حکم تقلید فرزندان از والدین در انتخاب دین؟

آیا تقلید فرزندان از والدین خود در انتخاب دین صحیح است؟

دینداری امری درونی است و از آنجایی که هیچ کس نمی تواند در امور قلبی اشخاص تصرف کند، مجبور کردن اشخاص به انتخاب و معتقد شدن به هر باوری، امکان ناپذیر است. به همین خاطر مراجع تقلید در ابتدای هر رساله توضیح المسائل می گویند هر کسی باید با تحقیق و عقل و فطرت خود انتخاب کند. البته چون انتخاب دین و اعتقاد یافتن به یک آیین و شریعت نیازمند رسیدن به درجه خاصی از رشد فکری و عقلی است، این کار مهم از کودکان نابالغ ساخته نیست. بنابراين ممکن است انسان تا سنينی كه هنوز به استقلال عقلی ورشد فكری نرسيده، در یقین خود به مسائل دينی از راهنمایی ها و آگاهی های دینی که والدين یا مربیانش به او می دهند، متأثر باشد و مراجع عظام نیز این نوع یقین را که از گفته دیگران به دست می آید در مسلمان بودن کافی می دانند.

مفهوم تقدّس و مقدّس و محدوده هاله تقدّس؟

مفهوم تقدّس و مقدّس چيست؟ مقدّس کيست؟ و يا چيست؟ تقدّس را از کجا آورده اید؟! چرا بسياری از پديده ها مقدس شمرده شده و امکان نقد آنها وجود ندارد؟!

تقدس و مقدس از قدس به معنی پاکی گرفته شده است. از جمله اموری که پاکی آن مورد قبول همه می باشد عقل و احکام عقل است. لذا خداوند که خالق عقل است نیز مقدس است؛ بلکه مقدس حقیقی اوست و سایر امور به اعتبار انتساب آنها به خدا مقدس شمرده می شوند. آنچه با دلایل قطعی پاکی آن ثابت شود شکی در مقدس بودن آن نیست.

اما آنچه مردم بدون دلیل آن را مقدّس می دانند، باید با روش مناسب با آن برخورد شود. ضمن اینکه توهین به مقدسات یک قوم یا ملت، از آنجا که بی حرمتی به میثاق جمعی آنها به شمار می آید، می تواند موجب بروز کدورت ها و خون ریزی های محتمل گردد، و از همین رو جلوگیری از آن الزامی عقلایی و اجتماعی به شمار می آید. با این حال می بینیم کسانی که بدون دلیل به مقدسات اسلام توهین می کنند خود برخی امور مثل هولوکاست را مقدس می شمارند.

عوامل سیاسی و اقتصادی «دین گریزی»

عوامل سیاسی و اقتصادی چطور در گرایش انسانها به دین و مذهب ممانعت ایجاد می کند؟

جناح های سیاسی و اقتصادی که بر اساس ماتريالیسم پایه گذاری شده با اصول مذهبی تضاد دارند، به طوري كه اگر یک رهبر سیاسی با مطالعاتش ایمان به مبدأ عقل و علم در نظام هستى بیاورد آن را اظهار نمی کند و سعی در مخفی کردن آن دارد تا بتواند به اهداف سیاسی و اقتصادی خود برسد. در کشورهای ماتريالیستی با افکار مذهبی به شدت مخالفت می شود و کسی که از امور مذهبی صحبت کند او را مرتجع می خوانند. در بقیه کشورها هم که یا مستعمره آنها است و یا تبلیغات شدید ماتريالیسم اجازه اظهار نظر در مورد مذهب به بزرگان را نمی دهد.

نقد فرضیه «انیشتاین» در گرایش به مذهب

آیا فرضیه «اینشتاین» در گرایش انسان به مذهب صحیح است؟

«انيشتاين» در بحثى تحت عنوان «مذهب و علوم» مى ‌گويد: «هيجانات و احساساتى كه موجب پيدايش مذهب شده بسيار مختلف و متفاوت است...» سپس بعد از بیان فرضيه ترس می گوید: «ويژگى اجتماعى بودن بشر يكى از عوامل پيدايش مذهب است. فردی که پدر و مادر و بستگانش مى ‌ميرند و اطراف او را خالى مى ‌كنند، برای داشتن اتکاء و اميد به كسى، عقيده به خدا پیدا مى‌كند ...». در واقع گوینده اين فرضيه، اثر را با انگيزه اشتباه گرفته؛ زیرا مذهب مى ‌تواند آلام روحى انسان را تسكين دهد و... ، اما اين يك اثر است نه يك انگيزه.

