مشاهده 13 مطلب

شک و تردید برخی پیامبران در وجود الهی و معاد!

حضرت ابراهيم(ع) از خدا خواست تا زنده شدن مردگان را ببیند و حضرت موسی(ع) نیز از خداوند تقاضای رویت کرد؟! این موارد چگونه با یقین پیامبران و عصمت ایشان سازگار است؟!

کمی تأمل در متن آیات و رجوع به روایات نشان می دهد درخواست این دو پیامبر بزرگ الهی با یقین آنها به توحید و معاد و عصمت آنها منافات ندارد و همانطور که در قرآن آمده حضرت ابراهیم با وجود ایمان به معاد برای اطمینان قلبی چنین درخواستی کرد؛ «لِيَطمَئنّ قَلبى»، آن هم درباره چگونگى و کیفیت رستاخيز نه درباره اصل معاد. حضرت موسی هم درخواست رؤیت قلبی نمود. حتی اگر رؤیت ظاهری اراده شود، اين تقاضا را از زبان برخی از جاهلان قوم كرد که اصرار داشتند كه بايد خدا را ببينند تا ايمان آورند وگرنه خود او یقین داشت که خدا با چشم دیده نمی شود.

منظور از آیه «وُجُوهٌ یَومَئِذٍ ناضِرَةٌ اِلى‌ رَبِّها ناظِرَةٌ»؟

اگر خداوند قابل دیده شدن نیست، پس چرا قرآن در آیه «وُجُوهٌ یَومَئِذٍ ناضِرَةٌ اِلى‌ رَبِّها ناظِرَةٌ» می گوید چهره هایی در قیامت به سوی خداوند می نگرند؟!

آیات دیگر قرآن مشاهده حسّی خداوند را منتفی دانسته و عقل نیز می گوید که اگر چیزى با چشم دیده شود، باید محدود به مکان و جهت و ماده باشد و خدا منزّه از همه اینها است.
یک تفسیر صحیح از آیه این است که بگوییم نگاه بهشتیان به پروردگارشان به معنای نگاهى با چشم دل و از طریق شهود باطن است.
تفسیر دیگر آیه این است که واژه «ناظره» به معنای انتظار است؛ لذا معنای آیه این گونه می شود: «مؤمنان در آن روز انتظارشان تنها از ذات پاک خدا است و حتّى بر اعمال نیک خود نیز تکیه نمى کنند و پیوسته منتظر رحمت و نعمت اویند».
همچنین یکی از اصلی ترین و مهمّ ترین معانی واژه «نظر» تأمّل و تدبّر در یک موضوع است؛ لذا معنای آیه این گونه خواهد بود: «بهشتیان آنجا فقط به خداوند فکر می کنند ولاغیر».

امام زمان(عج)؛ «خفای شخص» یا «خفای عنوان»

چگونه ممکن است که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در میان ما باشد؛ ولی او را نشناسیم؟

درباره خفای حضرت مهدی(عج) دو نظریه وجود دارد: 1. «خفای شخص» كه حضرت از ما دور بوده و در مكانى زندگى مى كنند كه هيچ كس به آن دسترسى ندارد. 2. «خفای عنوان» كه حضرت در ميان ما به سر مى برد؛ ولى عنوان او براى ما مخفى است. بنابر نظريه «خفاى عنوان» ممكن است كه انسان اوصاف كسى را شنيده باشد و مكرر او را ديده باشد؛ ولى به جا نياورده باشد. موضوع غيبت امام زمان(عج) نيز از همين قبيل است.

دلالت «توقیع» امام زمان(عج) بر عدم امکان «ملاقات»؟!

آيا می توان گفت: «توقیع» امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) به علی بن محمد سمری، دلالت بر عدم امکان «تشرف» به محضر ایشان در عصر «غیبت کبری» دارد؟

توقیع امام دوازدهم(عج) به علی بن محمد سمری، نمي تواند دليلي بر عدم امكان تشرف به محضر ایشان باشد؛ چون هیچکدام از علما این روایت را مطلق ندانسته اند و بسياري از آنان قائل به امكان رؤيت بوده اند. البته ممكن است مقصود از ادعاى مشاهده ادعاى مشاهده به عنوان نايب خاص يا ادعاى مشاهده اختيارى باشد. ضمن اینکه اين توقيع، خبر مرسل است و سند آن ضعيف مي باشد.

نظر اشاعره در مورد «رؤيت» خداوند؟!

