تنزیه 6 مطلب

رضایت خدا از خلفا و صحابه حاضر در بیعت رضوان!

خداوند از خلفا و صحابه حاضر در بیعت رضوان راضی می باشد، چرا شیعه بعضی از آنها را عادل نمی داند؟ آیا شیعه بیشتر از خدا درباره صحابه علم دارد؟!

اولا: این رضایت کلی است و نسبت به نتیجه ایستادگی و حرکت جمعی مسلمانان در یک واقعه تاریخی ابراز شده نه اینکه فرد به فرد به صورت مشخص مشمول این رضایت شوند.
ثانیا: این رضایت مقطعی بوده و برخی از صحابه به حکم احادیث «ارْتَدُّوا عَلَى‏ أَدْبَارِهِمْ» که در منابع خود اهل سنت و در صحیحین نیز وارد شده، از شمول رضایت خارج شدند.
ثالثا: اعتقاد به عدالت همه صحابه گاهی منجر به تناقض می شود؛ مثل جایی که دو گروه از آنها در دو جبهه حق و باطل در برابر هم می ایستند.
رابعا: اعتقاد به عدالت همه صحابه و قداست آنها در زمان پیامبر(ص) سابقه ای ندارد و خلاف گزارشات قرآن از وضعیت آنها در آن دوره است.

انحرافات كلامی در عصر امام هادی(ع)

امام هادی(ع) در دوران امامت خود با چه انحرافات كلامی مواجه بودند؟ و چگونه با آنها مقابله كردند؟

از مسائل کلامی مطرح در زمان امام هادی(ع)، بحث «تشبیه» و «تنزیه» خدا بود كه ايشان بر حقانیت «تنزیه» تأکید کردند و تلاش نمودند تا شيعه را از اين تهمت برهانند. ايشان فرمودند: «از ما نیستند کسانی که گمان ‌كنند خدا جسم است و ما در دنیا و آخرت از آنها بیزاریم. جسم، خود مخلوق است و خالق آن خداست و اوست که به آن جسمیت بخشیده است». مسئله ديگر «رؤیت خدا در قیامت» بود كه امام(ع) آن را محال دانستند. در مسأله «جبر و اختیار» نیز امام هادی(ع) در رساله ای به شرح حدیث «لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین» پرداختند.

نقد نظریه «عدالت تمام صحابه»

آیا می توان همه صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) را عادل دانست؟

اهل سنت معتقدند؛ همه صحابه پیامبر(ص)، عادل بوده و هیچ یک کارى برخلافت دستور خدا، کتاب و سنّت انجام نداده اند. این ادّعا، مشکلات عجیبی براى آنان ایجاد کرده که ابداً توجیه پذیر نیست، مانند: رویارویی و جنگ برخی از صحابه باهم. مثلا درجنگ صفیّن، معاویه در مقابل امام وقت قیام کرد و موجب آن همه خونریزى شد، و یا طلحه و زبیر با شورش بر ضدّ آن حضرت، جنگ جمل را پایه ریزی کردند. که این گونه امور با قداست و تنزیه صحابه به طور عام سازگار نیست.

صفات الهی در عقائد اسماعیلیه

عقیده اسماعیلیه در مورد «صفات الهی» چیست؟

در دیدگاه آنان لازمه وحدانیت، تنزیه مطلق الهى، نفى مضاعف است. یعنى خداوند نه به وجود توصیف مى شود نه به لاوجود یا عدم. او نه حىّ، نه لاحىّ، نه عالم است نه لاعالم، نه موصوف است نه لاموصوف. خدا بالاتر از آن است که به چیزى توصیف شود. او بالاتر از اسم و رسم و صفت است. حتى لفظ الله بر خدا جایز نیست. توحید به این است که الوهیت را از ما سواى او سلب کنیم و تنزیه او به این است که اسماء و صفات را از او دور کنیم. ولى به ناچار با الفاظى از او یاد مى کنیم.

اوصاف پیامبران از دیدگاه اسماعیلیه

در عقیده اسماعیلیان پیامبران الهی چه اوصافی دارند؟

از نظر اسماعیلیان پیامبران باید معصوم بوده و از تمام عیوب علمى و عملى منزه باشند. علم پیامبران نامحدود است. پیامبران تفاوت درجاتى داشته و پیامبر اسلام بالاترین مرتبه از فضل را داراست. هر رسول متاخر بر رسول متقدم ارجحیت و افضلیت دارد. شجاعت از دیگر اوصاف پیامبران است. از اوصاف دیگر پیامبران تصدیق نبوت پیامبران گذشته است. یکى از مهمترین اوصاف و ویژگى هاى پیامبران نزد اسماعیلیه ضرورت بشارت به نبى و ناطق بعدى است. پیامبران همچنین باید طهارت در نسب را دارا باشند و آباء و اجداد آنها یکتاپرست باشند.

نظریه متکلمان دربارۀ کیفیت صفات الهی

چه نظریه هایی درباره کیفیت صفات الهی بین متکلمان وجود دارد؟

در خصوص صفات خداوند، بین علما و متکلمان سه نظریه وجود دارد: 1- نظریه تأویل؛ که مبتنی بر تنزیه خداوند است، که مطابق عقیده اهل بیت(ع)، بسیاری از فلاسفه و بسیاری از علماى اهل سنّت، از جمله: معتزله و ماتریدیه است. 2- نظریه تفویض و توقف؛ که نظر جماعتى دیگر از علماى اهل سنّت مانند: مالک بن انس و سفیان بن عیینه است. 3- نظریه حمل به ظاهر؛ قول کسانى است که تأویل صفات و هم چنین تفویض و توقف آن را حرام مى شمارند، و معتقدند که تمام صفات را بر ظاهرشان باید حمل نمود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمام علىٌّ(عليه السلام)

استَفْرِغْ جُهدَکَ لمَعادِک تُصْلِحْ مَثْواکَ

تمام کوشش خود را براى معاد خويش به کار گير، قرارگاهت درست مى شود

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 58