انتخاب ابوبکر نتیجه انتخابی دمکراتیک!

آیا ابوبکر با اجماع صحابه و در روندی دمکراتیک انتخاب شده و خلافت او مشروع است؟!

اولا: از روایات استفاده مى شود که خلافت رسول خدا(ص)، امرى الهى است که زمام آن بالاصاله به مردم واگذار نشده است؛ رسول خدا(ص) به صراحت در برابر کسانی که تقاضای سهم و جانشینی در حکومت داشتند، فرموده است: «إنَّ الْمُلْكَ لله، يَجْعَلُهُ‏ حَيْثُ‏ يَشَاء» و فرموده: «الْأَمْرُ إلَى اللَّهِ، يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ». با وجود نص الهی پیامبر(ص) بر خلافت امام علی(ع)، انتخاب ابوبکر اجتهاد در برابر نص است؛ این در حالی است که آیات قرآن به صراحت از واجب الاطاعه بودن دستورات پیامبر خبر می دهند: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي‏ الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏».
ثانیا: ابوبکر هرگز با اجماع صحابه و در یک روند دمکراتیک انتخاب نشد، بلکه در زمان انتخاب او بسیاری از صحابه حضور نداشتند؛ بسیارى از اصحاب به دستور پیامبر(ص) در سپاه اسامه بوده؛ برخی خبر وفات پیامبر(ص) را دریافت نکرده بودند؛ از انصار کسى جز رهبرانشان حضور نداشت؛ از مهاجرین جز سه یا چهار نفر در سقیفه حضور نداشتند و افراد سرشناسی مانند: امام على(ع)، ابن عباس، مقداد، سلمان، ابوذر، عمار، مشغول تجهیز و دفن پیامبر(ص) بودند. علاوه بر آن بسیاری از بزرگان صحابه، در موارد گوناگون مخالفت خود را با این خلافت اعلام کردند. ضمن اینکه توجه به نقش قبیله بنی اسلم و استفاده از آنها برای فشار آوردن به مردم مدینه برای بیعت اجباری، دموکراتیک بودن این خلافت را زیر سؤال می برد.

عدم بیعت بعضی از صحابه با ابوبکر!

آیا همه صحابه با ابوبکر بیعت کرده اند؟

عمر بن خطاب مى گوید: «على و زبیر و گروهى که با آن دو بودند از بیعت و همکارى با ما سرپیچى کرده، در خانه فاطمه تحصّن نمودند». متخلفین از بیعت با ابوبکر عبارتند از: سلمان فارسى، عمار یاسر، براء بن عازب، ابوذر غفارى، مقداد بن اسود، ابان بن سعید، عباس بن عبدالمطلب و جماعتى از بنى هاشم و جمعى از مهاجرین و انصار.

عاقبت کتمان کنندگان حدیث غدیر نزد امیر المؤمنین(ع)

چه کسانى به خاطر کتمان حدیث غدیر به نفرین على(علیه السلام) مبتلا شدند؟

گروهی از اصحاب پیامبر(انس بن مالک، براء بن عازب، جریر بن عبد الله و...) که در روز غدیر حضور داشتند و نزد امیرالمومنین شهادت به حدیث غدیر را کتمان کردند به نفرین آن حضرت گرفتار شدند و بلایى گریبانگیرشان شد.

تبریک گفتن ابوبکر و عمر در غدیر خم

آیا در واقعه غدیر خم ابوبکر و عمر به امیر مؤمنان(علیه السلام) تبریک گفته اند؟

تبریک گفتن شیخین را عدّه زیادى از بزرگان حدیث، تفسیر و تاریخ از رجال اهل سنّت، نقل کرده اند. گروهى آن را از باب ارسال مسلّم، مرسلاً  نقل کرده و گروهى دیگر آن را با اسناد صحیح که رجال ناقل آن همگى ثقه هستند، نقل کرده اند که اسناد آن در نهایت به افراد مختلفى از صحابه پیامبر(ص) مانند: ابن عبّاس، ابوهریره، براء بن عازب و زید بن أرقم، مى رسد. مرحوم علاّمه امینى(ره) در کتاب الغدیر نام 60 نفر از کسانى را که آنها تبریک گفتن شیخین را روایت کرده اند، برشمرده است.

امام حسن(ع) در بیان پیامبر(ص) در منابع اهل سنت

در منابع اهل سنت چه روایاتى درباره امام حسن(ع) از رسول خدا(ص) نقل شده است؟

 ابن کثير از جابر و او  از رسول الله(ص) نقل کرده: «هر کس دوست دارد تا به آقاى جوانان بهشت نظر کند، بايد به حسن بن على(ع) نظر نمايد». براء بن عازب، متقى هندى و مسلم درصحيحش  از پیامبر(ص) نقل کرده اند: «بار خدايا! همانا اين فرزند من است و او را دوست دارم، پس تو نيز او را دوست بدار و نيز هر کس که او را دوست مى دارد دوست بدار»، و در حديث ديگري آمده: «اگر قرار بود عقل در شخصى مجسّم گردد آن شخص حسن بود» و...

لعن ابوسفیان توسط پیامبر(ص)

آیا ابو سفیان توسط پیامبر(صلى الله علیه وآله) مورد لعن قرار گرفته است؟

ابن براء از پدرش «براء بن عازب» نقل می کند که: ابوسفیان همراه معاویه به سوى پیامبر(ص) مى آمدند، آن حضرت فرمود: «بار خدایا پیرو و جلودار را لعنت کن، خدایا اقیعس را به تو واگذار مى کنم»، به پدرم گفتم اقیعس کیست؟ پاسخ داد معاویه. این روایت با کمی اختلاف از عبدالله بن عمر نیز نقل شده. همچنین عبدالله عمر مى گوید: رسول خدا(ص) در روز جنگ احد چنین نفرین نمود: «اللّهمّ العن أبا سفیان».

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الحسينُ عليه السّلام :

اَنا قَتيلُ الْعَبْرَةِ لا يَذْکُرُنى مؤ مِنٌ اِلاّ بَکى .

من کُشته اشکم . هيچ مؤ منى مرا ياد نمى کند مگر آنکه (بخاطر مصيبتهايم ) گريه مى کند.

بحارالانوار، ج 44، ص 279