اشاعره در مسئله «رؤيت» خداوند چه عقیده ای دارند؟

اشاعره مى گويند: خداوند در عين اين كه مجرد از ماده و جسميت است قابل رؤيت است ولی اين رؤيت تنها در آخرت صورت مى گيرد، نه در دنيا و در آنجا مؤمنان، خدا را با همين چشم مادى مشاهده مى كنند! لکن اگر منظور آنها از رؤيت، رؤيت با چشمِ دل و ادارك عقل باشد، اين مطلب مورد اتفاق همه دانشمندان است و نيازى به بحث ندارد ولی اگر منظور، ديدن با چشم ظاهر است، اين معنی جز از طريق انعكاس بر شبكيه چشم مفهومى ندارد و اگر قسم سومى ادعا دارند، ادعايى مبهم و نامعقول و مطلبى است غير قابل تصور؛ چراكه تصديق بدون تصور محال است.

ایمان به خدای نادیده!

چگونه به خدای نادیده ایمان بیاورم؛ در حالی چنین خدایی قابل شناخت نیست؟! از طرفی فردی مثل علی بن ابی طالب می گوید: «من‌ آنچنان‌ نیستم كه‌ عبادت‌ كنم‌ كسي‌ را كه‌ نديده‌ ام»! اگر خداوند دیده نمی شود، پس منظور از این سخن چیست؟!

اولا: دایره هستی منحصر به «محسوسات» نیست و در جهان هستی امور بسیار زیادی وجود دارند که از قلمرو دید و حس ما بیرون اند ولی کسی منکر وجود آنها نیست.
ثانیا: منظور امام علی(ع) نمی تواند «رؤیت جسمانی» خدا باشد؛ زیرا خود تصریح می کند که: «او را چشم ها با مشاهده ديدگان‌ نمي بينند وليكن‌ دل ها به‌ حقائق‌ ايمان‌ مي‌ بينند».
طبق «منطق معنوی» خداباوران، انسان با بندگی و تقوا می تواند به مرحله ای برسد که هیچ شکی نسبت به حقایق نداشته باشد، به گونه ای که گویا حقایق را با چشم می بیند.
ثالثا: ابزار شناخت خداوند، «براهین عقلی و فلسفی» و نظر به آیات و نشانه های او در جهان و اندیشه در نظم موجود در آفرینش است؛ هر كس مى‏ تواند با نظر به «آثار خداوند» در جهان به طور اجمال از وجود ذات و صفات پروردگار آگاه شود.

اهمیت «کشف و شهود» در مسلک صوفیه

«کشف و شهود» در مسلک صوفیه از چه اهمیتی برخوردار است؟

«کشف و شهود» يكى از مهمترين مبانى و دليل بر حقانيت تصوف به شمار مى رود. سران صوفيه مدعی اند سالك در اثر رياضت به مرحله اى مى رسد كه حجاب عوالم غيبى از او برداشته شده و حقايق بر وى كشف مى گردد و بدين وسيله سالك حقايق عالم غيب را بدون پرده با چشم خود مشاهده مى كند؛ و اين مرحله را در اصطلاح «مشاهده» يا «مكاشفه» می نامند.

فساد عقل از پیامدهای «شهوت پرستي»

«شهوت پرستي» چگونه عقل انسان را فاسد و تباه می کند؟

«شهوت پرستي»، پرده هاى ضخيمى بر روي عقل و فكر انسان مى اندازد و حق را در نظر او باطل و باطل را در نظر او، حق جلوه مى دهد. به همين دليل بسيارى از شهوت پرستان به هنگام غلبه شهوت كارهايى انجام مى دهند كه بعد از فرو نشستن آتش شهوت، از آن عمل خويش سخت پشيمان مي شوند. در حديث نيز آمده كه «هنگامى كه چشم، مظاهر شهوت را ببيند، عقل از مشاهده عاقبت كار باز مى ماند».

مذمّت «بُخل» در روایات اسلامی

در روایات اسلامی، چه مطالبي در مذمّت «بُخل» بيان شده است؟

در احاديث اسلامى، روايات تكان دهنده اى در مذمّت «بخل» ديده مى شود، از جمله اينكه: «بخيل از خدا دور است، از مردم نيز دور است و به آتش دوزخ نزديك است». «نگاه كردن به بخيل، انسان را سنگدل مى كند». «بُخل و حرص با ايمان در يك قلب جمع نمى شوند». «بُخل درختى است كه در آتش دوزخ مى رويد و به همين جهت، تنها بخيلان وارد دوزخ مى شوند». «جاهل با سخاوت نزد خدا، از عابد بخيل محبوبتر است و بدترين دردها درد «بُخل» است» و ...

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الامام الصادق (عليه السلام)

من سره ان يکون على موائد النور يوم القيامة فليکن من زوار الحسين بن على (عليهما السلام)

هر کس دوست دارد روز قيامت، بر سر سفره‏هاى نور بنشيند بايد از زائران امام حسين (عليه السلام) باشد.

وسائل الشيعه، ج 10، ص 330،