ذکر خدا به جایی می رسد و نه نماز روحانیتی به بار میآورد. و بالاخره در آخرین آیه، از معلم بزرگ اخلاق یعنی لقمان سخن میگوید و از علم اخلاق به «حکمت» تعبیر میکند و میگوید: «ما [موهبت بزرگ] حکمت را به لقمان دادیم، سپس به او دستور دادیم که شکر خدا را در برابر این نعمت بزرگ به جا آورد!»؛ (ولقد آتینا لقمان الحکمة ان اشکر لله) با توجه به این که ویژگی «لقمان حکیم» آن چنان که از آیات سوره لقمان استفاده میشود تربیت نفوس و پرورش اخلاق بوده است به خوبی روشن میشود که منظور از «حکمت» در این جا همان «حکمت عملی» و آموزشهایی است که منتهی به آن میشود یعنی «تعلیم» برای «تربیت»! باید توجه داشت که حکمت، همانگونه که بارها گفتهایم در اصل به معنی «لجام» اسب و مانند آن است؛ سپس به هر «امر بازدارنده» اطلاق شده است، و از آنجا که علوم و دانشها و همچنین فضائل اخلاقی انسان را از بدیها و کژیها باز میدارد، این واژه بر آن اطلاق شده است.
نتیجه:
آنچه از آیات بالا استفاده میشود اهتمام فوق العاده قرآن مجید به مسائل اخلاقی، تهذیب نفوس و خلاصه امر مهم اصلاح و تربیت به عنوان یک مساله اساسی و زیربنایی است که برنامههای دیگر از آن نشأت میگیرد؛ و به تعبیر دیگر، بر تمام احکام و قوانین اسلامی سایه افکنده است. آری! تکامل اخلاقی در فرد و جامعه مهمترین هدفی است که ادیان آسمانی بر آن تکیه میکنند، و ریشه همه اصلاحات اجتماعی و وسیله مبارزه با مفاسد و پدیدههای ناهنجار میشمرند.
ادامه دارد ...
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.