نقص ایمان شهدای صدر اسلام با شرط شناخت امامان دوازده گانه!

شيعه می گوید: شرط صحّت ايمان، شناخت امامان دوازده گانه است؛ آیا ایمان كسانى كه قبل از ظهور دوازده امام از دنیا رفته اند ناقص است؟!

اولا: برخی از علمای اهل سنت، انکارکنندگان ویژگی هایی از خلفا را مانند «تفضیل» بین آنها، با توصیفاتی چون «بدعت گزار» یا «مسلمان غیرواقعی» نواخته اند؛ در حالی که «شهدای بدر و احد» به چنین تفضیل هایی قائل نبوده و روایتی در این امور نشنیده بودند. هر جوابی که آن علما از این سؤال بدهند، همان جواب ماست. مثلا ادعا شده تفضیل خلفای راشد بر همدیگر سنت است و کسی که معتقد بر برتری ابوبکر بر عمر و عمر بر عثمان و عثمان بر علی نباشد، گویی بدعت گزار در دین است. یا مثلا ادعا شده مسلمان واقعی کسی است که به هیچ وجه علی را افضل بر عثمان نداند! آیا مسلمانانی که در زمان پیامبر(ص) شهید یا رحلت کردند، به چنین رتبه بندی میان خلفا اعتقاد داشتند؟!

ثانیا: شیعیان به استناد کتاب های خود اهل سنت ثابت می کنند که پیامبر(ص) 12 خلیفه را به عنوان شرط عزت اسلام بعداز خود معین کرده و مصداق آن 12 خلیفه ائمه اهل بیت(ع) هستند. بنابراین می توان گفت که آن شهدا ایمانی اجمالی به اصل مسأله امامت آن حضرات داشتند و همین کافی است.

حدیث «معرفت امام» در منابع اهل سنّت

آیا حدیث «معرفت امام» در شش قرن اول تاریخ اسلام در منابع اهل سنّت نیز وجود دارد ؟

تنها به ذکر بعضی از ناقلان و مصادر اهل سنّت در قرون اولیه تاریخ اسلام اکتفاء می کنیم: «مسند» ابوداود، «المعیار والموازنة» اسکافی، «مسند» احمد، «صحیح» مسلم، «العلل الوارده فی الاحادیث» دارقطنی، «زوائد» بزار، «الکنی والاسماء» حافظ دولابی، «صحیح ابن حبان»، ابوحاتم، «معجم الکبیر» طبرانی، «مستدرک الصحیحین» حاکم نیشابوری، «المغنی» قاضی عبد الجبار، «ندیم الفرید» ابن مسکویه و ... .

راویان حدیث «معرفت امام» از علماى اهل سنت؟

از علماى اهل سنت چه کسانى حدیث معرفت امام را نقل کرده اند؟

بسیارى از علماى اهل سنت حدیث «هر کس بمیرد در حالى که براى او امام نباشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است» را نقل کرده اند. از جمله می توان به: ابوداوود سلیمان بن داوود، حافظ عبدالرزاق، محمّد بن سعد، ابن ابى شیبه، ابوجعفر اسکافى، احمد بن حنبل، بخارى، مسلم، احمد بن عمر بزار، ابن عبدربه، ابوحاتم محمّد بن حبّان، ابوالقاسم طبرانى، حاکم نیشابورى، قاضى عبدالجبار معتزلى، ابونعیم اصفهانى، بیهقى، زمخشرى، شهرستانى، ابن اثیر، ابن ابى الحدید، نووى، ذهبى، متقى هندى و... اشاره کرد.

موارد صدور حدیث ثقلین

حدیث ثقلین در چه مواضعى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) صادر شده است؟

پیامبر اکرم(ص) حدیث ثقلین را در پنج موضع ذکر کرده است: هنگام بازگشت از طائف در سال هشتم هجرت بعد از فتح مکه؛ روز عرفه؛ در مسجد خیف در منى در حجة الوداع؛ روز غدیر خم؛ و در آخرین خطبه اى که پیامبر(ص) در روز وفات خود ایراد فرمود. حتى بنا بر بعضى از نقل ها پیامبر(ص) هنگام وفاتش نیز به ثقلین؛ کتاب خدا و عترتش سفارش نمود. ابن حجر آورده حدیث ثقلین طرق زیادى دارد که آن را بیش از بیست نفر از صحابه نقل کرده اند.

