تضاد تعالیم اسلامی در توصيه به حلم و توصیه به مقابله با رفتارهای خصمانه!

در دستورات اسلامی، از طرفى مى خوانيم: «هركس به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او تعدّى كنيد» و از طرفى هم حلم و بردبارى مورد ترغيب است؛ اين تضاد را چگونه برطرف كنيم؟!

عناصری که در مقابل صلاح و اصلاح و ترقى جامعه مى ايستند دو دسته اند: 1. مخالفانى كه فهميده با برنامه ريزى و تمام قدرت به مخالفت برمى خيزند. 2. نادانان و ناآگاهانى كه از روى جهالت به مقابله برمى خيزند.

در برابر دسته دوم بايد نرمش نشان داد؛ مقابله به مثل سبب نابودى برنامه هاى تعليم و تربيت است. امّا برخورد با دسته اول كه تعمّدا قصد ضربه زدن دارند و با برنامه ريزى پيش رفته، و جاى برگشتى براى خود باقى نگذارده اند، به گونه ديگر است. گاهى كار به جایى مى رسد كه بايد جواب مشت را با مشت داد. اين در موقعى است كه ديگر قابليّت اصلاح از بين رفته است.

كارآیى و نقش بردبارى‏ در امور تربيتی و علم آموزی

حلم و بردباری چه کارآيی و نقشی در امور تربيتی و علم آموزی دارد؟

اينكه در روايات اسلامی، همراهی علم و حلم مورد توجه قرار گرفته است، برای این است که كارآیى علم و تربيت بدون حلم، امكان پذير نيست. از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود: «مَا جُمِعَ شَيْ‏ءٌ إِلَى شَيْ‏ءٍ أَفْضَلُ مِنْ حِلْمٍ إِلَى عِلْمٍ‏؛ چيزى با چيزى همراه نشده كه برتر از همراهى حلم با علم باشد». امام صادق (ع) نیز در مضمونی مشابه، چنین توصیه می کنند که: «عَلَيْكَ بِالْحِلْمِ، فَإِنَّهُ رُكْنُ الْعِلْمِ‏؛ بر تو باد اينكه حلم را پيشه خود سازى، كه ركن علم است».

حلم و غضب در قرآن

قرآن چه نگاهی به حلم و غضب دارد؟

درباره حلم و غضب و برکات و خطرات هر کدام، معارفی بصیرت افزا در آیات قرآن وجود دارد. به عنوان نمونه آیه ۳۷ سوره شوری درباره اوصاف گروهی از مؤمنان می گوید: «وَ الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ؛ همان كسانى كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مى ورزند، و هنگامى كه خشمگين شوند عفو مى كنند».

در اینجا این نکته مورد اشاره قرار می گیرد که مؤمنان هنگامى كه آتش غضب در درون شان شعله ور مى شود خود را كنترل مى كنند و دست به انواع گناهان و جنايات آلوده نمى سازند. ذكر اين صفت بعد از مسأله اجتناب از گناهان بزرگ و اعمال زشت، شايد به اين جهت است كه سرچشمه بسيارى از گناهان، حالت غضب است كه زمام نفس را از دست عقل بيرون مى برد و آزادانه به هر سو مى تازد.

جالب اينكه نمى فرمايد آنها غضب نمى كنند. چراكه خشم و غضب به هنگام بروز ناملايمات سخت، طبيعى هر انسانى است. مهم آن است كه آنها بر غضب خويش مسلّط اند و هرگز زير سلطه غضب قرار نمى گيرند.

از مجموع آيات مورد بحث اهميّت فضيلت اخلاقى «حلم و بردبارى» و خطرات رذيله «خشم و غضب» به خوبى آشكار مى شود.

اهمیت حلم و بردباری در روایات

حلم و بردباری چه جايگاهی در روایات اسلامی دارند؟

رسول خدا (ص) می فرمايد: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيُدْرِكُ بِالْحِلْمِ وَ اللِّينِ دَرَجَةَ الْعَابِدِ الْمُجْتَهِدِ؛ شخص مؤمن با حلم و نرمش به مقام عبادت كننده شب زنده دار مى رسد». اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه حلم و بردبارى از عبادات مهم در پيشگاه پروردگار است.

در حديث پرمعناى ديگرى از ایشان آمده است: «مِنْ أَحَبِّ السَّبِيلِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جُرْعَتَانِ: جُرْعَةُ غَيْظٍ تَرُدُّهَا بِحِلْم،ٍ وَ جُرْعَةُ مُصِيبَةٍ تَرُدُّهَا بِصَبْرٍ؛ از محبوب ترين راه ها به سوى خدا نوشيدن دو جرعه است: جرعه خشم را به وسيله حلم فرو بردن، و جرعه مصيبت را با صبر تحمل كردن».

سرچشمه ها و انگیزه های حلم و بردباری

سرچشمه ها و انگیزه های حلم و بردباری چيست؟

حلم و بردبارى، مانند ساير صفات انسان، داراى سرچشمه ها و انگيزه هاى متعددى است؛ سرچشمه حلم را مى توان این امور دانست: ۱. سلطه بر نفس و مالكيت خويشتن؛ ۲. علوّ طبع و بلندى همت و شخصيت بالا؛ ۳. ايمان به خدا و توجّه به ذات پاك و صفات او و از جمله حلم خداوند؛ ۴. علم و عقل و آگاهى بر نتايج مثبت حلم و پيامدهاى منفى خشم و غضب.

