گزارش کتاب «بررسی تطبیقی آموزه توحید و شرک از دیدگاه مفسران فریقین»
محمدرضا بابایی، سیدعلی حسینی
درباره مؤلف
حجت الاسلام دکتر فتح الله نجارزادگان سال 1337 در اصفهان به دنیا آمد. مدیر گروه معارف اسلامی دانشگاه تهران بود. سپس معاونت و ریاست دانشکده الهیات دانشکده فارابی قم را عهده دار شد. در ضمن، سردبیر مجله پژوهانه تفسیر قرآن، عضو هیئت تحریریه مجله پژوهش های قرآن و حدیث، پژوهش های تفسیر تطبیقی و قرآن شناخت بوده است. انجام طرح های پژوهشی متعدد در زمینه تفسیر به روش های مختلف و تدریس در موضوعات اصول، فلسفه، علوم قرآن، حدیث و تفسیر در حوزه؛ تدریس علوم قرآنی، حدیث و تفسیر در دانشکده اصول الدین و مدارس مرکز جهانی علوم اسلامی و تدریس اخلاق، متون اسلامی و معارف در دانشگاه ها بخشی از فعالیت های علمی ایشان محسوب می شود. در حال حاضر ایشان به عنوان دانشیار گروه معارف اسلامی دانشگاه تهران مشغول به فعالیت است.[1]
مروری بر کتاب
در ادامه بخش های این کتاب و محتوای هر بخش به صورت کلی بیان می شود:
بخش اول: کلیات
مؤلف در این بخش، طی دو فصل، پیشینه پژوهش درباره توحید را بررسی کرده و منابع اعتقادی را به دو گروه تقسیم کرده است: الف) منابعی که مختص مقوله توحیدند؛ ب) منابعی که به سایر آموزه های اعتقادی هم اشاره کرده اند. سپس طی دو فصل - که در ادامه به آن ها اشاره خواهد شد- مطالب مربوط به این بخش را تکمیل می کند.
فصل اول: درنگی در آموزه توحید و ضرورت پژوهش است. مصنف در این فصل، طی دو گفتار به معناشناسی توحید و ضرورت پرداختن به آموزه توحید می پردازد.
دکتر نجارزادگان ذیل گفتار درنگی در آموزه توحید، ابتدا معنای توحید را می آورد و سپس به وسیله همان تعریف، توحید را اصل الاصول حقایق تکوینی برمی شمارد. او در ادامه به جایگاه توحید در قرآن و مراتب آن با الهام از ادله عقلی و نقلی می پردازد. نگارنده، ابتدا توحید را به دو شاخه نظری و عملی و توحید نظری را به شش نوع، تقسیم و برای هرکدام توضیحاتی را ارائه می کند.
فصل دوم: سیری در پیشینیه پژوهش
نویسنده در این فصل با تقسیم بندی منابع موجود در زمینه توحید، آن ها را به دو گروه عمده منابع غیرانتقادی و انتقادی، تقسیم کرده و به توضیح برخی از آن ها پرداخته است. نگارنده، قسمتی از این فصل را به منابع قرآنی اختصاص داده و در این زمینه با توجه به موضوع توحید و شرک بر اساس تفاسیر ترتیبی و موضوعی، برخی از آثار انتقادی و غیر انتقادی را بررسی کرده است.
بخش دوم: توحید و شرک ذاتی و صفاتی
نگارنده در این بخش طی دو بخش مجزا به توحید ذاتی و صفاتی و شرک ذاتی و صفاتی پرداخته است.
فصل اول: توحید ذاتی و صفاتی
نویسنده در این فصل، بهترین گزینه را برای معرفت به توحید ذاتی و صفاتی و حتی افعالی، درک معارف سوره اخلاص می داند. وی در ادامه در تبیین سوره توحید با استناد به برخی روایات، معنای احد را توضیح داده و «احد» و «واحد» را در روایات به یک معنا می داند و آن نفی شرک است. ایشان معتقد است صفات خبری خدا تاویل می شوند.
مؤلف بنا به گفته فخر رازی وجوه تفسیری «الله الصمد» را به سه دسته کلی تقسیم و سپس وجوه تفسیر آیه «الله الصمد» را در روایات اهل بیت(علیهم السلام) بررسی می کند. نگارنده معتقد است: آیه «لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد» درباره صفات تنزیهی خداست.
فصل دوم: شرک ذاتی و صفاتی
مصنف در این فصل به شرک اهل کتاب و مشرکان پرداخته و آن ها را طی دو گفتار بررسی کرده است.
