عمار 37 مطلب

انتخاب ابوبکر نتیجه انتخابی دمکراتیک!

آیا ابوبکر با اجماع صحابه و در روندی دمکراتیک انتخاب شده و خلافت او مشروع است؟!

اولا: از روایات استفاده مى شود که خلافت رسول خدا(ص)، امرى الهى است که زمام آن بالاصاله به مردم واگذار نشده است؛ رسول خدا(ص) به صراحت در برابر کسانی که تقاضای سهم و جانشینی در حکومت داشتند، فرموده است: «إنَّ الْمُلْكَ لله، يَجْعَلُهُ‏ حَيْثُ‏ يَشَاء» و فرموده: «الْأَمْرُ إلَى اللَّهِ، يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ». با وجود نص الهی پیامبر(ص) بر خلافت امام علی(ع)، انتخاب ابوبکر اجتهاد در برابر نص است؛ این در حالی است که آیات قرآن به صراحت از واجب الاطاعه بودن دستورات پیامبر خبر می دهند: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي‏ الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏».
ثانیا: ابوبکر هرگز با اجماع صحابه و در یک روند دمکراتیک انتخاب نشد، بلکه در زمان انتخاب او بسیاری از صحابه حضور نداشتند؛ بسیارى از اصحاب به دستور پیامبر(ص) در سپاه اسامه بوده؛ برخی خبر وفات پیامبر(ص) را دریافت نکرده بودند؛ از انصار کسى جز رهبرانشان حضور نداشت؛ از مهاجرین جز سه یا چهار نفر در سقیفه حضور نداشتند و افراد سرشناسی مانند: امام على(ع)، ابن عباس، مقداد، سلمان، ابوذر، عمار، مشغول تجهیز و دفن پیامبر(ص) بودند. علاوه بر آن بسیاری از بزرگان صحابه، در موارد گوناگون مخالفت خود را با این خلافت اعلام کردند. ضمن اینکه توجه به نقش قبیله بنی اسلم و استفاده از آنها برای فشار آوردن به مردم مدینه برای بیعت اجباری، دموکراتیک بودن این خلافت را زیر سؤال می برد.

مخالفت شیعه با سخن پیامبر(ص) در خطا نبودن اجماع امّت مسلمان! (جایگاه اجماع در انتخاب خلیفه رسول خدا؟)

پیامبر فرموده است: اگر امتم بر امری اجماع کردند، هیچگاه آن اجماع خطا نخواهد بود. اجماع اهل حل و عقد در جامعه مسلمین بعد از وفات رسول خدا(ص) بر خلافت ابوبکر رضی الله عنه بود. چرا شیعه اصرار دارد که خلافت حق علی[ع] بود و غصب شده است؟!

اولا: این حدیث بنا بر راست آزمایی های سندی خود اهل سنت با چالش های جدی در وثاقت بعضی از راویان آن مواجه است.

ثانیا: حق انتخاب خلیفه پیامبر به تصریح قرآن، بیانات نبوی و دلایل عقلی منحصر در خدا و رسول خدا است و اجماع جایگاهی در آن ندارد. چون امامت و مقام جانشینی پیامبر صرفا اموری اجتماعی و سیاسی نیستند و سویه های معنوی چون تکامل اخلاقی جامعه و پاسداری از شریعت را نیز شامل می شوند و بدیهی است احراز صلاحیت اشخاص برای تصدی چنین مقامی فقط در حوزه علم الهی و پیامبر اوست و با اجماع کشف و اثبات نمی گردد.

ثالثا: گزارش های تاریخی از نزاع ها، تهدیدها و اجبارهایی که در سقیفه روی داد، نشان می دهد اجماعی به صورت حقیقی پدید نیامده است. هم در جریان سقیفه و هم در بعد از آن، اشخاص برجسته ای از مهاجرین و انصار مخالف خلافت ابوبکر بودند. به همین دلیل نیز حاکمان به قدرت رسیده در سقیفه دست به دامان قبیله ای به نام بنی اسلم شدند و در قبال باج دادن به آنها، قدرت قهریه شان را برای گرفتن بیعت اجباری از مردم به خدمت گرفتند.

رابعا: اگر این قاعده درست هم باشد، هنگام به قدرت رسیدن خلیفه دوم از آن قاعده تخطی شده است. زیرا او با وصیت خلیفه اول به قدرت رسید نه در اجتماع و با اجماع. امری که موجب اعتراض بسیاری از مسلمانان اعم از مهاجرین و انصار و بزرگان صحابه و اهل شام بود.

