عقلي 10 مطلب

ایمان به خدای نادیده!

چگونه به خدای نادیده ایمان بیاورم؛ در حالی چنین خدایی قابل شناخت نیست؟! از طرفی فردی مثل علی بن ابی طالب می گوید: «من‌ آنچنان‌ نیستم كه‌ عبادت‌ كنم‌ كسي‌ را كه‌ نديده‌ ام»! اگر خداوند دیده نمی شود، پس منظور از این سخن چیست؟!

اولا: دایره هستی منحصر به «محسوسات» نیست و در جهان هستی امور بسیار زیادی وجود دارند که از قلمرو دید و حس ما بیرون اند ولی کسی منکر وجود آنها نیست.
ثانیا: منظور امام علی(ع) نمی تواند «رؤیت جسمانی» خدا باشد؛ زیرا خود تصریح می کند که: «او را چشم ها با مشاهده ديدگان‌ نمي بينند وليكن‌ دل ها به‌ حقائق‌ ايمان‌ مي‌ بينند».
طبق «منطق معنوی» خداباوران، انسان با بندگی و تقوا می تواند به مرحله ای برسد که هیچ شکی نسبت به حقایق نداشته باشد، به گونه ای که گویا حقایق را با چشم می بیند.
ثالثا: ابزار شناخت خداوند، «براهین عقلی و فلسفی» و نظر به آیات و نشانه های او در جهان و اندیشه در نظم موجود در آفرینش است؛ هر كس مى‏ تواند با نظر به «آثار خداوند» در جهان به طور اجمال از وجود ذات و صفات پروردگار آگاه شود.

دلایلی بر وجود خداوند

چگونه وجود خدا را اثبات کنیم؟

درباره اثبات وجود خداوند بحث های زیادی وجود دارد، برخی وجود خدا را بدیهی و بی نیاز از اقامه برهان و استدلال می دانند، امّا آنان که برای اثبات وجود خداوند برهان اقامه می کنند، این براهین را به «لمّی و انّی»، یا به براهین «فطری و عقلی» تقسیم می نمایند. دلایل عقلی بر وجود خداوند نیز بسیار زیادند. برخی از آن موارد عبارتند از: برهان تغییر و حرکت، برهان وجوب و امکان، برهان نظم، برهان علّت و معلول، برهان صدّیقین و... ، که هر کدام به تناسب یقین آوری و اقناع، در مواجهه با مخاطبان مختلف به کار می روند.

فرشتگان دختران خدا

قرآن به کسانى که فرشتگان را دختران خدا مى دانند چگونه پاسخ مى دهد؟

جمعى از مشرکان عرب، به خاطر انحطاط فکرى و نداشتن هیچ گونه علم و دانش، خدا را با خود قیاس مى کردند و براى او فرزند و گاهى همسر قائل بودند. خداوند متعال از سه طریق به این توهم پاسخ می دهد: 1- تجربی: یعنی بیان این که چگونه شما که دختران را برای خود نمی پسندید آن را به خدا نسبت می دهید؟ 2-  عقلی: یعنی اگر آدمى یک ذره عقل و درایت داشته باشد و اندیشه کند، باطل بودن این سخن مشرکان را درک مى نماید. 3- نقلی: یعنی اگر این سخن آن ها صحت داشت، باید اثرى از آن در کتب پیشین باشد.

دليل عقلي بر توحيد حاکميّت

آيا مي توان توحيد در حاکميّت را از راه عقل ثابت کرد؟

با پذیرش توحید در خالقیت و مالکیت، در حاکمیت تشریعی خداوند تردیدی باقی نخواهد ماند. زیرا آفریدگار، نیازهای جسمی و روحی انسان را می شناسد و از گستره روابط او با جهان در اطرافش آگاهی دارد. او از هر گونه خطا، تغییر و اصلاح در قوانین خالی است. این شرایط که همان ویژگی یک قانون گذار واقعی است، تنها در خداوند قابل مشاهده است.

بی فایده و غیر عقلی بودن توسل به مردگان و شفاعت جستن از آنها!

توسل به افرادی مثل رسول خدا(ص) و شفاعت جستن از آنها در هنگام حیاتشان یا در آخرت امری معقول است؛ امّا توسل به مرده و شفاعت جستن از او با توجّه به بیان الهی که می فرماید: «تو نمی توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی»، چه فایده ای دارد؟!

از نظر قرآن مردگان سخن ما را می شنوند و درود بر پيامبر در حال تشهد نیز به معنی امکان ارتباط با اموات است. شواهد تاریخی نیز می گوید پیامبر با اموات سخن می گفت. طبق تعالیم قرآن اساس وجود انسان روح اوست و روح بعد از مرگ جسم باقی است. همچنین مراد از نفى سماع(شنیدن) نفى انتفاع است كه از آن به كنايه تعبير به نفى سماع شده است؛ يعنى مشركان سخن پیامبر را مى‏ شنوند، ولى از آن نفع نمى‏ برند.

