عصمت انبیاء در ترازوی عقل

چگونه از طريق عقل می توان عصمت پيامبران را اثبات کرد؟

اولا: عوامل گناه در وجود پيامبران در برابرعوامل باز دارنده کارآمد نیستند؛ یعنی جهل و غلبه شهوات به عنوان دو عامل مهم در بروز گناهان، به خاطر علم وسیع و احاطه انبیاء به زشتی اعمال، کاملا در وجود آنها منتفی است.
ثانیا: هدف از بعثت پيامبران هدايت نوع بشر است. اين هدف در صورتى تأمين مى شود كه هيچ گونه شك و ترديدى براى مردم نسبت به سخنان و تعليمات آنها نباشد و به آنها اعتماد كنند.
ثالثا: در صورت بروز هر نوع گناهی از سوی انبیاء، هدف بعثت آنها که هدایت بشر است، نقض می گردد چون مردم درباره هر گفته یا رفتار انبیا احتمال دروغ و تحريف حقايق، خطا و اشتباه را ممکن خواهند دانست.
رابعا: اگر خداوند نبوتش را در اختیار کسی قرار دهد که ممکن است دروغ بگوید و خطا کند و مرتکب گناه گردد، به دست خود اسباب گمراهی بندگانش را مهیا نموده است.
خامسا: هر مأموريتى نياز به شايستگى و قابليتى در خور آن مأموريت دارد؛ امكان ندارد افراد نالايق و كسانى كه استعدادى براى آن مأموريت ندارند وظيفه خود را به طور صحيح انجام دهند.

محرومیّت برخی افراد از اسباب هدایت الهی!

چرا خداوند همه را هدایت نکرده و راه کمال را برای همگان باز ننموده است؟!

هدایت الهی شامل همه موجودات و انسانها می گردد، امّا اگر کسی خود بستر رشد و هدایت تکوینی را نابود کند یا در برابر هدایت تشریعی عناد ورزد، ضلالت او به اختیار خود است. هدایت الهی چون نور خورشید و باران بر وجود همگان نازل می شود، امّا بعضی از انسانها از معرض نور و باران می گریزند.

هدایت و ضلالت الهی به معنای زمینه سازی یا از بین بردن زمينه هاى مساعد است، بدون اينكه فرد توسط اراده الهی بر هدایت یا گمراهی اجبار شده باشد. این توفیقات و یا سلب توفیقات از سوی خداوند بی حساب و کتاب نیست؛ بلکه هر بنده ای با اعمال اختیاری خود که شامل نافرمانی و کفر و نفاق یا با توبه و جهاد و اطاعت فرامین خداوند است، توفیقات الهی را به خود جلب و یا از خود سلب می کند.

خداوند حکیم و آفرينش ابليس!

آيا آفريدن ابليس با عدل و حكمت خدا سازگار است؟

اولا: خدا ابلیس را شیطانی سرکش نیافرید بلکه او از جنیان بود و شش هزار سال عبادت کرد؛ اما همه آنها را به سبب ساعتى تكبّر نابود ساخت و زنده بودن و امکاناتی که دارد هم به مقتضای عدل الهی می باشد.
ثانیا: وجود شيطان‏ براى‏ افراد با ايمان وسيله تكامل است، چه اينكه تكامل همواره در ميان تضادها صورت مى گيرد.
ثالثا: شيطان سرزده وارد خانه دل ما نمى ‏شود و اين ما هستيم كه در را به روى او مى‏ گشائيم؛ با اینکه خدا ما را به لطف خويش يارى داده و با ارسال رسل و انزال كتب و حكم عقل و فطرت، حجّت را بر ما تمام كرده است!

گر می نخورم علم خدا جهل بود!

خدا از ازل مي دانسته كه من فلان گناه را در زمان معیّنی انجام می دهم، بنابراين اگر من این گناه را انجام ندهم، علم خدا غلط از آب در مي آيد و به قول خیّام نیشابوری: «گر می نخورم علم خدا جهل بود»! در این صورت مگر من می توانم بر خلاف علم خدا کاری کنم؟ در نتیجه مجبورم طبق علم الهی رفتار نمایم و تلاش من ثمری نخواهد داشت و عاقبت علم الهی تحقّق خواهد یافت.

اوّلا: علم خدا در اينجا از قبيل علم قضا و قدری نيست كه سبب ايجاد اشياء در خارج باشد؛ بلكه خدا به اراده و امکانات، انگیزه و خلق و خوى بندگان علم دارد و مي داند چه خواهند كرد، مانند علم خود ما به اعمال دوستان و آشنايان خودمان؛ چون ما از خوى و عادت آنها آگاهيم، علم ما تابع فعل آنها است نه فعل آنها تابع علم ما. علم الهی نیز در اینجا از علم او به علّت ها ناشی می شود؛ علّت ها نیز در وجود بشر و در اختیار او هستند، مثل قدرت و اراده و خلقیات و انگیزه ها.
ثانیا: اگر ما محكوم به سعادت و شقاوت ذاتى باشيم و بدون اراده به بديها و نيكيها كشانده شويم، آمدن پيامبران و نزول كتب آسمانى، تعليم و تربيت، نصيحت و اندرز، تشويق و توبيخ، سرزنش و ملامت، مؤاخذه و سؤال و بالاخره كيفر و پاداش همگى لغو و بيهوده خواهد بود. در حالی که خداوند حکیم است و نسبت امور لغو و بیهوده بر او روا نیست.
ثالثا: آنچه خداوند از ازل می دانست، اعمال اختیاری انسان است. بنابراین، صحیح نیست که علم ازلى خداوند را بهانه قرار داده و خود را در انجام گناه مجبور قلمداد نمايیم؛ زيرا خداوند نه تنها از اصل عمل آگاه است بلكه می داند كه آن شخص اين جنايت را از روى اختيار و با كمال آزادى انجام مى‏ دهد.
علم پيشين الهی را می توان به آگاهی معلّم به سرنوشت دانش آموزی که رفوزه خواهد شد، تشبیه نمود؛ مسلّما آگاهی معلّم تأثیری در رفوزه شدن دانش آموز ندارد و با علمِ معلّم، اختیار از دانش آموز سلب نشده است.

