نقش شیعیان در تدوین منابع سیره و تاریخ نبوی(قرن پنجم تا قرن نهم)
دکتر منصور داداشنژاد؛ دانشیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (m.dadash@yahoo.com).
مقدمه
شیعیان به نگارش سیره نبوی علاقه فراوان داشتند و اصحاب امامان در این زمینه، کتابهایی را که دربردارنده دیدگاه اهلبیت(علیهم السلام) درباره سیره نبوی بود، تدوین کردهاند. شیعیان و اصحاب ائمه در سه قرن اول هجری، در نگارش سیره برخلاف اهلسنت، به نقش و موقعیت امام علی(علیه السلام) در سیره نبوی توجه کافی داشتند. از قرن چهارم به بعد، شیعیان تاریخ و سیره ائمه را در راستای تاریخ رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) دیدهاند و کوشیدهاند در نگارشهای خویش، تاریخ رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه در کتابهای خویش در کنار هم گردآورند؛ ازاینرو، در سه قرن نخست با وجود تلاش فراوان شیعیان برای تدوین آثار مستقل درباره پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، اثری در این زمینه پدید نیامد لکن پس از آن شرح زندگی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) بههمراه شرح حال چهارده معصوم(علیهم السلام) در کتابها تدوین شد.
قلمرو پژوهش
نوشته حاضر، به فعالیتهای سیرهنویسی شیعیان از قرن پنجم تا قرن نهم خواهد پرداخت. مراد از سیرهنویسی، نوشتههایی است که تمام یا بخشی از آن به زندگانی و تاریخ رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاص یافته است. بدینجهت، نوشتههایی که بخشی از آن درباره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)ست، در قلمرو پژوهش قرار خواهد گرفت و بررسی آن میتواند به سیر تحول سیرهنگاری شیعیان کمک کند. همچنین در این پژوهش، تنها منابع چاپشده به زبان عربی و فارسی مطالعه و بررسی میشوند و منابع مفقود یا خطی در قلمروی تحقیق قرار نمیگیرند. برای درک بهتر تحول سیرهنگاری شیعیان، طرح بحث به شکل قرن به قرن خواهد بود. آثار برجایمانده از شیعیان درباره سیره نبوی در هر قرن استقصا و بررسی خواهد شد و تحولات پیشآمده در هر قرن را ضمن بررسی کتابها، در نظر خواهیم گرفت.
الف) سیرهنویسی در قرن پنجم
در این قرن کتابهای سیره مستقل و کامل که به بررسی تاریخ و زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) در عصر مکی و مدنی بپردازد، از سوی امامیان تولید نشده است. باوجود اینکه در این قرن، شاهد تکاپوی علمای نامدار شیعه همچون سیدرضی (م 406ق)، شیخ مفید (م 413ق)، سیدمرتضی (م 436ق)، ابوالصلاح حلبی (م447ق)، سلار دیلمی (م 448ق)، احمدبن حسینبن غضائری (م 450ق)، احمدبن علی نجاشی (م 450ق)، شیخ طوسی (م 460ق)، ابنبراج حلبی (م 481ق)، بودهایم، اما هیچیک از دانشمندان یادشده، کتاب مستقلی درباره زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) تدوین نکردهاند.