منافات تقیه با «حکمت عصمت» امامان اهل بیت(ع)!

اگر امامان معصوم اهل بیت تقیه می کردند، بسیاری از معارف یا به دست شیعه نرسیده و یا تشخیص قول واقعی معصوم ممکن نبوده است؛ بنابراین ایصال(رساندن) به مطلوب و هدایت کامل که «حکمت عصمت» آنهاست محقق نشده است؛ در این صورت معصوم بودن آنها چه فایده ای دارد؟!

تقیه به عنوان عملی که موجب حفظ مصالح با اهمیت تر جامعه اسلامی می شود، موارد مشخصی دارد و هنگام از دست رفتن مصالح بسیار با اهمیت دین، مانند از بین رفتن ضروریات فقه یا آموزه های کلامی شیعه، نه تنها مطلوب نیست که حرام می باشد. ضوابط و قواعد تشخیص موارد تقیه ای هم برای علما و حدیث شناسان مدوّن(فراهم) و روشن است. علاوه بر آن، همیشه موارد تقیه ای کلام معصومین یک بار به صورت صحیح و غیرتقیه ای نیز بیان شده است. ائمه اهل بیت(ع) آنجا که لازم بوده تا ضرورت دینی را آموزش دهند، تقیه نکرده اند؛ ایشان در عین مراعات تقیه، هیچ وقت مأموریت و رسالت خود را در پیشوایی و راهبری امت فراموش نکرده و همواره وظیفه هدایت و دستگیری از مردم را با بیان ضروریات عقیده و فقه، به نحو احسن انجام داده اند. اگر امامان اهل بیت(علیهم السلام) همواره در بیان ضروریات عقیده و فقه، تقیه کرده اند، پس چرا مکتبی جدا از «مکتب خلافت» داشته و آن مکتب در طول تاریخ در دیگر مذاهب ادغام و هضم نشده و به ما رسیده است؟! اگر آنها همواره تقیه می کردند، مکتب فکری و تفسیری و قرائت آنها از اسلام به جای نمی ماند و تشیّع در تسنّن حل می شد.

یاد «شهدای صفّین» در کلام امام علی(ع)

امام علی(علیه السلام) چگونه از «شهدای صفّین» یاد می نماید؟

امام علی(ع) در مورد یاد «شهدای صفّین» می فرمايد: «كجايند برادران من؟ همان ها كه در مسير صحيح گام نهادند و در راه حق پيش رفتند، كجاست عمار؟ كجاست ابن تيّهان؟ و كجاست ذوالشهادتين؟ كجايند مانند آنان از برادرانشان كه پيمان بر جانبازى بستند و سرانجام سرهايشان براى فاجران و فاسقان فرستاده شد، آه بر برادرانم؛ همان ها كه قرآن را تلاوت مى نمودند و به كار مى بستند، در فرايض الهى دقّت مى كردند و آنها را به پا مى داشتند، سنّت ها را زنده كرده و بدعت ها را ميراندند، بسوى جهاد دعوت شدند و مشتاقانه پذيرفتند، به رهبر خود اطمينان داشتند و از او پيروى كردند».

توصیف «لشکر معاویه» در کلام امیر المومنین(ع)

امام علی(علیه السلام) «لشکر معاویه» را چگونه معرفی می نمایند؟

امام(ع) در این باره می فرماید: «آنها افرادى سنگدل، اوباش و بردگانى فرومايه اند كه از هر سو گردآورى شده، و از گروههاى مختلف و ناهمگون برگرفته شده اند، آنها از كسانى هستند كه سزاوار است دين و ادب بياموزند و تعليم و تربيت شوند و ولى و قيّمى براى سرپرستى آنها تعيين گردد و دستشان را بگيرند، و از تصرف در اموالشان ممنوع كنند، آنها نه از مهاجرانند و نه از انصار، نه از كسانى كه از جان و دل ايمان را پذيرفتند و خانه و زندگى خود را در اختيار مهاجران قرار دادند».