گفتار اول: شرک اهل کتاب
مؤلف در این گفتار به شرک یهودیان و مسیحیان به سبب بنوت عزیر و حضرت عیسی(علیه السلام) پرداخته است و با توجه به آیه 30 سوره توبه این گفته خود را تبیین می کند که قرآن این پندار را قبول ندارد و با تعبیر «قاتلهم الله انی یوفکون»[2] آنان را نفرین می کند، و سپس در آیه 59 آلعمران مشخصاً پندار مسیحیان را ابطال کرده است.
گفتار دوم: شرک مشرکان
به عقیده مؤلف، مشرکان درباره فرشتگان به انحراف شرک ذاتی دچار شدند و آنان را دختران خدا پنداشتند که ادامه این انحراف در شرک ذاتی به شرک ربوبی، الوهی و عبادی رسید. نگارنده در ادامه به تلقی مشرکان از جنیان پرداخته و معتقد است که مشرکان، جنیان را شریک خدا می پنداشته اند.
بخش سوم: توحید و شرک ربوبی
مصنف در این بخش پس از تبیین واژه «رب» اشاره کوتاهی به پیوند این واژه با «اله» و «عبادت» می کند و سپس در قالب دو فصل که هر کدام از آن ها شش گفتار را شامل می شود، به تبیین توحید و شرک ربوبی از دیدگاه مفسران فریقین می پردازد.
فصل اول: توحید ربوبی از دیدگاه مفسران فریقین
مصنف، فصل اول را تحت عنوان توحید ربوبی از دیدگاه مفسران فریقین طی شش گفتار بررسی کرده است که در ادامه به آن ها پرداخته خواهد شد.
گفتار اول: اصطلاح شناسی رب
مؤلف در این گفتار به بررسی لغوی رب پرداخته است. وی دیدگاه قرآن پژوهان شیعی را درباره معنای اصطلاحی واژه «رب» به دو گروه کلی تقسیم کرده است: 1. گروهی رب را از «ر.ب.ب» دانسته و مالکیت معنا می کنند؛ 2. گروهی رب را بهمعنای تربیت می دانند. و پس از آن دیدگاه مفسران اهلسنت را در چهار گروه، تقسیم بندی و مداقه کرده است: 1. مالک عالمیان؛ 2. مالک متصرف؛ 3. مالک متصرف برای اصلاح و تربیت؛ 4. تطبیق یکسان از همه یا اکثر کاربردهای لغوی رب.
گفتار دوم: ارزیابی دیدگاه های مفسران فریقین
مصنف در این گفتار با پنج دلیل واژه رب را مترادف با مالک، سید، مصلح، صاحب بدون در نظر آوردن شأن تدبیری یا تربیتی آن نمی داند. وی در ادامه با اشاره به 4 دلیل معتقد است رب از ماده "ر.ب.ی" نیز نمی باشد.
گفتار سوم: بازپژوهش معنای «رب» و توحید ربوبی در قرآن
مؤلف با جمعبندی ادله قرآنی (یوسف،39/ طه، 49و50/ انعام ، 164/معارج، 40/ قریش،3) و ادله روایی تعبیر «مالک مدبر» را حقیقت معنای «رب» می داند.
گفتار چهارم: تحلیل کاربردهای رب در قرآن
نویسنده درخصوص کاربرد انحصاری رب برای حقتعالی معتقد است که از نظر لغت پژوهان واژه رب به صورت مطلق فقط برای حقتعالی به کار می رود و برای دیگران یا همواره با قید همراه است؛ مانند رب الدار و یا به صورت جمع به کار می رود؛ مانند ارباب.
گفتار پنجم: پیامدهای معرفتی و تربیتیِ باور به توحید ربوبی
مصنف در این گفتار به پیامدهای تربیتی توحید ربوبی پرداخته و معتقد است نمود عملی آن را در آموزه تقوا دید. ترس از قهر و کیفرهای خداوند و ارمغان به مهر و اجر خدا که از شئون توحید ربوبیاند و اهرم قوی برای تحریک نیروی تقوا به شمار می روند، فعال شدن این نیرو سب خودکنترلی و مسئولیتپذیری در جامعه می شود، لذا می توان ناهنجاریهایی را که در نخواستن ریشه دارد بر پایۀ توحیدگرایی درمان کرد.