در این عصر شیعیان به سیره نبوی حتی بهصورت غیرمستقل نیز توجه نکردهاند. بهگونهای که برخی نویسندگان شیعی در کتابهای خویش، هیچ فصلی را به بررسی زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاص ندادهاند. پس از تکاپوهای شیعیان برای نگارش سیره در قرنهای دوم تا چهارم، قرن پنجم فترت و سستی شیعیان در نگارش سیره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) دانست. تعداد اندکی از فعالیتهای نگارشی شیعیان در این قرن ثبت شده که البته اثری از آنها باقی نمانده است. برخی آثار یادشده که تنها نامی از آنها در کتابها بهچشم میخورد، به شرح زیر است:
ابوالفتح محمدبن علی کراجکی (م 449ق) از دانشمندان شیعه و از شاگردان شیخ مفید (م 413ق) که در حلب و طرابلس زندگی میکرد و در شهر صور درگذشت. وی دو رساله درباره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) تدوین کرد که از هیچکدام اثری در دست نیست: مختصرالقول فی معرفةالنبی(صلی الله علیه واله وسلم) بالکتابة و سائراللغات؛ وی این رساله را در قاهره، برای ابوالیقظان تدوین کرد. ابنشهرآشوب از این رساله یاد میکند(1) و کتاب المسألةالقیسرانیة فی تزویجالنبی(صلی الله علیه واله وسلم) عائشة و حفصة.(2)
کراجکی در این دو رساله، که نباید نوشتههای بلندی باشد، به دو موضوع چالشی در زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) پرداخت. در رساله اول موضوع امّیبودن و کتابت رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و در رساله دوم، حکمت و تدبیر ازدواج آن حضرت با دختران ابوبکر و عمر را تشریح کرد. دو موضوع یادشده از جمله موضوعهای مناقشهبرانگیز درباره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) بود که کراجکی به طرح نظرات خود در باره آنها پرداخته است. هرچند در این قرن شیعیان کتابهای دیگری نوشتهاند که بهدست ما نرسیده است،(3) میتوان احتمال داد که این نوشتهها چندان درخور توجه نبودهاند و این آثار نتوانستهاند در مقابل جریانهای علمی و تحولات فرهنگی ماندگار شوند. درباره سستی شیعیان در زمینه نگارش سیره نبوی باید به دو نکته اشاره کرد:
فروپاشی و از میانرفتن دولت آلبویه در این قرن، سال 447ق، میتوانست بر نگارشهای شیعیان اثر بگذارد و فعالیتهای آنها را کمرنگ کند؛ بهویژه که در حکمرانی این دولت، نزاعهای اجتماعی و عقیدتی میان شیعیان و اهلسنت پررنگتر شد و شیعیان در این منازعات توان خویش را صرف مسائل خاص خویش کردهاند. دیگر اینکه توجه به نگارش زندگانی ائمه که نمونه آشکار آن را میتوان در کتاب الارشاد شیخ مفید (م 413ق) دید، موجب کمتوجهی به سیره نبوی شد؛ بهگونهای که سیره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) ضمن بررسی زندگانی امام علی(علیه السلام) پیگیری شده است. اهمیت موضوع امامان و خدشه مخالفان به این موضوع سبب شد زندگانی ائمه اولویت نخست شیعیان در زمینه تاریخ قرارگیرد. بههمین منظور آنان از طرح زندگانی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بهسبب اجماعیبودن کلیات آن، صرفنظر کردهاند.
ب) سیرهنویسی در قرن ششم
در این قرن، سیرهنگاری رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، از سوی شیعیان بهگونه مستقل پیگیری نشد. نگارشهای مربوط به رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، همراه با تاریخ زندگانی دوازده امام و بهمثابه مقدمهای برای ورود به زندگانی ائمه طرح میشد.
1. ویژگیهای سیرهنویسی در قرن ششم
ویژگیهای سیرهنویسی شیعیان در این دوره را میتوان چنین برشمرد:
ضمیمهشدن سیره و تاریخ پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به زندگانی ائمه(علیهم السلام) و این دو محور را در یک مسیر و مکمل هم دیدن. نویسندگان قرن پنجم در بررسی از زندگانی ائمه، توجهی به زندگانی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) نداشتند و تنها به شرح زندگانی ائمه بسنده کردهاند، اما در قرن ششم، نویسندگانی که شرح حال ائمه را نوشتند، سیره و تاریخ پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را پیش قراول این مسیر دیده و کتاب خویش را با شرح زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) آغاز کردهاند. این طرح و الگو، ضمن دورکردن شیعیان از اتهام بسندگی به ائمه، میتوانست مشروعیت بیشتری به ائمه داده و تاریخ و ریشه ائمه را در دوران رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) جستوجو و شناسایی کند.