معنای «تقیّه» و جایگاه آن در اسلام

«تقيّه» چیست و در اسلام از چه جایگاهی برخوردار است؟

منظور از «تقيّه» پنهان نمودن اعتقادات يا اعمال دينى، به خاطر ترس از ضرر قابل توجه يا حفظ مصلحتى مهم است. قرآن مي فرمايد: «افراد با ايمان نبايد كافران را به جاى مؤمنان، دوست و سرپرست خود انتخاب كنند و هر كس چنين كند رابطه اى با خدا ندارد؛ مگر اينكه از آنها تقيّه كنيد». فلسفه «تقيه» اين است كه وقتي اظهار عقيده باطنى خطر جانى، ناموسى و مالى براى انسان دارد، بدون اینکه فایده قابل توجهی داشته باشد؛ عقل مى گويد كه نبايد نيروها را به هدر داد، بلكه بايد آنها را از طريق «تقيّه» براى مواقع حساس حفظ كرد.

عدالت گروه ستمکار (فئه باغیه)!

آیاافرادى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) آنها را «فئه باغیه» نامیده است، می توانند عادل باشند!؟

با بررسی عدالت صحابه در پرتو قرآن و روایات، به این نتیجه رسیدیم که در بین صحابه نیز افراد عادل و فاسق وجود دارد. مسلم از ابوسعید نقل مى کند: که پیامبر(ص) مى فرمود: بیچاره پسر سمیه! گروه تجاوزگر تو را مى کشند، و عمار در جنگ صفین به شهادت رسید. هم چنین بخارى نیز روایت کرده که پیامبر(ص) مى فرمود:  بیچاره عمار! آنان را به بهشت فرا مى خواند و آنان او را به دوزخ فرا مى خوانند. حُمیدى گوید: بخاری جمله مشهورى را به خاطر اغراضی از حدیث حذف کرده ، تا معاویه را تبرئه و کارهاى او را توجیه کند.
 

تبعيد ابوذر به «ربذه»

چه کسانی هنگام تبعید ابوذر به ربذه او را بدرقه کردند؟

مورخین نوشته اند هنگام تبعید ابوذر به ربذه، امام علی(ع) به او فرمودند: «تو به خاطر خدا بر آنها غضب كردى پس به خدا اميدوار باش، آن گروه بر دنيايشان ترسيدند و تو بر دينت ...». همچنین عقيل، امام حسن(ع) و امام حسين(ع) و عمار، نیز حضور داشتند. امام حسن(ع) فرمودند: «عمو جان اين قوم با تو چنين رفتار ناشايستى كردند، خداوند مى داند و مى بيند ...».سپس امام حسين(ع) فرمود: «عمو جان! خداوند توانا است كه اين اوضاع را دگرگون سازد ... شكيبا باش».

ماجرای مشاجره امام علی(ع) با «عثمان»؟!

آيا ایراد خطبه 135 نهج البلاغه به خاطر مشاجره امام علي(ع) با «عثمان» بود؟

امام علی(ع) این خطبه را زمانی ایراد فرمودند که عثمان تصمیم گرفت عمار را تبعید نماید. طایفه بنی مخزوم هم پیمان عمار، از امام خواستند مانع تبعیدش شود. حضرت به عثمان فرمود: تبعید سبب بدنامى بيشتر تو مى شود. به عمار نیز فرمود: در خانه خود بمان. این سخن عثمان را خشمگین نمود. زید بن ثابت با مغیره بن اخنس برای خیرخواهی نزد امام آمدند. امام فرمود: «اگر گامى بر خلاف حق بردارد متعرض او می شوم». در اين هنگام مغيره گفت: در مفابل تو خواهيم ایستاد؛ اين جا بود که حضرت این خطبه را خطاب به مغيره بيان فرمود.

احتجاج نکردن علی(ع) به حديث غدير در سقيفه!

اگر واقعه غدير حقيقت دارد، چرا امام علی(ع) در سقيفه به آن احتجاج نکرد؟!

حديث غدير از صحابه و تابعين در منابع معتبر اهل سنت نقل شده و اگر در سقیفه به آن احتجاج نشده به خاطر این است که احتجاج در سقيفه ممکن نبود. چون علی(ع) و يارانش در تدارک غسل و دفن پيامبر بودند و عدّه اي نيز در سپاه اسامه بودند. کسانی هم که در سقيفه گرد آمده بودند برای کسب امتياز قوم و قبيله خود شتافته بودند؛ لذا برای حق احتجاج نکردند. امّا درباره حقانیت حضرت علی(ع) احتجاجهای بسیاری از امام علی و اهل بيت(ع) در طول تاريخ نقل شده است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال ابو عبدالله (عليه السلام):

لا تدع زيارة الحسين بن على عليهما السلام و مر أصحابک بذلک يمد الله فى عمرک و يزيد فى رزقک و يحييک‏ الله سعيدا و لا تموت الا شهيدا.

وسائل الشيعه، چ 10 ص335