گفتار ششم: ادله توحید ربوبی
مؤلف در این گفتار به ادله توحید ربوبی (ادراک حصولی و معرفت شهودی) اشاره می کند. وی ادراک حصولی عقل را بر پایه توحید خالقی می داند؛ چراکه تصور صحیح آن سبب می شود بدون شک او را مالک مدبر بداند، وی یکی از راههای پیبردن به توحید خالقی را جدال احسن می داند که قرآن آن را در آیات 74 الی 93 سوره انعام از زبان حضرت ابراهیم گزارش داده است.
مصنف در ادامه به معرفت شهودی بر اساس آیه 30 روم می پردازد و معتقد است در این معرفت باید از تنبه و تذکر سخن گفت نه آموزش، و یکی از راههای اساسی قرآن برای تنبه به شهود فطری را یادآوری صحنههایی می داند که به فقر ذاتی و همزمان به شهود پروردگار خود نایل گردیده است.
فصل دوم: شرک ربوبی از دیدگاه مفسران فریقین
مؤلف در این فصل به شرک ربوبی می پردازد و آن را منشأ شرک الوهی و عبادی می داند. وی در همین باره و برای اثبات ادعای خود، این فصل را در شش گفتار تدوین می کند که در ادامه به آن ها اشاره خواهد شد.
گفتار اول: ربوبیت بت ها از دیدگاه مفسران فریقین
مؤلف در این گفتار به ربوبیت بت ها در بین مشرکان و ربوبیت ارباب متفرق پرداخته است و این تفکیک را ناشی از اختلاف مفسران سلفی پیرو ابنتیمیه انجام داده است، چراکه آن ها معتقدند مشرکان به شرک ربوبی دچار نبودند و برای مدعای خود از آیه 106 یوسف استفاده می کنند، درحالیکه این استناد خطاست، چراکه آیات دیگری از شرک ربوبی حجازیون خبر داده است.
مصنف در خصوص شرک ربوبی سایر امت ها به آیه 39 و 40 یوسف اشاره می کند و نظرات مفسران فریقین را در خصوص ارباب متفرقون می آورد و در ادامه می گوید: برخی از مفسران سنی با گرایش سلفی با تفسیر این آیات، کار مشرکان را در شفاعت طلبی از بت ها با مومنان از اولیاء و صالحان یکسان دیده اند در حالی که این غلط است.
گفتار دوم: ارزیابی دیدگاه فریقین
نویسنده با ارزیابی دیدگاه مفسران به این نکات اشاره دارد:
1. شرک برهانبردار نیست، لذا دیدگاه مشرکان گاهی متناقض است.
2. باید در بررسی موضوع شرک، ذهنیت مشرکان را در نظر گرفت و آیات قرآن را منظومهای بررسی کرد.
3. منظور از ارباب متفرق، تفرق در افعال ارباب است.
4. برهان حضرت یوسف(علیه السلام) با توجه به ذهن مشرکان است.
5. در صورت گسترش مفاد آیات در اجتماع و سیاست باید رابطه رب و مربوب را ترسیم کنیم.
6. مفسرانی که به سبب این آیات، مسلمانان را در کنار مشرکان جای می دهند درک درستی از ذهنیت مشرکان نسبت به بت ها و مؤمنان نسبت به اولیا ندارند.
گفتار سوم: روایت احبار و رهبان از دیدگاه مفسران فریقین
مؤلف در این گفتار، نظر مفسران فریقین را بیان می کند که می گویند یهودیان و مسیحیان بدون قید و شرط از احبار و رهبان پیروی می کنند، با آنکه آنان از جانب خود، به حلال و حرام حکم کرده، حلال خدا را حرام و حرام او را حلال می کنند.
گفتار چهارم: ارزیابی دیدگاه فریقین
در بررسی دیدگاه مفسران باید پیروان اهل کتاب را از نظر آگاهی به این نوع پیروی از احبار و رهبان دستهبندی کرد تا مفاد آیه بهخوبی درک شود، نکتۀ دیگر آنکه، عبادت در این آیه بهمعنای اطاعت و شرک در آن نیز، شرک عملی نیست.
گفتار پنجم: ربوبیت فرعون از دیدگاه مفسران
مؤلف در این گفتار دیدگاه فریقین را در سه گروه دستهبندی کرده است:
1. گروهی به ذکر اجمالی معنای آیه، بدون شرح آن پرداختهاند؛
2. گروهی رب را بهمعنای مولا و پادشاه می دانند؛
3. گروهی رب را با الوهیت فرعون پیوند زدهاند.
