عالم پس از مرگ / پاداش و کیفر
حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله مکتب اسلام، آذر 1353، سال پانزدهم، شماره 12.
عالم پس از مرگ / پاداش و کیفر
- برداشتهای نادرست از مسألۀ «پاداش و کیفر» در عالم پس از مرگ، آن را به صورت معمائی با نقاط مبهم فراوان در آورده است.
چون به خواست خدا در نظر است که از شماره اول سال 16 (شماره آینده) بحث جدیدی که از جهات زیادی مورد نیاز است آغاز کنیم؛ با این مقاله، به بحثهای عالم پس از مرگ پایان داده و بقیه این مباحث را به کتابی که تحت عنوان «رستاخیز و عالم پس از مرگ» انتشار خواهد یافت، موکول میکنیم. پیرامون مسأله پاداش و کیفر در عالم پس از مرگ و رستاخيز نقاط مبهم فراوان و علامتهای استفهام زیادی دیده میشود که غالبا از تفسیرهای نادرست در مورد اصل مسأله پاداش و کیفر سرچشمه میگیرد. مثلا بعضی از خود میپرسند: گناهان ما چه زیانی به خدا میرساند که ما را مجازات میکند؟ وانگهی ما بد میکنیم، او که بزرگ است و عالِم و قادر، چرا ما را مکافات میکند؟ پس فرق میان «ما» و «او» چیست بگو؟... او بزرگواری کند و گذشت نماید.
از همه اینها گذشته ستمگرترین و گناهکارترین کفار حداکثر یکصد سال عمر خود را غرق عصیانگری و ویرانگری هستند؛ چرا ملیونها سال و بیشتر بلکه برای همیشه مجازات شوند و «مخلد» در عذاب گردند؟ اصولا مجازات یا از روح انتقام جوئی سرچشمه میگیرد، یا برای عبرت دیگران، و یا تربیت خود خلافکاران است و هیچ یک از این سه موضوع درباره کیفرهای پس از مرگ درست نیست. اما انتقام و انتقامجوئی از ساحت پاک پروردگار به دور است؛ زیرا انتقام (برخلاف آنچه تصور میشود) نشانۀ قدرت نیست، بلکه نشانۀ ضعف و ناتوانی روح آدمی است، انتقام مرهمی بر ارواح مجروح و زخم خورده است، و یا به تعبیر صحیحتر عاملی است برای تخدیر ارواح ناراحت و ناتوان و بیمار، بنابراین کیفرهای الهی دارای «عنصر انتقامی» نیستند.
همچنین «عنصر تربیتی» برای خود شخص مرتکب گناه یا دیگران ندارد، چه اینکه مرکز تربیت، این جهان است، و در جهان دیگر، تربیت مطرح نیست. بنابراین مجازاتهای عالم پس از مرگ، حتی مانند قوانین کیفری و جزائی این جهان هم نیست؛ زیرا در این گونه کیفرها و مجازاتها مسالۀ تربیت کاملا مفهوم دارد ولی نسبت به بعد از مرگ نامفهوم است.
تمام این سئوالات پیچیده را با توجه به یک حقیقت میتوان پاسخ گفت و آن اینکه: سرچشمه اصلی کیفرها و مجازاتها در عالم رستاخیز و پس از مرگ، آثار و نتایج خود گناه در روح و جسم آدمی و همچنین تجسم آنهاست. توضیح اینکه: در آیات و روایات اسلامی تعبیرات جالب و حساب شدهای درباره چگونگی ارتباط این جهان با جهان پس از مرگ دیده میشود که میتواند روشنگر نقاط تاریک این بحث باشد؛ مثلا در آیه 20 سوره «شوری» میخوانیم: «مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ»؛ (آنها که زراعت و کشت سرای دیگر را با اعمال نیک خود میطلبند کشت آنها را افزون میکنیم). تعبیر به کشت تعبیر جالبی است که نشان میدهد پاداش و کیفر در آن جهان چیزی جز نتایج اعمال خود انسان نیست. و در آیه 15 سوره «جن» میخوانیم: «أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً»؛ (اما ستمگران هیزم و آتش افروز دوزخند). بنابراین آتشی جز به وسیله خودشان و اعمالشان وجود ندارد. آنها و اعمالشان هستند که در شکل آتش ظاهر میشوند، پس آن آتش چهرۀ دیگری از اعمال خود آنهاست که دامانشان را میگیرد.
