فطری 7 مطلب

غفلت حضرت یوسف(ع) از یاد خدا!

آیا غفلت حضرت یوسف(ع) از یاد خدا و درخواست ایشان از یک زندانی برای یاد کردن او نزد فرعون مصر، با عصمت او منافات ندارد؟! «وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِی عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ»!

عبارت «فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ» به معنی فراموشی آن زندانی از ذکر بی گناهی یوسف نزد اربابش می باشد، نه غفلت یوسف از یاد خدا. با فرض غفلت یوسف از یاد خدا بخاطر این تقاضا نیز عصمت ایشان زیر سؤال نمی رود؛ زیرا متوسل شدن به اسباب در زندگی امری فطری است و منافاتى با اخلاص ندارد و در جمله «اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ» هم قرينه اى بر دلبستگى يوسف(ع) به غير خدا وجود ندارد. تنها اشتباه یوسف بیان این درخواست در شرایطی است که خدا همیشه در کنارش بوده و در اینجا هم شایسته بود صبر کند و منتظر عنایت پروردگار باشد.

فلسفه و ريشه علاقه انسان به «آزادي»

علاقه مندی و تمایل همه انسانها در همه دوران ها به «آزادي» از چه چیز سرچشمه می گیرد؟

فلسفه «آزادی» انسان، حیوانات و حتی گیاهان، فطری و وجدانی است و «حبس» باعث افسردگی، پژمردگی و کوتاهی عمر آنها و آزادی موجب تکامل و شکوفائی استعدادهایشان می شود. آزادی عقلی و اسلامی موجب پیمودن مسیر تکامل و شکوفایی خلاقیت انسان می باشد برخلاف آزادی غربی که باعث گرفتار شدن در باتلاق گناهان، شهوات و رذالت ها و هدر رفتن عمر می باشد.

مفهوم عید؟

«عید» به چه معنى است؟

عید در لغت از ماده عود به معنى بازگشت است. در اسلام به مناسبت این که در پرتو اطاعت و عبادت یک ماهه رمضان، و یا انجام فریضه بزرگ حج، صفا و پاکى فطرى نخستین به روح و جان انسان باز مى گردد، به آن روز عید گفته شده است. هم چنین به روز نزول مائده بر حوّاریون عیسى(ع)، عید گفته می شود زیرا روز بازگشت به پاکى و ایمان به خدا است. از سویی امام على(ع) در روایتی می فرمایند: «هر روز که در آن معصیت خدا نشود، عید است»، از این رو، عید، روز ترک گناه، و روز پاکى و بازگشت به فطرت نخستین است.

عالم ذر در روايات اسلامي

عالم ذر در روايات اسلامي چگونه بيان شده است؟

روايات زيادى در زمينه «عالم ذر» ديده مى شود، ولى بسيارى از آنها تنها از يك راوى نقل شده كه حكم خبر واحد را پيدا مى كند. محتواى اين روايات نيز با هم متفاوت است؛ برخی آنرا یک پیمان فطری دانسته و برخی آنرا پیمان از فرزندان آدم که به صورت ذراتی از پشت او خارج شدند دانسته اند و برخی هم آنرا پیمان از ارواح انسانها بیان نموده اند و... . اما با توجّه به متعارض بودن اين روايات و ضعف سند بسيارى از آنها هرگز نمى توان روى آنها به عنوان يك مدرك معتبر تكيه كرد.

 گریه بر مردگان از دیدگاه سنّت نبوى

آیا گریستن بر مردگان از دیدگاه سنّت نبوى جائز است؟

اسلام دین همسوى با فطرت است نه مخالف آن؛ انسان فطرتا هرگاه به مصیبت یکى از عزیزانش دچار شود، احساس اندوه شدید مى کند و در پى آن اشک برچهره اش جارى مى شود. پیامبر(ص) نیز براى فرزندان و اقوام و اصحابش از جمله ابراهیم می گریست و می فرمود: «چشم اشکبار مى شود و دل اندوهگین مى گردد، ولى چیزى برخلاف رضاى پروردگارمان نمى گوییم. خداوند به کسانى از بندگانش رحم مى کند که عاطفه داشته باشند». حضرت زهرا(س) نیز طبق همین سنت برای پدرشان گریه کردند.

امکان شناخت فطری

آیا شناخت فطری وجود دارد؟

سه عقيده متفاوت درباره امکان شناخت فطری اظهار شده است: 1- انسان همه معلومات را در درون جان خود دارد و آنچه را در اين دنيا ياد مى گيرد در حقيقت تذكر و يادآورى آن معلومات است، نه تعليم جديد. 2- انسان هيچ گونه شناخت و معرفت فطرى ندارد. 3- قسمتى از معلومات ما ريشه فطرى دارد در حالى كه قسمتى ديگر جنبه اكتسابى دارد و آن ادراكات اكتسابى متّكى به همان پايه هاى فطرى است. دلايل منطقى عقلى و دلايل نقلى از آيات و روايات اسلامى اين نظر را اثبات مى كند.

استفاده از فطرت بت پرستان، برای اثبات توحید

قرآن چگونه از فطرت بت پرستان براى اثبات توحید کمک مى گیرد؟

طبق آیه 9 سوره زخرف فطری بودن خداشناسی حتی در بین بت پرستان هم وجود داشته است. آنان به این حقیقت که خدا خالق آسمان ها و زمین است معترف بودند و این اعتراف برای ابطال عبودیت بت ها کافی است. از طرف دیگر، لازمه اعتراف بت پرستان  به خالق بودن خدا، اثبات علم و قدرت برای ذات خداوند است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمام عليٌّ(عليه السلام)

الإيثارُ أشرَفُ الکَرَمِ

ايثار، برترين بخشندگى است

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 22