کتب آسمانی، وحی الهی یا تجلّی شخصیّت باطنی و روان ناخود آگاه پیامبران؟

گفته می شود وحی منشاء الهی ندارد، بلکه نتیجه تجلّی شخصیّت باطنی و روان ناخود آگاه پیامبران است؛ آنها فهم و یا خیالات خود را بعد از دوره ای عزلت گزینی و تفکّر به نام وحی به مردم ارائه می دهند. با توجّه به این نظریّه ها، چرا باید کتب پیامبران را وحیانی و الهی بدانیم؟

اولا: این ادعا تنها يك «فرضيه» است و صرف «احتمال» دلیل مناسبی برای انکار امری قطعی نیست.ثانیا: چه اصرارى است كه تمام حقايق جهان را تنها با همين «معلومات تجربى» فعلى تفسير كنيم؟! به اعتراف بسیاری از دانشمندان، حقايق اسرار اين جهان، منحصر به همين كشفيات علمى‏ امروز نیست و اين اصرار و پافشارى، بسيار بى‏ مورد است. ثالثا: از آنجا که ادله و شواهد فراوانی بر خلاف این فرضیه وجود دارد حتی احتمال چنین مطلبی نیز درست نیست؛ بعضی از این شواهد عبارت اند از: الف) معجزات علمی و حقایقی که در کتب آسمانی خصوصا قرآن وجود دارد و فقط خداوند از آن اطلاع دارد و از توان پیامبران خارج است. ب) آیات فراوانی که به صراحت کتب آسمانی را از جانب خداوند می داند. ج) حضور پیامبران در بین مردم و پایه گذاری غلط این فرضیه بر «عزلت گزینی» آنها.

«انسانيت» دين من است!

آیا بهتر نیست «انسانیت» را جایگزین ادیان مختلفی کنیم که با دستورات و اختلافات خود دردهای بشر را بیشتر می کنند؟!

اولا: در صورت نفی رابطه خدا و انسان نمی توان برای انسان عواطفی تصور کرد؛ زیرا انسانی که در دیدگاه ماتریالیست ها نه مخلوق خداوند، بلکه ماشینی پیچیده و صرفا مادی باشد، نمی تواند خودش به خودش این احساسات و عواطف و انگیزه های روحی را افاضه کند.

ثانیا: اگر ملاک آئین انسانیت «عقل» است، باید گفت: هر کسی ممکن است بعضی کارها را درست و بعضی دیگر را غلط بداند، غافل از اینکه شخصی دیگر در تشخیص آن ملاک های اخلاقی برعکس او عمل می کند؛ یعنی عقل ناقص انسانی خود زاینده اختلاف و تزاحم و تضاد و کشمکش است.

ثالثا: در نبود انذار و بشارت دینی-اخروی، چنین مسلکی هیچ ضمانت اجرایی ندارد. در نظام های اخلاقی سکولار گفته می شود یکی از مهم ترین این ضمانت ها فهم این موضوع است که «نفع من در نفع دیگران است». اما در شرایطی دیگر که میزان قدرت آحاد جامعه در مقایسه با یکدیگر نامتوازن باشد، این ملاک به هیچ وجه ضمانت اجرایی نخواهد داشت؛ چرا که زورمندان می توانند نفعی نامرتبط با نفع دیگران تعریف کنند.

رابعا: دینداری نه تنها با اخلاق نیک تقابل ندارد بلکه دین دار واقعی حتما دارای «اخلاق نیک» یا به تعبیری «انسانیت» است. با توجه به جایگاه والایی که در متون دینی برای «حسن خلق» بیان شده، می پرسیم که دین داری چه تقابلی با انسانیت و «زیست اخلاقی» دارد که ما فقط مجاز به انتخاب یکی شان باشیم؟!