همچنین در آیه 39 سوره «صافات» چنین آمده است: «و ما تجزون الآ ما کنتم تعملون»؛ (پاداشی به شما داده نمی شود جز اعمالی که انجام داده اید). بنابراین پاداششان همان اعمالشان است که به دست آنها میرسد! و در آیه 55 سوره «عنکبوت» میفرماید: «ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛ (آنچه را که انجام دادید اکنون بچشید). این تعبیر نیز نشان میدهد که کیفرهای گناهکاران چیزی جز دریافت و چشیدن اعمال خود انسان نیست. و در آيه 33 سوره «جاثیه» میخوانیم: «وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ»؛ (و گناهانی را که انجام دادهاند در برابر آنها آشکار میشوند و استهزاهائی که در برابر آیات خدا داشتند به آنها وارد میگردد).
* * *
از همه این تعبیرات به خوبی استفاده می شود که آنچه ما در جهان پس از مرگ با آن سروکار داریم، همان اعمال نیک و بد ماست، که به صورت انرژیهای سودمند و یا ویرانگری در این جهان از ما صادر گردیده، و علاوه بر اینکه روح ما را تکامل داده یا جریحهدار ساخته، در پرونده جهان هستی همچنان باقی مانده و طبق قانون تکامل و پرورش یافته است. این اعمال در آن روز از مخفیگاههای خود خارج میشوند، و پس از تغییر شکل دادن (که از آثار عمومی انرژیها است) در قیافههای جدیدی بر ما ظاهر میشوند. این چهرههای جدید ما را تا اعماق جان نشاط میبخشند، و یا میسوزانند و در هر حال با ما هستند و از ما جدا نمیشوند. اینها همانند همه چیز دیگر این جهان، نابود نمیگردند -و به فرمان خدا- همانند خود ما رنگ ابدیت به خود میگیرند، و به این ترتیب مسأله کیفر و پاداش نه همانند مزد کارگران و مجازات بردگان است، و نه جنبۀ انتقامی دارند و نه درس عبرت برای مرتکبین آنها و یا دیگران است. بلکه نوع دیگری است که از آن به «اثر عمل» میتوان تعبیر نمود.
جالب توجه اینکه: در روایت تصریح شده که «الدنيا مزرعة الاخرة»؛ (این جهان کشتگاه جهان دیگر است). با توجه به مفهوم «مزرعه» روشن میشود آنچه در آنجا میدرويم محصول و تکامل یافتۀ همان بذرهای اعمال نیک و بدی است که در اینجا افشاندهایم. اگر ما چند گرم بذر خار مغیلان در راه خود بیفشانیم، پس از چند ماه خود را با یک میدان وسيع خاری جانگداز که به حكم اجبار باید از روی آنها عبور کنیم روبرو ببینیم، آیا چیزی جز محصول عمل خود را دریافت داشتهایم؟! همانطور که اگر چند گرم بذر گل در زمینهای اطراف خود بپاشیم و پس از مدتی با صحرائی از گلهای خوشبو که بوی عطر دل انگیزشان جان انسان را تازه میکند، و رنگ و زیبائی آنها چشم را نوازش و دل را آرامش میبخشد، روبرو شویم، با همان نتیجه عمل خود روبرو شدهایم. نه در صورت اول کسی به ما ستم کرده و نه در صورت دوم چیزی بی جهت و بدون حساب دریافت داشتهایم؛ و در هر دو صورت محصول عمل خود را باز یافتهایم.
حال می پرسیم اگر آن خارها و این گلها جاودانی و ابدی باشند و ما را برای همیشه در شکنجه یا لذت فرو برند آیا کسی در اینجا مقصر است؟ یا با مسأله عدالت منافاتی دارد؟ و یا حق شکایت از این وضع را داریم؟ اگر دریافت و برداشت ما از مسأله پاداش و کیفر جهان پس از مرگ چنین باشد، همه علائم استفهامها از پیرامون این مسأله برچیده خواهد شد.
پایان مقاله
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.