محترم بودن همه عقايد؟!

آيا هر عقيده اي محترم است؟ و صرف اینکه افراد زیادی طرفدار آن هستند ما نیز باید آن را به رسمیّت بشناسیم؟ محدوده احترام و آزادی عقاید تا چه حد است؟

از نگاه اسلامی «توهين» به عقاید و مقدسات ديگران، امری ناپسند بوده و حتّی «فحّاشی» به بت بی جان نیز مذموم است؛ ضمن اینکه جان، مال و آبروی هر انسانی فارغ از «عقیده اش» محترم است. اما این به معنای درست پنداشتن و صحیح شمردن، حق دانستن و به رسمیّت شناختن همه آن عقاید نمی باشد. یعنی «عقیده» از حیث «عقیده» و «مبنای آن» مصون از نقد، چالش و مبارزه نخواهد بود و از این حیث محترم نیست. راه دين در تعامل با پيروان باورهای مختلف، نقد و بررسي عقلاني آنهاست؛ آنها که بر پایه منطق و مبانی عقلی و فطری بنا شده باشند، محترم شمرده شده و آنها که بر اساس تقلید، تعصب، خرافه و ... باشند، ارزشی نخواهند داشت و با عقایدی مانند بت پرستی، شیطان پرستی، انحرافات جنسی اخلاقی و ... که نوعی انحراف و بیماری فکری و اخلاقی است، مانند یک بیماری برخورد خواهد شد، نه نوعی «اندیشه و باور محترم عقلانی»!

برهان صرف الوجود

برهان صرف الوجود به چه معناست؟

برهان صرف الوجود از جمله دلایل عقلى اثبات یگانگى خداوند است که خلاصه اش چنین است: خداوند وجود مطلق است، و هیچ قید، شرط و حدّى براى او نیست، چنین وجودى مسلّماً نامحدود خواهد بود؛ چرا که اگر محدودیتى پیدا کند، باید آلوده به عدم گردد، و ذات مقدسى که هستى از آن مى جوشد، هرگز مقتضى عدم و نیستى نخواهد بود و چیزى در خارج نیست که عدم را به او تحمیل کند، بنابراین، محدود به هیچ حدّى نمى باشد.

رؤیت خدا با چشم مادّی!

آیا خدا را با چشم مادّى مى توان دید؟

بر اساس دلایل عقل، خداوند هرگز با چشم دیده نخواهد شد؛ زیرا چشم تنها اجسام را که داراى مکان، جهت و مادّه می باشند، مى بیند درحالیکه خداوند دارای وجودى نامحدود و مافوق مادّه است. آیاتی مثل: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذ ناضِرَةٌ» و... نیز جنبه کنایی دارد و دلیل عقلی و نقلی بسیاری تصریح دارد به اینکه خدا با چشم سر قابل مشاهده نیست و تنها با چشم دل می توان او را دید.

امر به معروف و نهى از منکر، از منظر عقل

آیا امر به معروف یک وظیفه عقلى است یا تعبدى؟

جمعى از دانشمندان اسلامى معتقدند: وجوب امر به معروف تنها با دلیل نقلى ثابت شده، و عقل فرمانی در این رابطه ندارد. اما با توجه به پیوندهاى اجتماعى، هر زیان فردى امکان این را دارد که به صورت یک «زیان اجتماعى» در آید. از پیامبر(ص) نقل شده: «یک فرد گنهکار، در میان مردم همانند کسى است که با جمعى سوار کشتى شده، و در وسط دریا، موضع نشست خود را سوراخ کند، و در پاسخ به اعتراض دیگران بگوید: من در سهم خود تصرف مى کنم! اگر دیگران او را از این عمل باز ندارند، طولى نمى کشد همگى در دریا غرق مى شوند.

ایجاد محال عقلی با معجزه

آیا یک محال عقلی می تواند به عنوان معجزه از پیامبری صادر شود؟

محال عقلى به حکم عقل غیر ممکن است، یا به تعبیر دیگر از دایره قدرت بیرون مى باشد. یعنى اصولا به کاربردن کلمه قدرت در مورد آن بى معنا است و خود پیشنهاد ایجاد محال عقلی، غلط است و در حقیقت مفهومش این است که انسان در آن واحد، چیزى را بخواهد و نخواهد. بنابراین محالات عقلى نه در بحث اعجاز و نه در هیچ بحث دیگرى قابل طرح نیست؛ آنچه قابل طرح است محال عادّى است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال ابي عبدالله (عليه السلام)

مَنْ مَاتَ فِي طَرِيقِ مَکَّةَ ذَاهِباً أَوْ جَائِياً أَمِنَ مِنَ الْفَزَعِ الاَْکْبَرِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.

کسى که در راه رفتن يا بازگشتن از مکه بدرود حيات گويد، از ترس و هراس روز قيامت ايمن گردد.

تهذيب الاحکام: 5/23/68