وحدت 64 مطلب

گریه و عزاداری عامل افسردگی روانی جامعه!

آیا گریه و عزاداری باعث افسردگی روانی شهروندان یک جامعه نیست؟

عزاداری برای امام حسین(ع) نه تنها موجب هیچ نوع افسردگی نمی شود بلکه حتی برعکس، موجب رفع افسردگی می شود و این موضوع مورد تأیید پژوهش های علمی است. بررسی افراد مبتلا‌ به‌ درجاتی‌ از‌ افسردگی‌ که در این‌ مراسم‌ شرکت کرده اند نشان داد که میانگین نمره آنها پس از مراسم به حدود سلامتی رسیده و بهبود‌ پیدا‌ کرده اند‌.

تعارض عقیده مهدویّت شیعی با سیر تکامل تمدن بشری!

تمدن بشری همیشه در حال تکامل است، آیا ظهور کسی با ویژگیهای موعود شیعیان که بعد از ظهور برای یکسان سازی عقیده ها یک جنگ تمام عیار تخریبی و جهانی راه می اندازد، با سیر تکاملی تمدن تعارض ندارد؟!

اولا: ادعای راه افتادن جنگی خانمان سوز توسط آن امام ادعایی بی اساس است و قیام ایشان با حداقل جنگ و بیشتر با تکیه بر تشنگی بشر به صلح و عدالت و تبلیغ ها و اتمام حجت های خود امام و یارانش به ثمر می نشیند. چرا که حرکت تکاملی تاریخ و آموزه های دینی راجع به آینده به ما می گوید که در عصر او سطح عقل عمومی و دانش بشری به میزان بسیار زیادی گسترش می یابد.
ثانیا: اگرچه در آن زمان اسلام با تبليغ منطقى و پی گير از طرف اكثريت قاطع مردم جهان پذيرفته خواهد شد، اما باز هم همه ادیان از بین نمی روند و گروهی هنوز متدین به ادیان دیگر باقی می مانند. زیرا آن حضرت دنبال تحمیل دین اسلام با خشونت و زور بر همگان نخواهد بود.
ثالثا: ما شیعیان معتقدیم که قیام جهانی حضرت ولی عصر(عج) نه تنها نابود کننده تمدن بشری نیست، بلکه آن را تکمیل می کند. زیرا بازگشت به عقب نه ممكن است و نه منطقى و اين بر خلاف سنت آفرينش و اصل تكامل در زندگى انسانها است.

احتمال خلق موجودات، به دست خالقی غیر از خدا!

چه لزومی دارد که بگوییم همه موجودات را خداوند آفریده است؟ مگر نمی شود توسّط موجود دیگری خلق شده باشند؟

اولا: توجه به لزوم واجب الوجود بودن خدای خالق، امکان خلق شدن جهان به دست وجودی غیر از او را منتفی می کند. واجب الوجود از هر لحاظی بی نقص و بی خلل است و تصور اینکه حتی یک پدیده را نیز خدایی دیگر غیر از خدای مورد باور مومنان آفریده باشد، موجب نقض شدن اصل مسلم واجب الوجود بودن اوست. زیرا گسترده نشدن چتر سیطره و فیض آفرینش این خدای واجب الوجود حتی بر سر یک مخلوق نوعی نقص برای اوست. وقتی خدایی وجود دارد که از همه کمالات خدایی برخوردار است، چرا چیزی نیافریده باشد و با وجود نامنتهای او چه جایی برای خدایی کردن خدای دیگر وجود دارد؟!
ثانیا: اگر فرض کنیم که جز خدای مورد اعتقاد مؤمنین خدای دیگری نیز وجود دارد، باید هر دو به اقتضای خدایی منشاء فیض و آفرینش باشند. امّا مطالعه علمی جهان هستی که در قالب مجموعه‏ های هماهنگ و واحدی به هم پیوسته متجلی شده، انسان را به وحدت و یگانگی پروردگار آنها واقف می سازد. به عبارت دیگر، اگر دست و اراده دیگری غیر از خداوند یکتا بر عالم هستی حاکم بود و اگر تدبیر دیگری غیر از تدبیر الهی در جهان خلقت جریان داشت حتماً ناموزونی و فساد نیز در آن حاکم بود.

