بت 27 مطلب

تقیه انبیاء در ابلاغ پیام الهی!

آيا پيامبران الهي در دعوتشان مجاز به تقيه و توریه بوده اند؟ آیا جواز این امر، با وظیفه هدایتگری پیامبران الهی منافات ندارد؟

«تقیه خوفی» به این معنا که انبياء حقایق دین را کتمان کنند و یا اظهار کفر کنند برای پیامبران جایز نیست؛ چنانکه قرآن می فرماید: «پيامبران پيشين كسانى بودند كه تبليغ رسالتهاى الهى مى‏ كردند و از او (خدا) مى‏ ترسيدند و از هيچكس جز خدا واهمه نداشتند».
اما انواع دیگر تقیه مثل «تقیه تحبيبى» که برای جلب عقیده طرف مقابل عقیده خود را مکتوم کنند و «تقیه پوششى» که براى رسيدن به هدفی نقشه های شان را كتمان كنند، در مورد پیامبران اشکالی ندارد.
«توریه» نیز در صورتى كه موجب تزلزل اعتماد عمومى مردم نشود ایرادی ندارد؛ چنانکه حضرت ابراهیم(ع) برای شکستن بتها اظهار بيمارى کرد.

پیامبران الهی و شفاعت مذموم!

حضرت نوح(ع) به خاطر شفاعت از فرزند بی ایمانش با عتاب خداوند مواجه گشت و حضرت ابراهیم(ع) نیز وقتی برای عموی بت پرستش استغفار نمود و عرضه داشت: «وَ اغْفِرْ لاِبی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضّالِّین»، و یا وقتی با ملائک عذاب برای نجات قوم لوط مجادله کرد، از جانب خداوند توبیخ شد. آیا این موارد با عصمت و ایمان آنها سازگار است؟!

اولا: لحن و سیاق آیاتی که این شفاعتها را بیان نموده به خوبی نشان می دهد پیامبران الهی اذن خدا را برای اجابت درخواستشان لحاظ کرده اند و درخواست خود را از روی ادب و تواضع بیان نموده اند و در پی طرفداری از افراد بی ایمان نبودند.
ثانیا: حضرت نوح و حضرت ابراهیم هنوز یقین به عدم ایمان آنها و دشمنی آنها با خدا نداشتند و از روی رأفت و به امید اینکه هدایت خواهند شد شفاعت آنها را کردند، اما وقتی متوجه شدند آنها ایمان ندارند از آنها بیزاری جسته و از درخواست خود صرف نظر کردند.

مقایسه طلب شفاعت از پیامبر(ص) با طلب شفاعت از بت ها

آیا طلب شفاعت از بت ها توسط بت پرستان و طلب شفاعت از پیامبر(صلى الله علیه وآله)یکسان مى باشد؟

مقایسه طلب شفاعت مسلمان ها از پیامبر(ص) و اولیاء با طلب شفاعت از بت مقایسه نادرستى است؛ زیرا بت پرست ها بت ها که طبق قرآن ضرر و نفعی نمی رسانند، را مستقل در شفاعت مى دانستند در حالى که ما در مورد پیغمبر(ص) قائل هستیم که حضرت به اذن خدا شفاعت مى کند و قرآن هم در سرزنش مشرکان تأکید زیادی روی کلمه اذن دارد.

نظر وهابیّت در مورد ساختن قبر و بارگاه بر قبور انبیاء و اولیاء

نظر وهابى ها در مورد ساختن قبر و بارگاه بر قبور انبیاء و اولیاء چیست؟

وهابى ها می گویند: نابود کردن بناهایى که بر قبور ساخته شده و به عنوان بت و طاغوت قرار گرفته اند و عبادت مى شوند واجب است؛ و باقى گذاردن آنها بعد از قدرت پیدا کردن بر تخریب و نابود کردن آنها، یک روز هم جائز نیست؛ زیرا چنین بناهائى مانند لات و عزى بلکه موجب شرکى عظیم تر از پرستش بت ها هستند.

رابطه‌ ميان «جهل» و «تقليد كوركورانه»

چه رابطه‌اي بين «جهل» و «تقليد كوركورانه» وجود دارد؟

جهل عامل تقليد كوركورانه است. در گفتگوی حضرت ابراهیم(ع) با بت پرستان در قرآن آمده است: «وقتی ابراهیم(ع) به آزر گفت: چرا این بت ها را عبادت می کنید، او گفت: پدران ما هم اینان را می پرستیدند. ابراهیم(ع) در جواب می گوید: آيا بجای خدا، موجوداتى را مى پرستيد كه كمترين سود و زيانى ندارند، شما در گمراهی هستید، چرا تعقل نمی کنید؟!». در حقيقت آنها هيچ دليل منطقى به جز تقليد كوركورانه از نياكان خود نداشتند و به همين دليل ابراهيم(ع) آنها را در گمراهى آشكار معرفی می کند.

