خرق عادت 8 مطلب

فرق الهامات غیبی با القائات شیطانی؟

پیامبران چگونه تشخیص می دادند که آنچه دریافت می کنند وحی می باشد؟ مثلا چگونه حضرت ابراهيم(ع) تشخیص داد که خوابش وحی است؟ یا چگونه حضرت موسى(ع) فهمید، صدائى که مى شنود وحی الهی است؟ اساسا فرق الهامات غیبی با تلقینات شیطانی در چیست؟

اولا: خداوند امکان القای شیاطین در انبیاء را از میان می برد و به آنها توفیق شناخت وحی عطا می کند؛ آیات و روایات زیادی وجود دارد که نشان می دهد انبیاء در دریافت وحی و شناخت آن دچار خطا و اشتباه نمی شوند و القائات شیطانی در آنها راه ندارد.
ثانیا: وحی غالبا مقارن با معجزه می باشد و قابل تشخیص است، مثل قرآن که بر پیامبر اسلام(ص) نازل شد و یا وحی از طریق تکلم درخت با حضرت موسی و یا تکلم حضرت عیسی در گهواره و...
ثالثا: یکی از بهترین راه های تشخیص وحی از القائات شیطانی توجه به محتوای وحی می باشد. محتواى وحیانی و مكاشفات رحمانى کاملا با عقل سازگار است و از بلند پروازى هاى نامعقول و خيال بافى بركنار مى باشد، اما القائات شیطانی دارای محتوای غیر معقول است.

معیار شناخت پیامبران راستین از مدعیان نبوّت؟

راه اثبات نبوت یک پیامبر چیست؟ معيارهاي شناخت پيامبران راستين از پیامبران دروغین چیست؟ چگونه مي توان به صدق و کذب ادعای شخصی که مدعي نبوت است پی برد؟

براى رسيدن به معيار قطعى براى ارزيابى دعوت پيامبران راه هاى مختلفى وجود دارد كه از همه مهم تر دو راه زير است:

1. بررسى محتواى دعوت پيامبر و گردآورى قرائن و نشانه‏ ها: بررسی نشانه هایی چون خصوصيّات اخلاقى و سوابق اجتماعى‏، شرايطى كه بر محيط دعوت حاكم است‏، شرايط زمانى‏، محتواى دعوت‏، برنامه هاى اجرائى و وسائل وصول به هدف‏، ميزان اثرگذارى دعوت در محيط، ميزان ايمان و فداكارى دعوت كننده نسبت به هدفش‏، عدم سازش با پيشنهادهاى انحرافى‏، سرعت تأثير در افكار عمومى‏ و... می تواند ما را برای بازشناسی انبیاء از مدعیان دروغین یاری کند.

2. اعجاز و كارهاى مافوق بشرى: معجزه در يك تفسير ساده، عمل خارق عادتى است كه انجام آن از قدرت افراد عادى بيرون است و تنها به اتكاى يك نيروى مافوق طبيعى امكان پذير مى باشد و حتماً بايد توأم با ادعاى نبوّت‏ و يا امامت باشد.

علاوه بر این دو راه، بشارت پیامبران قبلی نیز از راه های شناخت پیامبران راستین است.

جمع شدن این نشانه ها در وجود یک شخص لاجرم به معنای نبی بودن اوست. زیرا خداوند این نشانه ها را در اختیار مدعیان دروغین نبوت و کسانی که نبی نیستند قرار نمی دهد که اگر قرار دهد، اغرای به جهل خواهد بود.

آثار و فوائد نقل رواياتِ «علائم ظهور»

چه آثار و فوائدي در نقل رواياتِ «علائم ظهور» وجود دارد؟

آثار و فوائد نقل رواياتِ علائم ظهور عبارت است از: آگاهي امّت از نهضت‏ هاي گمراه کننده، بشارت به ظهور نهضت‏ هاي بر حق و قيام‏ هايي که در آن مردم را به حقّ دعوت مي ‏نمايند، بيشتر شدن اطمينان مردم به اصل ظهور، منعکس شدن عزم جدّي خداوند در نصرت اسلام و مسلمين در سطح کلّ کره زمين، تحريك مسلمانان براي آماده شدن و زمينه سازي ظهور و ... .