اراده الهى بر عبودیّت بندگان، و کفر برخی از انسان ها!

اگر اراده الهى بر عبودیّت بندگان تعلّق گرفته، چرا گروهى راه کفر را پیش مى گیرند؟!

اراده الهی بر عبودیّت بندگان، اراده تشریعی است نه تکوینی. زیرا هدف از خلقت، عبادت و بندگی اجبارى نبوده است، بلکه عبادت توأم با اختیار است که ارزشمند است.
منظور از اراده تشریعی این است که خداوند برای هدایت انسان به مسیر عبودیت، به او «ارائه طريق» کرده است یعنی با وضع قوانین شرعی و بعثت انبیاء و ارسال رسل، راه عبودیت را به او نشان داده است.

حکمت ختم نبوت؟

حکمت ختم نبوّت و انقطاع وحی چیست؟ چرا ارسال رسولان و برانگیختن انبیاء و جریان وحی با پیامبر اسلام(ص) خاتمه یافته است؟

اولا: مردمی که بعد از بعثت پیامبر اکرم(ص) تا قیامت به دنیا می آیند، بعد از آمد و رفت نسل های مختلف بشر و یادگیری پیام های وحیانی انبیای گذشته به تدریج به قدری از آگاهی و پختگی ذهنی و فرهنگی رسیده اند که با استفاده از تعالیم پیامبر خاتم بتوانند به تنهایی ادامه راه رشد و کمال را بپیمایند.

ثانیا: با استفاده از سلسله ای از اصول کلی و جامع اسلامی ای که با انظباق با نیازهای متغیر جامعه پاسخ گوی آن نیازها در زمان ها و مکان های مختلف می شوند، نیازی به بعثت پیامبر دیگری نیست.

درمان «کفر» با تفکر در آفرينش انسان

قرآن با چه استدلالی توجه به خلقت انسان از نطفه را موجب درمان کفران و ناسپاسی می داند؟

طبق آيات 17 تا 22 سوره «عبس»، می توان علت کفران و ناسپاسی انسان را غفلت از خود و تطورات دوران جنينى و تقدیر و محاسبه خداوند در اصل وجود و اعضاي پيكر و نيازهاى گوناگون او در فاصله هاى زمانى دوران هاى تكاملش دانست؛ که تمام اينها را خدا اندازه گيرى كرده و نظام بخشيده و موزون ساخته است. و اینکه خداوند بعد از پيمودن دوران تكامل، راه تولد را براى او هموار مى سازد و همه چيز را براى ورود او در دنياى جديد آماده مى گرداند و از سوى ديگر عقل و غرائز را به او مى دهد و برایش رسول و کتاب الهی مى فرستد.

ضرورت بعثت انبیاء در کنار عقل؟

پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «عقل حجّت باطنی است، و برتر از حجّت ظاهری است که همان پیامبران الهی اند. اگر عقل رسول باطني و برتر از رسولان ظاهری است»؛ پس خدواند چرا هزاران پيامبر را برای هدایت بشر فرستاده است؟ بشر با وجود عقل، چه نیازی به انبیاء دارد؟

در روایات از عقل به عنوان «حجت باطنی»، و نه «رسول باطنی» نام برده شده است؛ با این حال این حجت باطنی دارای محدودیت هایی است. عقل به تنهایى قادر نیست که همه مصالح و مفاسد انسان‏ها را درک کند و بر اساس آن قانون وضع کند. همچنین، آگاهی بر بخشى از علوم به ویژه مسائل مربوط به امور ماوراء ماده و بسيارى از حقايق مربوط به جهان بعد از مرگ و قيامت، جز از طريق وحى و پیامبران ممكن نیست.

اشکالات «پلورالیسم رستگاری»

اشکالات وارده بر «پلورالیسم رستگاری» چیست؟

«پلورالیسم رستگاری» که به مفهوم نجات تمام ادیان در تمام زمان ها، با پیروی از یکی از شرایع است، دارای اشکالاتی می باشد؛ مثلا طبق این باور، تشریع شرایع متعدّد و ارسال رسولان، لغو بوده و جز تشویش افکار و ایجاد تفرقه ثمره ای ندارد. از سویی «پلورالیسم رستگاری» با ارسال نامه های پیامبر(ص) و سایر انبیاء به پیروی انسانها از دین حق سازگاری ندارد. این در حالی است که قرآن، اسلام را دین واقعی و نجات بخش معرفی می کند و پذیرش هر دینی جز اسلام را ناپسند  و مردود می داند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

أصدَقُ شيء الأجلُ

راست ترين چيز، اجل و مرگ است

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 44