تکوين 8 مطلب

حوزه های عدل الهی؟

آیا عدل الهی فقط در قیامت تحقق می یابد یا در دنیا نیز وجود دارد؟ اگر عدالت خداوند اختصاص به قیامت ندارد در چه حوزه هایی جریان دارد؟

عدالت خداوند در سه حوزه «آفرینش»، «قانون گذاری» و «جزا» در جریان است و ملاک عدالت در هر سه حوزه «قرار گرفتن امور در جایگاه صحیح» است، لذا خداوند در حوزه آفرینش هر مخلوقی را به بهترین صورت آفریده و در حوزه قانون گذاری نیز قوانین را طوری قرار داده که موجب احقاق حقوق همگان شود و از هر کسی به اندازه توان او انتظار دارد و در قیامت نیز به اندازه عمل انسان ها جزا می دهد.

ماهیت و مفهوم وحی در قرآن؟

با توجّه به اینکه وحی مخصوص پیامبران است، منظور از وحی به حضرت مریم(س) و مادر موسی (ع) که قرآن از آن خبر داده چیست؟ آیا آنها نیز پیامبر بودند؟

از آیات قرآن استفاده می شود که وحی معاني مختلفي دارد و روی هم رفته در «هفت معنی» به كار رفته است. آن نوع از وحی که اختصاص به پیامبران داشته وحی به معنای «تشریعی» آن است. اما وحی به غیر پیامبران مانند حضرت مریم(س) و مادر موسی(ع) به معنای «الهام» بوده که اختصاص به پیامبران نداشته و دیگران نیز شامل آن می شده اند. امامان اهل بیت(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) نیز چنین وحیی را بواسطه «محدّث» بودن دریافت می کردند.

 

رابطه متقابل عالم تکوین و تشریع

آیا رابطه اى بین عالم تکوین و تشریع وجود دارد؟

نه تنها خداشناسی بلکه دین در تمام ابعاد یک امر فطری است. آنچه در شرع وارد شده ریشه در فطرت دارد و آنچه در تکوین وجود دارد مکمل قوانین شرع است و بین تشریع و تکوین هماهنگی وجود دارد. البته شرع برای رهبری فطرت حدود و شرایطی معین کرده تا در مسیر انحرافی نیفتد والا میان تشریع و تکوین تضادی پیدا خواهد شد که با توحید سازگار نیست، از سویی پیامبران وظیفه دارند انحرافت و آلودگی ها عارضی را از دین زائل کنند تا فطرت انسان امکان شکوفایى پیدا کند.

حقیقت بداء

حقیقت و فلسفه بداء چیست؟

بداء از اختصاصات عقاید شیعه است. موارد بسیاری اتفاق می افتد که ما با آگاهی از علل ناقصه، خبر از حادثه ای می دهیم اما بعدا به خاطر فقدان شرط یا وجود مانع خبری از وقوع آن نمی شود که در امور تشریعی نام نسخ و در امور تکوینی نام بداء برآن می گذارند. فایده بداء این است که انسان با توبه و صدقه و انجام کار نیک، حوادث سخت را از خود دور کند؛ لذا هنگامی که بداء به خدا نسبت داده می شود به معنی اِبداء است و لازمه آن نسبت جهل به خدا نیست.

درک ضرورت بعثت انبیاء، از مطالعه جهان آفرینش

چگونه می توان از مطالعه جهان آفرینش (تکوین) ضرورت بعثت انبیاء ( تشریع) را درک کرد؟

وقتی خداوند براى رساندن هر موجودى به کمال ممکن خود، هرگونه وسائل لازم را در اختیار او گذارده - از بال برای پرنده گرفته تا مژه برای چشم که از ورود گرد و غبار جلوگیرى کند و...-  انسان را از بعثت انبیاء که مهم ترین نقش را در تکامل نوع بشر و اهداف حیات او در جنبه هاى مادى و معنوى دارد، محروم نکرده است.

گفتگوی خدا با جهنّم

چگونه دوزخ که موجودى فاقد شعور است، در قیامت مخاطب خدا واقع مى شود؟

خداوند در قیامت با دوزخ تکلّم کرده و می فرماید: «به خاطر بیاورید روزى که به جهنم مى گوئیم: آیا پر شده اى؟! و او مى گوید: آیا افزون بر این هم وجود دارد؟!». حال چگونه جهنم مخاطب واقع می شود؟ مفسرین گفته اند؛ این یک نوع تشبیه و زبان حال است، یعنى خداوند به لسان «تکوین» از جهنم سؤال مى کند، و او هم به «زبان حال» پاسخ مى گوید. دیگر این که: سراى آخرت سراى حیات است، حتى موجوداتى همچون بهشت و جهنم، از یک نوع حیات و درک و شعور برخوردار مى شوند، بهشت سخت در اشتیاق مؤمنان است، و دوزخ در انتظار مجرمان است.

منظور از «فطرى بودن دین»

فطرى بودن دین به چه معناست؟

خداشناسی و ادیان الهی یک امر فطری است و علت آن، هماهنگی میان تکوین و تشریع است. این دو، دو بازوی نیرومندی هستند که به طور هماهنگ عمل می کنند. ممکن نیست در شرع دعوتى باشد که ریشه آن در اعماق فطرت آدمى نباشد. شرع برای رهبری فطرت، حدودی را تعیین می کند تا منحرف نشود و از طریق مشروع هدایت شود. در این صورت بین تشریع و تکوین تضادی نخواهد بود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال رسول الله(صلى الله عليه وآله):

مَنْ حجَّ أوِ اعْتَمَرَ فَلَمْ يَرْفَثْ وَلَمْ يَفسُقْ يَرْجِع کَهَيئَةِ يَوْم وَلَدَتْهُ اُمُّهُ.

کسى که حج يا عمره انجام دهد و در آن گناه و فسقى مرتکب نگردد، برمى گردد، همانند روزى که از مادر متولد شده است.

سنن دارقطنى: 2 / 284