گفتار ششم: ارزیابی دیدگاه های فریقین
نویسنده در این گفتار معتقد است که دیدگاه نخست قابلیت بررسی ندارد، دیدگاه دوم با سایر آیات در این زمینه ناهمخوان است و دیدگاه سوم به چند دلیل واقعبینانه است:
1. سیاق آیه نیز طغیان علیه خدا را تصدیق می کند.
2. این معنا با سایر آِیات همخوان است.
3. سایر روحیات فرعون با این معنا سازگار است.
4. فرعون براساس این ادعا خود را اله می دانست.
5. استهزاء موسی و هارون نشان از انکار ربوبیت مطلق خداوند از طرف فرعون بود.
بخش چهارم: توحید و شرک الوهی
نویسنده در این بخش، مباحث توحید و شرک اولوهی را ذیل دو فصل مطرح می کند. ایشان در فصل اول به تبیین و بررسی توحید الوهی از دیدگاه فریقین و اثبات پیوند اله و رب می پردازد و در آخر، ادله توحید الوهی را بیان می کند. وی در فصل دوم به موضوع شرک الوهی از دیدگاه فریقین پرداخته و به بررسی الوهیت بتها، نفس، حضرت عیسی و حضرت مریم و فرعون از نگاه فریقین می پردازد.
فصل اول: توحید الوهی از دیدگاه فریقین
مؤلف پیش از گفتار اول، ضمن بیان اهمیت جایگاه توحید الوهی می گوید: وقتی حقیقت توحید الوهی در قرآن شناخته شود، به درک درست تر از معنای عبادت و توحید عبادی راه خواهیم یافت. او در ادامه مباحث، توحید الوهی را ذیل چهار گفتار بررسی می کند.
گفتار اول: اصطلاح شناسی اله
نگارنده در این گفتار، ابتدا معناشناسی اله را در لغت، بررسی و برای ریشه آن سه نظر را مطرح می کند.
1. ریشه آن اله یا از اِلِهَ الیه به معنای فَزَعَ الیه و تحیر فیه.
2. از وَلِه یولِه، الولاه به معنای التجی و تضرع الیه.
3. از لاه، یلوه، لیا ها به معنای احتجب.
ایشان می گوید: لغت پژوهان باور دارند که إله بدون حرف اضافه به معنای معبود و در سایر معانی از التجاء، اشتياق، سکونت و... با حرف اضافه «الی» و به معنای تحیّر با حرف «فی» به کار می رود.
مؤلف پس از آن به بیان معناشناسی اله و الله در دیدگاه مفسران فریقین می پردازد و می گوید: بیشتر لغت پژوهان و مفسران لفظ جلاله «الله» را اسم مشتق می دانند و دو ریشه اصلی برای آن برمی شمارند.
1. «لاه» به معنای ارتفاع و احتجاب است و خداوند را نیز به این معنا توصیف می کنند.
2. «إله» که عبادت را در معنای اله، لحاظ کرده است.
گفتار دوم: ارزیابی دیدگاه های فریقین
مؤلف دیدگاه های مختلف را در چند بند تبیین و ارزیابی می کند:
1. معنای الله برای انسان های نخستین نیز شناخته شده بود.
2. معنای احتجاب و ارتفاع برای الله تام نیست؛ زیرا اولاً: مانع اعتقاد به توحید الوهی، تنها در حد خیال و پندار نیست؛ ثانیاً: حق تعالی رفیع و پوشیده از اوهام است؛ اما موجب نمیشود، ما لفظ جلاله را از این ماده بدانیم.
3. الله برای معبودِ حق وضع شده و الف و لام بر اسم جلاله «الله» برای تفخیم و تعظیم است. روایات نیز مؤید این است.
گفتار سوم: تحلیل پیوند معنای اله با معبود و اله با رب
مؤلف معتقد است که الله برای معبود حق وضع شده و الف و لام بر اسم جلاله الله برای تفخیم و تعظیم است. همچنین بین «اله» و «رب» واقعی و موهومی پیوند معنایی وجود دارد؛ چون تا آدمی به کسی یا چیزی سمت ربوبی ندهد، او را إله تلقی نخواهد کرد. مؤلف برای اثبات ادعای خود، رابطه بین رب و اله را در آیاتی از قرآن بیان می دارد.