بیتوجهی به منابع و اسناد، از جمله ویژگیهای نویسندگان سیره نبوی در قرن ششم است. نویسندگان این دوره آنچه درباره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) با اسناد آمده بود را بیان میکردند؛ یعنی اصل موضوعهایی را که با مقاصد مذهبی ایشان هماهنگ بود، از کتابهای دیگر میگرفتند و دیدگاههای خود را بر آن پایهگذاری میکردند. بیتوجهی به اسناد، نشاندهنده آن است که نگارش این کتابها بیشتر کاربرد عمومی داشته و برای جلب مخاطبانی تدوین شده که در پی مطالب آماده بودهاند.
باوجود اینکه نویسندگان این دوره، مشی اعتدالی داشتهاند، برخی نویسندگان، سیره نبوی را ابزاری برای هجوم به مخالفان ولایت دیدهاند؛ طبرسی در الاحتجاج چنین روشی را پیشگرفته است. در کتابهای سیره نبوی این دوره به مقایسه بین رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و انبیای پیشین میپردازد و میکوشد پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را از هر جهت برتر نشان دهند. این موضوع مقدمهای بود تا برتریهای ائمه نیز بر دیگران نشان داده شود. قطب راوندی با تألیف رسالهای در اینباره و نیز ابنشهرآشوب با پیگیری این موضوع بر این مطلب تأکید کردهاند.
2. کتابهای سیره نبوی در قرن ششم
کتابهایی که در قرن ششم از سوی نویسندگان شیعی تدوین شده و بخشی از آن به زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاصیافته بهشرح زیر است:
یکم. روضةالواعظین و بصیرةالمتعظین، فتال نیشابوری (م 508ق)
این کتاب نوشته محمدبن حسن فتال نیشابوری (م 508ق) است. نویسنده از شاگردان سیدمرتضی (م 436ق) و شیخ طوسی (م 460ق) بوده و پس از مدتی اقامت در عراق و استفاده از اساتید بزرگ شیعه به نیشابور آمد و در همانجا بهدست شهابالاسلام عبدالرزاق، رئیس مذهبی نیشابور و برادرزاده نظامالملک به شهادت رسید. ابنشهرآشوب (م 588ق)، شاگرد فتال نیشابوری بود و کتاب روضةالواعظین را از او روایت میکند.
هدف اصلی فتال از نگارش کتاب روضةالواعظین، پرداخت صِرف به سیره نبوی و تاریخ اهلبیت نیست، بلکه وی درصدد گردآوری کتابی جامع درباره زهد و پارسایی و حکمت بوده است. کتاب در 97 مجلس تنظیم شده که 32 مجلس آن درباره پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و اهلبیت(علیهم السلام) است. نویسنده پس از بیان مباحث پایهای دین همچون عقل، توحید و شناخت خداوند، سه مجلس را به شخصیت و سیره پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاص داده است. افزونبر شرححال رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه، مسائلی همچون فروع دین و امور اخلاقی نیز در این کتاب بهچشم میخورد.
براساس چاپ دو جلدی کتاب،(4) زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) در 52 صفحه، بدون اشاره به مغازی ایشان، آورده شده؛ درحالیکه مجالس مربوط به امام علی(علیه السلام) 130 صفحه و دو برابر حجم مربوط به رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) است. به اینترتیب در مجلس چهارم موضوع نبوت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و آیات قرآنی مربوط به ایشان گردآمده و بررسی شده است. در ادامه نیز به بعثت پبامبر و اخبار تاریخی مربوط به آن پرداخته میشود. این مجلس که در معرفی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) به آیات قرآنی استناد شده، مجلسی ابتکاری قلمداد میشود. همچنین توجه به معجزات و کرامات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در این مجلس، از جمله ویژگیهای سیرهنویسی فتال نیشابوری است.