آثار حلم و بردباری

حلم و بردبارى چه آثارى در زندگى انسانها دارد؟

حلم و بردبارى آثار بسيارى در زندگى انسانها دارد؛ تا آنجا که امام صادق (ع) حلم را به تنهایی موجب «موفقیت» انسان دانسته اند. یکی از مهم ترین آثار حلم آن است که انسان را از خطرات غضب كه گاهى تا آخر عمر دامان انسان را رها نمى كند، نجات و رهايى مى بخشد. رسول اكرم (ص) ده نتيجه مثبت براى حلم برشمرده است: «از آثار حلم، انجام كارهاى خوب، همنشينى با نيكان، بالا رفتن شخصيت انسان، برطرف شدن خسّت و پستى، طالب خيربودن، به مقامات عالى رسيدن، از عفو بهره گرفتن و به مردم فرصت دادن، كار نيك بجا آوردن و سكوت [در برابر نادان] پيشه كردن است، اينها امورى هستند كه عاقل به خاطر علمش از آن بهره مى گيرد».

زهد اسلامى و كار و تلاش و شکوفایی اقتصادی

آيا توصيه به زهد اسلامی، تضادّی با كار و تلاش و شکوفایی اقتصادی ندارد؟!

زهد اسلامى قناعت پيشگى معقول در برخوردار شدن از تمتعات زندگى است. اين نوع از زهد، نه تنها تضادى با شكوفايى زندگى مادى ندارد، بلكه شكوفايى اقتصادى در پرتو اين نوع از زهد، رونق نيز مى يابد. در واقع ميان زهد اسلامى با رشد و توسعه اقتصادى و کار ملازمه وجود دارد، زيرا:

اوّلا: زهد اسلامى جلوی بسيارى از فزون طلبى ها را در بهره بردارى هاى بى رويّه از مواهب زندگى و تحمّل مخارج بى حساب و غير ضرورى، مى گيرد.

ثانياً: زهد اسلامى از تخريب هاى مالى پيشگيرى مى كند. جنگ ها غالبا ريشه در طمع و حرص و دنياطلبى دارد و ثروت هاى كلان جامعه را نابود مى كند.

ثالثاً: زاهد اسلامى در پرتو زهد الهى همواره به انسان دوستى و دستگيرى از ديگران توجه دارد و اين مسئله وى را به كار و تلاش اقتصادى وا مى دارد، تا بتواند از اين راه، زمينه هاى خدمت بيشتر به جامعه و ديگران را به دست آورد.

علم، سرچشمه زهد

چه نسبتی بين علم و زندگی زاهدانه وجود دارد؟

اگر آگاهى نسبت به ناپايدارى دنيا و جاودانگى آخرت و حقارت سرمايه هاى مادى در برابر عظمت پاداش الهى باشد، هرگز فريب زرق و برق جهان مادى، چشم انسان را خيره نكرده، و هرگز آرزوى ثروت قارونى نمى كند. امام صادق (ع) فرمود: از جمله سخنانى كه خداوند به موسى بن عمران (ع) فرمود، اين بود که: «إِنَّ عِبَادِيَ الصَّالِحِينَ زَهِدُوا فِيهَا بِقَدْرِ عِلْمِهِمْ بِي‏؛ بندگان صالح من به اندازه علم شان به من، زهد در دنيا را پيشه كرده اند». يعنى مقدار علم رابطه مستقيم با مقدار زهد دارد.

برترين زهد

برترين زهد چيست؟ زاهد واقعی کيست؟

امام علی عليه السّلام در گفتار حكيمانه ای مى فرمايد: «برترين نوع پارسايى، مخفى داشتن پارسايى است». اين سخن اشاره به برنامه اى است كه زاهدانِ اهل ریا براى جلب قلوب مردم انتخاب مى كردند. تا مردم به آنها اقبال كنند و گاه آنها را مستجابُ الدّعوه پندارند و از اين طريق مقامى در اجتماع پيدا كنند و يا اموالى را پنهانى گرد مى آوردند.

 زاهد واقعى آن كس نيست كه به سراغ دنيا رفته، ولى چون آن را به چنگ نياورده، ناچار لباس زهد به خود پوشيده است. زاهد واقعى كسى است كه دنيا به سراغش آمده و او آن را نپذيرفته و زندگى زاهدانه را بر نعيم دنيا ترجيح داده است.

معنای حلم

حلم در اخلاق به چه معناست؟

براى «حلم» اهل لغت و اخلاق دو تفسير ذكر كرده اند: 1. «اَلْحِلمُ ضَبْطُ النَّفْسِ عَنْ هَيَجانِ الْغَضَبِ؛ حلم كنترل كننده نفس از هيجان قوه غضب است». 2. «اَلْحِلمُ هُوَ التَّثَبُّتِ فِي الْأُمُورِ؛ حلم ثابت بودن در امور است».

تفسير دوم نسبت به همه چيز است، نه فقط غضب. يعنى اعتدال در امور كه از اعتدال قواى نفس سرچشمه مى گيرد؛ ايستادن و حوصله كردن براى رسيدن به حقائق و عدم شتابزردگى و از جمله استقامت در مقام غضب است؛ اینکه شخص نه سست شود و نه از كوره در برود.

قال الرضا عليه السلام :

«ان المحرم هو الشهر الذي کان اهل الجاهلية فيما مضي يحرمون فيه الظلم و القتال لحرمة فما عرفت هذه الامة حرمة شهرها و لا حرمة نبيها لقد قتلوا في هذا الشهر ذريته و سبوا نساءه‏»

امالى صدوق، ص 112