«غرانیق» افسانه یا واقعیت؟!

ماجرای غرانیق چیست؟ اگر این ماجرا واقعیت دارد، چگونه با مصونیت پیامبران از تلقینات شیطانی سازگار است؟

مشرکان بتهاى لات و عزى و منات را «غرانيق» مى دانستند و نقل شده پيامبر(ص) وقتی به آيه «أفرَأيتُم اللّاتَ وَالعُزَّى» رسید بر آن افزود: «تِلكَ الغرانيق العُلى‏ و إن شَفاعتهُن لتُرتجى‏»!
اما این داستان جعلی است، زیرا:
1. در آیات بعد بت پرستی شدیدا مذمت شده و در ابتدای سوره همه سخنان پیامبر وحی دانسته شده.
2. پیامبر پیوسته با بت پرستی مبارزه کردند و چنین نسبتی به ایشان نادرست است.
3. پیامبران مطلقا از القاء شیطان معصومند.
4. این داستان در منابع حدیثی نیامده و محققان و مفسران شیعه و سنی آن را جعلی دانسته اند.

فتاوای وهابیان در مصادیق شرک

فتاوای وهابیان در مصادیق شرک چیست؟

وهابیان اکثر مسلمانان را بخاطر روی آوردن به خدا از طریق اولیاء مشرک می دانند و فتاوای بیشماری را در این خصوص داده اند. مانند: هرکس بگوید: یا رسول الله، به فریاد من برس؛ براى خدا شریک در عبادت قرار داده زیرا علم غیب را غیر از خدا کسى دیگر نمى داند و تصرفات و اعمال اموات در دنیا با مرگ منقطع شده، خواه پیامبر باشند یا دیگران. ذبح براى غیر خدا منکرى عظیم و شرک اکبر است؛ خواه براى پیامبر باشد یا ولىّ یا بت. اقتدا به کسانى که به غیر خدا استغاثه مى کنند و از او مدد مى خواهند جایز نیست و...!

ایمان ابوطالب در کلام اهل بیت(ع)

عقیده اهل بیت(علیهم السلام) در مورد ایمان ابوطالب چیست؟

اهل بیت(ع) در مواقع مختلف با صراحت تمام ایمان و اسلام ابوطالب(ع) را اعلام کرده اند و در مقابل کسانى که در این باور با آنها مخالفت مى کردند، جبهه مى گرفتند. على(ع) می فرماید: «به خدا سوگند پدرم و جدّم عبدالمطّلب و هاشم و عبد مناف هرگز بُتى نپرستیدند».

نظر وهابیّت در مورد ساختن قبر و بارگاه بر قبور انبیاء و اولیاء

نظر وهابى ها در مورد ساختن قبر و بارگاه بر قبور انبیاء و اولیاء چیست؟

ابن قیّم مى گوید: «واجب است نابود کردن این بناها که به عنوان بت و طاغوت عبادت مى شوند. و باقى گذاردن آنها یک روز هم جائز نیست؛ زیرا چنین بناهائى مانند لات و عزى بلکه موجب شرکى عظیم تر از پرستش بتها هستند. بر امام مسلمین واجب است اموالى که به عنوان نذر یا وقف و... به این مشاهد و طاغوت ها اختصاص مى یابد، در راه جهاد و مصالح مسلمین به مصرف برساند و مى تواند زمین آنها را تقسیم کرده و به عنوان قطایع به مجاهدین واگذار نماید یا بفروشد. وقف بر آن باطل بوده و این مال، صرف مصالح مسلمین مى گردد».

مقایسه «شفاعت خواهى از غیر خدا»، با «شفاعت خواهى از بتها»

آیا شفاعت خواهى از اولیاء خدا با شفاعت خواهى از بتها یکی است؟

شفاعت خواهى از اولیاء خدا با شفاعت خواهى از بتها یکی نیست؛ زیرا اوّلاً: مشرکین بتها را عبادت مى کردند و شرک در عبادت داشتند. ثانیاً: علاوه بر شرک در عبادت شرک در ربوبیّت و مدبّریت هم داشتند و بتها را همه کاره و مستقل می دانستند. ولی در شفاعت خواهى: پیغمبر را انسان و مخلوقى از مخلوقات خدا مى داند و فقط مى گوید چون خداوند به او اذن شفاعت داده است من از او مى خواهم که مرا شفاعت کند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله :

حسين منى و انا من حسين احب الله من احب حسينا .

حسين از من و من از حسينم ؛ دوستدار حسين محبوب خداست .

سنن ترمذى 2/307 و کنزالعمال 6/221