نقد مبانی و ادله نقلی «پلورالیسم دینی»

ادله نقلی و مبانی «پلورالیسم دینی» چگونه قابل نقد و بررسی می باشد؟

طرفداران نظریه «پلورالیسم دینی» برای اثبات دیدگاه خود به ادله نقلی تمسک کرده اند. آنان می گویند: آیه قرآن دلالت بر حلیت طعام اهل کتاب و ازدواج با آنان دارد، از این رو قرآن «پلورالیسم دینی» را تایید می کند. در پاسخ می توان گفت این آیات اشاره به زمان عسر و حرج برای مسلمانان دارد و هرگز دین آن ها را تأیید نمی کند. از سویی این آیه اشاره به «پلورالیسم رفتاری» دارد. از سوی دیگر؛ بر اساس اجماع، نکاح ابتدایی با اهل کتاب باطل است. و ... .

ایمان دینی مایه آرامش یا دلواپسی؟!

آیا ایمان دینی با وجود دلواپسی از نظارت مداوم خدا و ترس همیشگی از مجازات گناه می تواند مایه آرامش باشد؟!

 

وجود شاهد، ناظر و مراقب و همچنین حد و مرز و اندازه، لازمه هر نظام تربیتی و اجتماعی است که بدون آن رشد و کمال و تربیت افراد و اجرای عدالت و قانون و ارائه سایر خدمات در جامعه غیر ممکن خواهد بود. بدیهی است که همین قاعده و ضرورت در خصوص دین و برنامه های آن نیز وجود دارد. لذا وجود عوامل تشویق و تنبیه و خوف و رجاء در دین امری لازم و ضروری است، و رسالت دین چیزی جز تربیت و تعالی انسان و رشد و کمال او نمی باشد، لذا به هیچ وجه در دین آرامش مطلق و بی قاعده، یا اضطراب و دلواپسی مطلق و بی اساس وجود ندارد.

اگر انسان از نظارت خدا فارغ بوده و از جزای اعمالش ترسی نداشته باشد، به هیچ قانونی پایبند نخواهد بود تا آرامشی برای نوع بشر باقی بماند! باید مجموعه دین را بطور جامع دید و اینکه فقط بعد نظارتی - تنبیهی و برخی محدودیتهای دین را ببینیم، امری دور از منطق، جاهلانه و غرض ورزانه است.

دینداری «بی دین ها»

چگونه می توان متدین بودن ماتریالیست ها و گرایش باطنی آنها به مبداء و معاد را ثابت کرد؟

مادیون همه جا دنبال هدف هستند و هر وقت کشف جدید می کنند به دنبال هدف آن می گردند؛ مثلا هر گاه در بدن انسان یا گیاه و یا حیوان به کشفی می رسند به دنبال هدف خلقت آن عضو و یا پدیده می باشند. بنابراین آنها پذیرفته اند یک مبدأ عاقل در نظالم هستی وجود دارد. به گفته انیشتين هیچ دانشمندی نیست كه احساس مذهبی نداشته باشد. بنابراین آنچه که مادیون نفی می کنند خدای کلیسا و یا نام خدا است نه خود خدا.

نقش «مسائل اجتماعی» در دین گریزی علماى طبيعى

چگونه «مسائل اجتماعی» باعث دین گریز شدن علماى طبيعى شده است؟

مسائل اجتماعی در دور کردن علماى طبيعى از مسائل مذهبی و خداشناسی نقش مهمی داشته است؛ چراكه خرافات وقتی با دین آمیخته شود باعث دوری بزرگان از دین می شود. خشکی و جمود برخی از مذهبیون قشري که مخالف امر جدید و تازه می باشند موجب دوری از مذهب می شود. هم چنين مذهب همراه با تعلیمات اخلاقی جلوی برخی کامیابی های جنسی بدون احساس مسئولیت را می گیرد و موجب می شود کسانی که پایبند به مسائل اخلاقی نیستند از دین و مذهب فاصله بگیرند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمام عليٌّ(عليه السلام)

مِن شِيَمِ الأبرارِ حَمْلُ النُّفوسِ على الإيثارِ

واداشتن جانها به ايثار، از خوى نيکوکاران است

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 22