«خسوف» و «کسوف» غیر طبیعی از علائم «ظهور»

مقصود از «خسوف» و «کسوف» غیر عادی که در روايات اسلامی به عنوان يكي از علائم «ظهور» شمرده شده چیست؟

در رواياتِ مربوط به «علائم ظهور» آمده كه يكى از نشانه هاى ظهور، كسوف در اواسط ماه رمضان و خسوف در اول ماه و برخلاف عادت است. امام باقر(ع) فرمودند: «همانا براى مهدى ما دو نشانه است كه از زمان خلقت آسمان ها و زمين اين گونه نبوده است: يكى خسوف ماه در اول شب رمضان و ديگرى كسوف خورشيد در نيمه ماه رمضان». تحقق اين كسوف و خسوف يا به نحو اعجاز و خرق قانون طبيعت است يا به توسط جرمي است كه از زمين جدا مى شود يا به توسط جرمى است كه در فضا به طور ناگهاني پيدا مي شود و امروزه از آنها به اجرام سرگردان در هوا ياد مي شود.

سازگاری معجزه و قواعد عقلی؟

آیا معجزات پیامبران باید با قواعد عقلی سازگار باشند؟ يا اینکه اساسا معجزات انبياء خرق حکم عقل اند؟ آيا ممکن است يک محال عقلي به عنوان معجزه از سوی پيامبري ارائه شود؟

اقامه معجزه از سوی انبیاء،‏ به معناى انجام يك محال عقلى‏ نيست زيرا محال عقلى به حكم عقل غير ممكن است. مثل اين كه پيامبرى بخواهد در آن واحد چيزى موجود باشد و موجود نباشد و يا صخره عظيمى را در پوست يك تخم مرغ جا دهد بى آن كه صخره كوچك شود يا تخم مرغ بزرگ گردد. بنابراين محالات عقلى نه در بحث اعجاز و نه در هيچ بحث ديگرى قابل طرح نيست.
آنچه قابل طرح است، محال عادى مى باشد و معجزه فقط خرق يك‏ محال عادى‏ است. يعنى طبق روال معمولى قانون علت و معلول چنين چيزى با اسباب و شرايط معمولى و با نيروى انسانى قابل تحقق نمى باشد ولى هيچ مانعى ندارد كه با نيروى الهى و علّت فوق طبیعی یا علّت ناشناخته طبیعی حاصل گردد.

تعلّق گرفتن «معجزه» به «محال عقلی»؟!

آيا امكان دارد «معجزه» به «محال عقلی» تعلّق بگيرد؟

«معجزه» هر چه كه باشد امكان ندارد كه به «محال عقلى» تعلّق بگيرد. به عبارت ديگر: معجزات در عين اينكه برخلاف جريان عادى طبيعت است (و به همين جهت آن را خرق عادت مى نامند) بايد امر ممكنى باشد تا عقل بتواند آن را بپذيرد.

«اعجاز حکمی» اسلام

چرا در مورد قوانین و احکام اسلام قائل به نوعی از اعجاز و خرق عادت هستیم؟

يكى از نشانه هاى عظمت اسلام، قوانين و احكام آن است كه مى توان از آن به اعجاز حكمى و قانونى تعبير كرد. زيرا اين آيين الهى 1400 سال قبل قوانين و احكامى براى بشر به ارمغان آورده كه امروز ارزش آن روشن شده است. مثلا در مورد شراب فرمود: «بلاى بزرگى براى جامعه بشرى است» در حالی که امروزه ثابت شده كه شراب چه مفاسد و آسیب هایی برای سلامت جسم و جامعه و معنويّات انسان دارد.

دلائل النبوّة

معرفی کتاب «دلائل النبوه»

کتاب «دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه» توسط ابوبکراحمد بن حسین ابن على بیهقى (384-458 ق) نوشته شده است. این کتاب در زمینه سیره نبوى و زندگانى نیاکان نبى اکرم(ص)، اخلاق، معجزات، و بشارت هاى انبیاى گذشته بر ظهور آن حضرت است. بیهقى آن را بر اساس روایات و به شیوه موضوعى مرتب کرده است. این کتاب یکى از مهم ترین و معتبرترین منابع مورخان و سیره نویسان پس از بیهقى به شمار مى رود و از حیث سند آن چنان معتبر است که مورخان و محدثان متاخر، هنگام نقل مطالب بیهقى، سند آنها را حذف کرده و مثلاً مى نوشتند: «بیهقى روایت کرده است». از ابعاد اهمیت کتاب «بیهقى» یکى نقل هاى مستند تاریخى وى و دیگرى نقل هاى او از کتاب «مغازى» نوشته «موسى بن عقبه» است. کتاب مغازى از بین رفته و در دست نیست، اما بخش عمده اى از مطالب آن در کتاب دلائل بیهقى نقل و حفظ شده است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

ما مِنْ عَيْنٍ بَکَتْ لَنا اِلاّ نُعِّمَتْ بَالنَّظَرِ اِلَى الْکَوْثَرِ وَ سُقِيَتْ مِنْهُ.

هيچ چشمى نيست که براى ما بگريد، مگر اينکه برخوردار از نعمتِ نگاه به (کوثر) مى شود و از آن سيرابش مى کنند.

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 554