گفتار چهارم: ادله توحید الوهی
نگارنده در این گفتار بر ملازمه بین توحید الوهی و ربوبی تأکید می کند و توحید الوهی را قابل مشاهده در ادله توحید ربوبی می داند. از نظر ایشان ادله توحید الوهى - همانند توحید ربوبی - به دو گروه ادراک حصولی عقلی و معرفت شهودی فطری تقسیم می شود. معرفت حصولی عقلی با شیوه تذکاری، جدال احسن و برهان تحصیل می شود؛ البته هرگز نباید در تحلیل و بررسی این ادله، ذهنیت مشرک را درباره الهه های پنداری و منشأ الوهیت آن ها نادیده گرفت. مؤلف در ادامه، بخشی از ادله قرآنی و روایی را برای اثبات و تنبه به توحید الوهی و معرفت شهودی می آورد و مهمترین روش قرآن را برای تعلیم آن شهود فطری می داند.
فصل دوم: شرک الوهی از دیدگاه مفسران فریقین
نویسنده در این فصل، ابعاد شرک انسان را در بت درونی و بیرونی او می داند و می فرماید: «حجم زیادی از آیات قرآن به بیان شرک الوهی در عصر نزول قرآن و امت های پیشین اختصاص یافته است». او در ادامه به الوهیت بتها، نفس، حضرت عیسی و مریم(علیهما السلام) و فرعون می پردازد.
گفتار اول: الوهیت بت ها از دیدگاه مفسران فریقین
مؤلف در ابتدا به ضرورت پرداختن به این مسئله اشاره می کند و معتقد است تنها نکته ای که ضرورت بررسی این موضوع را ایجاب می کند، تفسیر برخی از مدعیان سلف از آیات قرآن در باره الوهیت بت در عصر جاهلی عرب است که به پیروی از ابن تیمیه بت ها را با قبور اولیاء الله قیاس می کند و با این تلقی، انبوهی از امت اسلام به شرک متهم می شوند.
گفتار دوم: ارزیابی دیدگاه های فریقین
نگارنده در این گفتار، سه اختلاف بین امت با ابن تیمیه را در باب توحید و شرک را ارزیابی می کند. اول: اختلاف درباره شرک ربوبی مشرکان حجاز؛
دوم: اختلاف درباره معناشناسی اله و عبادت؛
سوم: اختلاف در حیات و ممات مدعو.
گفتار سوم: الوهیت نفس از دیدگاه مفسران فریقین
مؤلف درباره الوهیت نفس از دیدگاه مفسران معتقد است: مفسران شیعه و سنی از این نظر که شیعه و سنی اند، درباره الوهیت نفس در این دو آیه اختلاف ندارند؛ بلکه اختلاف مفسران در این باره به دلیل اختلاف آن ها در معنای اصطلاحی «اله» و «عبادت» و نیز عدم استفاده برخی از آنان از سیاق این آیات است. مؤلف در ادامه، اختلافات را در دو گروه بیان می کند: گروه اول کسانی که «اله» را در معنای معبود به کار برده اند؛ ولی به نوعی در معنای «هواه» تصرف کرده اند، این نظریه، بیشتر در بین تابعین مطرح بوده است و گروه دوم به نوعی در معنای «اله» تصرف کرده اند؛ ولی «هواه» را در معنای خود به کار برده اند.
گفتار چهارم: ارزیابی دیدگاه های فریقین
نویسنده در این گفتار به بررسی دو دیدگاهی - که بیان کرده بود - می پردازد و درباره دیدگاه اول دو نقطه قوت بیان می دارد: اول اینکه واژه اله در معنای معبود (معنای اصلی آن) به کار رفته است و دوم اینکه سیاق آیات را مد نظر قرار داده اند؛ اما نقطه ضعفی که بیان می کند، این است که تقدیری خلاف ظاهر آیه گرفته اند.
نقاط قوت دیدگاه دوم عبارت اند از: اینکه سیاق آیات را برای بررسی به درستی بحث کرده و «هواه» را در معنای خود به کار برده اند؛ اما نقاط ضعف این دیدگاه، آن است که برخی مفسران در این دسته از سیاق برخی آیات غافل شده اند. همچنین در معنای اله تصرف کرده و آن را به مطاع معنا کرده و در آخر اینکه رابطه بین الوهیت نفس را با مطاع بودن آن بیان نکرده اند.