منظور از «حبل الله» در قرآن

منظور از «حبل الله» در قرآن چيست؟

خداوند در آيه 103 سوره «آل عمران»، با دعوت به اتحاد می فرماید: «همگى به ريسمان خدا چنگ بزنيد، و پراكنده نشويد و به ياد بياوريد چگونه دشمن يكديگر بوديد و او در ميان شما الفت ايجاد كرد و برادر هم شديد». مفسرین در توضیح «حبل اللّه» تفسيرهاى گوناگونى دارند، برخی آن را قرآن، و برخی منظور خاندان پيامبر(ص) می دانند. البته همه اينها به يك حقيقت باز مى گردد؛ «حبل اللّه» همان ارتباط با خدا است كه از طريق قرآن، پيامبر(ص) و اهل بیت پيامبر(ع) حاصل مى شود.

اهمّيّت «وحدت مسلمين» از زبان امام علي(ع)

امام علي(ع) در خطبه 176 نهج البلاغه، درباره «وحدت مسلمين» چه فرموده است؟

امام علي(ع) در خطبه 176 «نهج البلاغه»، در بیان لزوم وحدت بین مسلمین می فرماید: «مبادا در دین خدا به رنگ های مختلف درآیید؛ چرا که اتحاد و اجتماع در راه حق، هرچند ناخوشایند باشد از پراکندگی در راه باطلی که مورد علاقه شماست بهتر است». دقت در کلام حضرت علی(ع) ما را متوجه این حقیقت می کند که هرگاه افراد جامعه در مسائل ساده انعطاف به خرج دهند و در امورى كه بر خلاف سليقه آن هاست دندان بر جگر بگذارند و تحمل پيشه كنند به يقين وحدت حاكم مى شود و آرامش و عظمت به جامعه باز مى گردد.

گریه و عزاداری بر مظلومان 1400 سال پیش و فراموشی مظلومان زمانه!

آیا بهتر نیست که بجای متوقف شدن در 1400 سال قبل، به حال مقتولان میانمار، غزه، یمن و ... گریه کنیم؟

در اسلام آنچه اهمیت دارد یاری مظلومان می باشد و گریه بر ستمدیدگان، جبران وظیفه «یاری مظلوم» را نمی کند. افراد بی تفاوت در قبال رنج مظلومان مورد توبیخ خدا خواهند بود. آیات و راوایات با کمال صراحت مسلمانان را ملزم و مکلف به یاری ستمدیدگان می کند. بنابراین وظیفه اساسی و اولیه ما به عنوان مسلمان در قبال رنج ها و ظلم هایی که دیگر مسلمانان متحمل می شوند، نه گریه و زاری که یاری آنها و حمایت شان با جان و مال است.
اما عزاداری برای امام حسین(ع) و گریه برمصائب ایشان، نه تنها منافاتی با دلسوزی و حمایت از مظلومین عالم ندارد بلکه مقوم آن است. زیرا از یک طرف قیام امام حسین(ع) برترین الگوی ظلم ستيزان است و گریه و عزاداری میثاقی بر ادامه اهداف سید الشهدا در ظلم ستیزی است و از طرف دیگر این عزاداری ها می تواند توده های مسلمان را بسیج و آنها را تربیت کند. نیروهای تربیت یافته در این مجالس، بهتر از دیگر مسلمانان، آمادگی دفاع و حمایت از برادران و خواهران مسلمان رنج دیده شان در اقصی نقاط عالم را دارند.

رد «برهان نظم» توسط «هیوم»!

آیا صحیح است که «هیوم» توانسته «برهان نظم» را ابطال کند؟!