مقصود از شناخت در حدیث معرفت امام

چگونه شناختى نسبت به امام، واجب و لازم است؟

منظور شناخت مصداقی امام است. یعنی هر شخص باید امام خود را به نام و به‌عنوان حجت خدا و پیشوای معصوم امت و محل رجوع در سرگردانی‌ها و جهل‌های علمی و نیز به عنوان بیان کننده احکام خدا و مفسر دین بشناسد و چنین شناختی به عنوان یکی از مهمترین اصول عقاید باید از راه استدلال و با ادله قطعی برای شخص حاصل شود نه از روی تقلید یا استفاده از روش‌های وهمی و این شناخت حاصل نمى شود مگر از راه ادله عقلى و نقلى و از راه نصوص وارده بر او از طریق رسول خدا یا کسى که رسول او را به عنوان امام معرفى کرده است.

حدیث « معرفت امام» در منابع متأخر اهل سنت

آیا حدیث «معرفت امام» در قرون متأخر از قرن ششم تاریخ اسلام در منابع اهل سنّت وجود دارد؟

حدیث معرفت امام، بخاطر اهمیت مساله امامت، مورد توجه محدثین قرون مختلف بوده و و در قرون متأخر نیز روایت و تحلیل شده است. همانند: فخر رازی در مسائل الخمسون می نویسد: «من مات و لم یعرف امام زمانه فلیمت ان شاء یهودیا و ان شاء نصرانیا». هم چنین ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می نویسد: «جز با شناخت امامان کسی به بهشت نخواهد رفت».از سویی سعدالدین تفتازانی در شرح المقاصد می نویسد: حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة»، همانند آیه «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرّسول و أولی الأمر منکم» می باشد.

مراد از امام در حدیث «معرفت امام»

امامى که معرفتش واجب و لازم است کدامین امام است؟

با تأمّل در مضمون احادیث معرفت امام پى می بریم که مقصود از امامى که معرفتش واجب است و بدون آن، انسان به مرگ جاهلیت مرده همان امام معصومى است که زمین هیچ گاه از وجود او خالى نیست، همانطور که اگر انسان پیامبر خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده. همچنین قرائن خارجی مثل آیه اولی الامر و حدیث دوازده خلیفه و روایات اهل بیت(ع) که به شناخت أئمه و وجوب اطاعت از آنها تأکید کرده اند، نشان می دهند که مقصود از امام در این حدیث معصومین هستند.

«مفارقت از جماعت» و مرگ جاهلیت!

آیا این حدیث که «هر کس از جماعت مفارقت کند به مرگ جاهلیت از دنیا رفته» حدیث صحیحى است؟

در روایاتی آمده هر کس از جماعت مفارقت کند به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. اولا: صحّت سند این گونه احادیث معلوم نیست. ثانیاً: بر فرض صحّت سند، احتمال زیاد دارد که این احادیث با سندهاى صحیحش از طرف خلفا و حکّام جعل شده تا مردم باورشان شود. ثالثا: با در نظر گرفتن قاعده تناسب حکم و موضوع، بایستی بین حکم که مرگ جاهلیت است و موضوع که مفارقت جماعت است تناسبى باشد که این تناسب وجود ندارد خصوصا وقتی صدق جماعت معلوم نباشد.

راویان حدیث «معرفت امام» از صحابه؟

از صحابه پیامبر(ص) چه کسانى حدیث معرفت امام را نقل کرده اند؟

از میان صحابه پیامبر(ص) جماعت بسیارى حدیث معرفت امام را نقل کرده اند، مانند: زید بن ارقم، عامر بن ربیعه عنزى، عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر، عویمر بن مالک معروف به ابو الدرداء، معاذ بن جبل، معاویة بن ابى سفیان، ابوهریره دوسى و انس بن مالک.

مرگ پیامبر گونه در مقابل مرگ جاهلیّت

چه ارتباطی بین مرگ جاهلى که در حدیث «معرفت امام» آمده با مرگ پیامبر گونه که در برخی روایات ذکر شده وجود دارد؟

از برخى روایات استفاده مى شود که در مقابل مرگ جاهلى، مرگ پیامبرگونه است. این نوع مرگ براى کسانى است که تحت ولایت امیرالمؤمنین(ع) و یازده امام دیگر از ذریه او باشند. حاکم نیشابورى و ابن عباس از پیامبر(ص) نقل کرده اند: هر کس مى خواهد مانند من زندگى کند و مرگش پیامبرگونه باشد و در بهشتی وعده داده شده سکنى گزیند، باید تحت ولایت على بن ابى طالب درآید؛ زیرا او کسى است که شما را از هدایت بیرون نکرده و گمراه نخواهد کرد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ علىٌّ(عليه السلام)

إيّاکَ أَنْ تُخْدَعَ عَن دارِ الْقَرارِ

مبادا از سراى باقى غافل مانى

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 54