گفتار پنجم: الوهیت حضرت عیسی(علیه السلام) و مریم(علیها السلام) از دیدگاه فریقین
مؤلف در این گفتار پس از بیان دو نکته به بررسی دیدگاه فریقین پرداخته است. ایشان پس از طرح چند پرسش درباره الوهیت حضرت عیسی(علیه السلام) و حضرت مریم(علیها السلام) می گوید: عمدتاً مفسران اهل سنت، متعرض این بحث نشده اند. گروهی دیگر از مفسران مانند ابن جریر طبری می گویند: مسیحیان پیش از آنکه به فرقه های یعقوبیه، ملکانیه و نسطوریه تقسیم شوند، می گفتند: اله؛ قدیم، جوهر، واحد و مشتمل بر سه اقنوم است: «ابا والدا غیر مولود ابناً مولودا غیر والد»؛ (پدری که مولود نیست، پسری که مولود است؛ ولی پدر نیست).
گروه سوم، بیشترین تعداد مفسر را دارد. ایشان بر این باورند که مسیحیان الوهیت حضرت مریم(علیها السلام) را به صورت صریح و رسمی بیان نمی کنند؛ ولی از طریق ملازمه با باور به الوهیت حضرت عیسی(علیه السلام) و یا رفتار مسیحیان نسبت به حضرت مریم(علیها السلام)، الوهیت حضرت مریم را بر عهده مسیحیان می گذارند.
گروهی دیگر، از مفسران هر دو فریقین می گویند: «نوع خضوع مسیحیان در برابر حضرت مریم(علیها السلام) و حضرت عیسی(علیه السلام) همانند خضوع در برابر اله است؛ چون آنان در این تعظیم و خضوع از حد می گذرند؛ ازاین رو برخی مفسران از این خضوع به خضوع عبودی و یا خضوع الوهی تعبیر می کنند».
گفتار ششم: ارزیابی دیدگاه های فریقین
نویسنده معتقد است که ابتدا باید به معنای الوهیت حضرت مسیح(علیه السلام) در پندار مسیحیان واقف شویم. وی ابتدا آیات موجود درباره الوهیت حضرت مسیح(علیه السلام) را در چند گروه دسته بندی می کند و به بیان دیدگاه فریقین می پردازد و می گوید: «طبق نظر برخی مفسران، مسیحیان حضرت مریم(علیها السلام) را یکی از اقنوم ها می دانند و گروهی از آنان (نحله مریمیه) گفته اند که مسیحیان به طور رسمی، الوهیت حضرت مریم(علیها السلام) را پذیرفته اند». برخی دیگر از مفسران گفته اند: «مادری که اله می زاید، ناگزیر خودش اله است». دسته ای دیگر از مفسران، الوهیت حضرت مریم(علیها السلام) را بر اساس خالقیت ایشان دانسته اند.
گفتار هفتم: الوهیت فرعون از دیدگاه فریقین
نگارنده معتقد است: «قرآن کریم در دو آیه از ادعای الوهیت فرعون پرده برمیدارد که هر دو، مواجهه وی با حضرت موسی(علیه السلام) است». سپس ایشان به بیان دیدگاه فریقین پرداخته و گفته است: «نظر مفسرانی که به این موضوع پرداخته اند، در دو گروه دسته بندی می شود: 1. فرعون می دانسته که آفرینش رب یگانه دارد؛ اما رفتار وی به خاطر حفظ قدرت و فریب مردم بود؛ 2. فرعون و اطرافیانش درباره الوهیت و ربوبیت خدای یگانه جاهل بودند یا در تردید به سر می بردند و ازاینرو فرعون دستور داد برجی مرتفع بسازند تا به خدای موسی برسد.
گفتار هشتم: ارزیابی دیدگاه های فریقین
مؤلف در این گفتار سه دوره زندگی فرعون را بررسی و ادعای الوهیت او را در هر دوره زندگی وی قابل درک و مبتنی بر ادعای ربوبیت او می داند که می گفت: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى»[3] وی خود را مالک مدبر مستقل در شئون نفع و ضرر در حیات مردم می دید؛ برای همین ادعای الوهیت او تنها برای حفظ قدرت یا جنجال تبلیغاتی و فریب مردم نبود؛ بلکه واقعاً خود را إله می پنداشت؛ هرچند خالق هستی را انکار نمیکرد.
بخش پنجم: توحید و شرک عبادی
نویسنده در بخش پنجم کتاب به توحید و شرک عبادی می پردازد و مطالبش را ذیل دو فصل بیان می کند. ایشان در فصل اول به توحید عبادی از دیدگاه مفسران فریقین می پردازد و در چهار گفتار اصطلاح شناسی عبادت و ارزیابی دیدگاه فریقین به آن، کاربرد های عبادت و ادله توحید عبادی را برررسی می کند. ایشان در فصل دوم به شرک عبادی می پردازد و در شش گفتار عبادت بتها، عبادت شیطان و عبادت طاغوت را از دیدگاه فریقین، ارزیابی می کند.