هیوم بر این باور است که «برهان نظم» ماهیّت «تجربی» دارد و ما پدید آمدن کلیّت جهان و ویژگی های آن را تجربه نکرده ایم تا بتوانیم بگوییم که در ورای آن ها سازنده ای دانا و توانا وجود دارد.
نقد: نياز نظم به ناظم، حكم عقل است و برای پی بردن به دانش و توانایی سازنده یک پدیده، نیاز به تجربه پدیده های مشابه نیست.
هیوم می گوید: ماده ممکن است در ذات خود دارای منبع یا منشاء نظم باشد.
نقد: اثر ذاتی ماده منجر به نظم در کلیّت یک پدیده نمی گردد.
هیوم می گوید: با برهان نظم نمی توان نظام موجود را «نظام اكمل» و خالق آن را بی نقص دانست. برهان نظم مستلزم «توحید» نیست. حوادث ناخوشايند طبیعت(شرور) با نظم جهان سازگاری ندارد. استدلال «تمثیلی» نظم مستلزم و منتج به «محدودیّت» و «انسان وارگی» خدا می گردد.
نقد: این اشکالات از آنجا ناشی می شود که هیوم از حدود کاربرد «برهان نظم» غافل است. او پنداشته همه مسائل الهیات را از یک برهان استنناج می کنند و آن «برهان نظم» است.

نقش رسول اکرم(ص) در «رفع کینه ها»؟

امام علی(ع) در تبیین نقش پیامبر رحمت(ص) در «رفع کینه ها» چه می فرمایند؟

امام علی(ع) در مورد نقش مهم پیامبر اکرم(ص) در رفع کینه ها مى فرمايد: «خداوند به وسيله او شكافهاى اختلاف را به هم پيوست و فاصله ها را از ميان برداشت و در ميان اجتماع خويشاوندان الفت برقرار ساخت بعد از آنكه آتش سوزان دشمني ها در سينه ها انباشته شده بود و شعله كينه از درون دلها زبانه مى كشيد».

خداوند و خلق یک خدای دیگر!

خداوند که قادر مطلق است، آیا می تواند یکی همانند خودش را بیافریند؟

چيزى كه ذاتا محال يا مستلزم محال باشد مورد تعلق قدرت واقع نمى شود و فرض چنین خدای مخلوقی نیز از این قسم محالات است. زیرا این خدای دوم در عین اینکه به اعتبار مخلوق بودن باید «ممکن الوجود»، «محدود و متناهی» و «متأخر» از خدای اول باشد، اما به اعتبار اینکه خداست لازم است «واجب الوجود ، اول و نامتناهی» باشد و چنین فرضی منجر به تناقض است.
ضمن اینکه ممکن نیست که جهان چندین خدا داشته باشد و براهین مختلفی در صدد اثبات این موضوع هستند که خدای جهان یکی است و نمی تواند خدایان متعددی وجود داشته باشند؛ چون خدایی که توسط خدای اول آفریده شده از آنجا که باید مثل خدای آفریدگار اولی باشد، لازم می آید که در کنار خدای آفریدگارش خدایی کند؛ این چندگانگى بر مخلوقات و نظام حاکم بر جهان اثر مى گذارد و نتیجه آن تضارب خدایان و عدم وحدت نظام آفرینش خواهد بود و باعث نابودی نظام هستی می شود.

احتمال خلق موجودات، به صورت تصادفی!

چه لزومی دارد که بگوییم همه موجودات را خداوند آفریده است؟ مگر نمی شود اتفاقی خلق شده باشند؟

احتمال نظم و هماهنگی در امور اتفاقی و تصادفی در حد صفر است. نظم و هماهنگی در پدیده های عالم، شائبه اتفاقی و تصادفی بودن آفرینش را از موضوعیت می اندازد و خبر از خالقی دانا، توانا، هوشمند و حسابگر برای آن می دهد. ما هرگز نمى ‏توانيم اندازه‏ گيرى موجودات مختلف اين جهان و كميت و كيفيت حساب شده آن را معلول تصادف بدانيم، زیرا با «حساب احتمالات» سازگار نيست. ما روی هر پدیده ای که مطالعه کنیم خواهیم دید که ساختار آن از انسجام و عملکرد آن از قوانین مشخص و ثابتی پیروی می کند. ما هر قدر مطالعات خود را دقيق تر و عميق تر كنيم به وحدت و يگانگى خالق جهان هستی ايمان بيشترى پيدا خواهيم كرد و امکان ناپذیری پدید آمدن آن بر اساس تصادف را عمیق تر درک خواهیم نمود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الباقر (عليه السلام):

الحَجُّ تَسْکِين القُلُوبُ

حجّ آرامش بخش دلها است.

بحار الانوار: 75/183