ديدگاه مادّیون درباره «معجزات» پيامبر اسلام(ص)

ديدگاه مادّي ها نسبت به «معجزات» پيامبر اسلام(ص) چيست و چه پاسخي به آنها داده شده است؟

بعضى از نويسندگان اسلامى که تحت تأثير منطق مادّیون قرار گرفته اند، بى ميل نيستند كه با مادّى ها در موضوع انكار معجزات هم صدا شوند و از آيات قرآن مجيد نيز شاهدى براى مقصود خود بياورند! آنها مى گويند: «هنگامى كه مشركان عرب از پيامبر اسلام(ص) تقاضاى معجزات گوناگونى كردند، آن حضرت سريعاً به عجز خود اعتراف نمود و دست ردّ به سينه آنها گذارد ...»! در پاسخ بايد گفت: اولاً: بسيارى از خواسته هاى مخالفان پيامبر(ص)، منطبق با شرائط معجزه نبوده است. ثانياً: از آيات قرآن به خوبى بر مى آيد كه مخالفان پيامبر(ص)، مردمى لجوج، معاند و بى منطق بوده اند و حتى با ديدن معجزات آشكار باز هم حاضر نبودند در برابر حقيقت تسليم شوند.

شبهه منافات «معجزه» با «قانون علّيت»؟!

آيا «معجزه»، «قانون علّيت» را زير سؤال مي برد؟

«معجزه» منافاتي با «قانون علّيت» ندارد. اگر حادثه اى بر خلاف علل عادى واقع شود بايد گفت: آن هم علتى دارد كه ما تاكنون آن را نشناخته ايم و چيزهاى بسيارى چنين هستند! اين علت ممكن است كه يك مبدأ ماوراء طبيعى باشد يا يك عامل طبيعى ناشناخته و در هر صورت كسى كه توانسته آن نظم عادى علت و معلول طبيعى را بر هم بزند و آن حادثه را پديد آورد يك فرد عادى و معمولى نيست؛ زيرا فرض بر اين است كه اين كار (معجزه) از هيچ بشرى، حتى نوابغ جهان، ساخته نيست و چنين كسى حتماً با مبدئى مافوق جهان طبيعت رابطه دارد.

خالق خداوند؟!

آیا خداوند هم خالقی دارد؟!

راسل می گوید: هر چیزی علتی دارد پس خدا هم باید علت و آفریننده ای داشته باشد! این در حالیست که حتی مادیون هم بخاطر بطلان«تسلسل» به یک وجود ازلى قائل شده اند، منتها مادّى ها مى گویند وجود ازلى جهان همان«مادّه» است که فاقد علم و اراده می باشد، ولى خداپرستان مى گویند: سرچشمه اصلى خداوند است که عالم و قادر است. ضمن اینکه تنها «وجود حادث» نیازمند علت است، نه «علة العلل» که ازلی است و هستی او از خود اوست.

اقسام «قضا و قدر»

در منابع اصیل اسلامی، «قضا و قدر» به چند معنا به كار رفته است؟

«قضا و قدر» در منابع اسلامی در دو معنا بکار رفته است: اول در احکام تکوینی كه هر حادثه و پديده اى در عالم، علّت و اندازه اى دارد و چيزى بدون علّت و اندازه گيرى معيّن بوجود نمى آيد. شكستن شيشه، قضاى تكوينى است و ميزان شكستگى و اندازه و حدود آن به كوچكى و بزرگى سنگ، قوّت و فشار دست و مانند اينها بستگى دارد و ارتباط آن با چگونگى علّت آن، همان قدر تكوينى مى باشد. دوم در احکام تکلیفی است كه به معناى فرمان الهى در تعيين وظايف فردى و اجتماعى انسانها و حدود آن است. واجب بودن نماز، قضاى تشريعى است و هفده ركعت در شبانه روز، قدر تشريعى است.

«مسئول» بودن انسان در برابر اعمال خود

از ديدگاه قرآن و روايات، چگونه انسان «مسئول» اعمال خويش است؟

قرآن، انسان را در برابر اعمال خود مسئول مى داند و اساس موفّقيّت او را آزادى اراده و تلاش براي پيشبرد اهدافش معرّفى می کند مثل «لیس للانسان الا ما سعی»؛ ولی افراد تنبل براى فرار از مسئوليّت ها و جمعى از گناهكاران براى تبرئه خود، به تحريف مفهوم قضا و قدر و تفسير آن به يك معناى جبرى پرداخته، اين چنين وانمود مى كنند كه عامل نيرومندى، آنها را به اين صحنه ها كشانيده است. در احاديث اسلامى نیز اين گونه افراد محكوم شده و بر اين گونه طرز فكرها، خطّ بطلان كشيده شده است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال رسول الله(صلى الله عليه وآله):

مَنْ حجَّ أوِ اعْتَمَرَ فَلَمْ يَرْفَثْ وَلَمْ يَفسُقْ يَرْجِع کَهَيئَةِ يَوْم وَلَدَتْهُ اُمُّهُ.

کسى که حج يا عمره انجام دهد و در آن گناه و فسقى مرتکب نگردد، برمى گردد، همانند روزى که از مادر متولد شده است.

سنن دارقطنى: 2 / 284