فصل اول: توحید عبادی از دیدگاه مفسران فریقین
نگارنده، ابتدا به ضرورت معناشناسی عبادت اشاره می کند و می نویسد: «واژه رب و اله، پیوند تنگاتنگی با عبادت دارند. از آنجا که هدف خلقت، عبادت است، برای ارزیابی واقع بینانه از توسل، شفاعت و... - که وهابیان به سبب آن، انبوهی از مسلمانان را مشرک می دانند - باید توحید عبادی را بررسی کنیم».
گفتار اول: اصطلاح شناسی عبادت
مؤلف در باب معناشناسی عبادت می نویسد که ماده «ع.ب.د» در اصل به معنای هموار و آرام بودن و ضد آن گردن کشی، امتناع و غلظت است؛ پس خضوع و تذلل به نوعی واژه همنشین در این معناست. برخی نیز این ماده را به معنای اطاعت و فرمانبرداری یا همراه با قیودی دیگر دانسته اند. نویسنده در ادامه به معناشناسی عبادت و توحید عبادی از دیدگاه مفسران فریقین می پردازد و این مسئله را در دو محور بررسی می کند: الف) محوریت خضوع و تذلل؛ ب) محوریت اطاعت.
گفتار دوم: ارزیابی دیدگاه فریقین
نویسنده سه نظریه از تعریف عبادت را برای نمونه، ذکر و ایرادهایش را بیان می کند. وی معتقد است اگر عبادت را ابراز تذلل در پیشگاه ربّ يا إله معنا کنیم، این تعریف از عبادت بر عبادت بت پرستان نیز صدق می کند. در این تعریف، از طرفی خضوع و فرمانبرداری در برابر غیر خدا مانند خضوع عبد در برابر مولا از تعریف خارج می شود و از سوی دیگر، همه کاربردهای عبادت در آن داخل می شود. او در ادامه به تحلیل ارکان معنای عبادت پرداخته و رام شدن و سرسپردگی و رب و اله و عبد را از ارکان عبادت دانسته است. وی واژه های جانشین عبادت را دعا، سجده، شکر می داند و ذیل هر کدام به آیاتی از قرآن استناد می کند. مؤلف در آخر، پرداختن به ملاک عابد، رب و اله را ضروری می شمرد و می گوید: ملاک عبادت، علم و رفتار عابد و نیت اوست و گفتار عابد، دخالتی در این امر ندارد.
گفتار سوم: تحلیل گونه ها و کاربرد های عبادت
نگارنده در گفتار سوم به کاربرد های عبادت می پردازد و می نویسد: با بررسیهایی که درباره معنای عبادت صورت گرفت، می توان کاربرد های این واژه را در آیات و روایات شناخت؛ ازاینرو وی تعدادی از آن ها را بیان کرده است که عبارتند از: 1. عبادت حقیقی؛ 2. عبادت تکوینی؛ 3. عبادت ارزشی و جایگاه آن در نظام تربیتی قرآن؛ 4. عبادت عملی؛ 5. عبادت باطل.
گفتارچهارم: ادله توحیدی عبادی
مؤلف در ابتدا بیان می کند: خداوند مقدر کرد که جز او پرستیده نشود و این حکم تکوینی یا تشریعی را از سه طریق عقل، نقل و فطرت به انسان ابلاغ کرد. توحید عبادی نیز مبتنی بر توحید ربوبی الوهی است؛ چون عبادت، حس انقیاد و ابراز تذلل در پیشگاه رب یا اله است؛ پس تمام ادله عقلی، نقلی و فطری - که برای اثبات توحید ربوبی و الوهی ذکر شد - در فرآیند اثبات توحید عبادی قرار می گیرد. او ادله توحید عبادی را در دو دسته قرار می دهد: اول: دلیل ادراک حصولی عقلی؛ دوم: دلیل معرفت شهودی فطری.
فصل دوم: شرک عبادی از دیدگاه مفسران فریقین
مؤلف در این فصل در شش گفتار به بررسی عبادت بتها، عبادت شیطان و عبادت طاغوت می پردازد. وی معتقد است که حجم زیادی از آیات قرآن درباره شرک عبادی در امت های پیش از اسلام و عصر بعثت در سرزمین حجاز است.
گفتار اول: عبادت بت ها از دیدگاه مفسران فریقین
مؤلف در این گفتار مطالبی از ابن تیمیه و مفسران دیگر، ذیل آیه دوم تا چهارم سوره زمر بیان می کند. او می نویسد: «ابن تیمیه مؤمنان را با مشرکان در شفاعت برای تقرب به خدا شبیه یکدیگر می داند تا جایی که هیچکس چنین شباهتی را پیش از ابن تیمیه مطرح نکرده است». مؤلف در ادامه، محمد بن عبدالوهاب و... را طرفدار همین نظریه می داند و سپس به نظریات دیگر مفسران درباره ذهنیت مشرکان در فضای عبادت می پردازد.
گفتاردوم: ارزیابی دیدگاه فریقین
نویسنده در ارزیابی دیدگاه های فریقین بیان می دارد برای درک درست این مسئله باید بررسی کنیم که عبادت در ذهن مشرک به چه معناست؟ آیا در نظر مشرک، خضوع، التجا و استغاثه در برابر مولی نسبت به نیازش و در برابر بت وجود داشته است یا خیر؟ سپس مؤلف به تبیین تفاوت های دیدگاه مؤمنان و مشرکان می پردازد و اعتقاد مشرکان به ربوبیت و شفاعت بت به صورت استقلالی را بیان می کند و با استناد به آیاتی از قرآن، مشرکان را مقر به شرک خود می داند.
او می گوید: «مؤمنان هیچگاه خود را مشرک نمیدانند؛ بلکه ایشان شفاعت اولیاء را مأذون از طرف خدا می دانند؛ زیرا مشرک به ارباب گوناگون معتقد است؛ اما مؤمن خود را مشرک نمیداند؛ چون هیچ چیز را در عرض خدا نمیداند. هیچ موحدی نمیگوید که چون عبادت من لایق خدا نیست؛ پس باید چیز دیگری را بپرستم تا با عبادت او به خدا نزدیک شوم».
گفتار سوم: عبادت شیطان از دیدگاه مفسران فریقین
مؤلف بحث در این مسئله را با توجه به آیه 44و 45 سوره مریم ذیل دو محور می داند: محور اول: اصطلاح شناسی عبادت شیطان و رابطه این مقوله با عبادت بتها؛ محور دوم: رابطه مقوله های یاد شده با ولایت شیطان.
گفتار چهارم: ارزیابی دیدگاه فریقین
مؤلف در ارزیابی محور اول می گوید: عبادت شیطان مترادف با اطاعت او نیست و برای این ادعا دلایلی بیان می کند؛ از جمله اینکه اولاً: اطاعت و عبادت دو مقوله اند؛ ثانیاً: در برخی از آیات از عبادت شیطان و در برخی دیگر از اطاعت او نهی شده است و سپس دیدگاه مفسران را به صورت طبقه بندی شده بیان می کند.
نگارنده در ارزیابی محور دوم می گوید: «کسی که از یاد خدا روی برتابد، شیطان همنشین او می شود. این همنشینی بدون بهره کشی نیست و رفته رفته، جوارح وی رنگ و بوی شیطان می گیرد و ظلمت، جایگزین نور الهی می شود».
گفتار پنجم: عبادت طاغوت از دیدگاه مفسران فریقین
نویسنده در ابتدا به آیات قرآن در جهت اصطلاح شناسی طاغوت می پردازد و بیان می دارد که رسالت همه انبیا دور کردن افراد و جامعه از طاغوتیان است؛ زیرا عبادت خدا بدون کفر و دوری از طاغوت صورت نمیبندد. بین شیطان و طاغوت، رابطه قطعی است. ایشان در ادامه، نظر برخی از افراد را بیان می کند که توسل جویی و شفاعت طلبی را نزد قبور، عبادت طاغوت می نامند؛ مانند صالح بن فوزان، مغراوی و.... سپس او سراغ دیدگاه مفسران درباره معناشناسی طاغوت می رود و دیدگاه های شیعه و اهل سنت را بیان می کند که تفاوت چندانی با هم ندارند.
گفتار ششم: ارزیابی دیدگاه فریقین
نویسنده در این گفتار برای تصحیح و تکمیل دیدگاه های فریقین به دو مسئله می پردازد:
1. راه های شناخت طاغوت و درنگ در رسالت انبیا؛ 2. اطاعت طاغوت غیر از عبادت طاغوت است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.