ویژگیهای سیرهنویسی ابنفتال
ویژگیهای سیرهنگاری ابنفتال نیشابوری با توجه به سه مجلسی که برای پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاص یافته است، به شرح زیر است:
ابنفتال، اسناد روایات را به کلی حذف کرده تا مطالعه کتاب برای عموم آسان شود. وی در مقدمه گفته است در مشهورات و اخبار شایع، نیاز به ارائه سند نیست. ازاینرو، تلاش کرده مطالب شایع و رایج را بیاورد. با حذف اسناد، او با قلم خود به تدوین متن پرداخته و متن جدیدی که ناظر بر روایات و گزارشهاست ارائه کرده است. با توجه به اینروش، هدف او از سیرهنویسی را میتوان هدف کاربردی، نه پژوهشی و برای اصلاح و آموزش جامعه شیعه دانست. این سبک در راستای اهداف ارشادی ابنفتال کاملاً سودمند است.
ابنفتال تلاش کرده گزارشهای خود را با استناد به سخنان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه تدوین کند. این شیوه خود نشان میدهد که از نگاه او سیره صحیح پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، سیرهای است که از سوی اهلبیت تأیید و بیان شده باشد.
در این کتاب تأکید بر نقش ابوطالب در سیره نبوی آشکار است. افزونبر تأکید بر نقش ابوطالب در بخش سیره، مجلس جداگانهای به شرح حال ابوطالب و ایمان او و همسرش اختصاص داده شده است. همچنین در این نوشته امام علی(علیه السلام)در بعثت رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، حوادث بعدی(5) و همچنین در معراج در مقام وزیر رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) معرفی میشود.(6) قرینشدن امام علی با پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در تحولات و رخدادهای مربوط به سیره نبوی از ویژگیهای سیرهنگاری شیعیان بوده است.
دیدگاه ابنفتال در بیان سیره نبوی، دیدگاه اعجازی و کرامتی است و بر موارد خارق عادت تأکید کرده است. از آنجاکه رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) الگوی جامعه معرفی میشد وی درصدد نشاندادن عظمت ایشان است؛ زیرا معرفی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) از این منظر برای جامعه هدف او که توده مردم بودهاند، کاراتر بوده است.
فتال نیشابوری به منابع اهلسنت توجه نمیکند. او در آثارش میکوشد تا با دیدگاههای رایج شیعه در آن عصر انطباق داشته باشد.
دوم . اِعلامالوَری بأعلامالهُدی، طبرسی (م 548ق)
ابوعلی فضلبن حسن طبرسی (م 548ق)، نویسنده دو کتاب مَجمعالبیان و اعلامالوری باَعلامالهُدی است. کتاب اعلامالوری در موضوع تاریخ نبوی و ائمه اطهار در چهار رکن تنظیم شده است. رکن اول، تاریخ رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)ست. به زندگانی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نیز در همین اشاره میشود. رکن دوم، تاریخ امام علی(علیه السلام)؛ رکن سوم، تاریخ امام حسن مجتبی(علیه السلام) تا امام حسن عسکری(علیه السلام) و رکن چهارم، درباره امامت ائمه و امام دوازدهم است.
کتاب اعلامالوری درباره جغرافیای ایران و در زمانی نوشته شد که بیشتر مردم این مناطق و حکمرانان به اهلسنت گرایش داشتند. بههمینسبب این موضوعات باید بهوسیله نویسندگانی با مشی اعتدالی نوشته میشد. طبرسی برخلاف دیگر نویسندگان، حجم بیشتری را به زندگانی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاص داد که اینروش در میان نویسندگان شیعی پیشوپس از وی، ناشناخته است. هدف وی از نگارش سیره و زندگانی اهلبیت، تهیه متنی برای آگاهی شیعیان از تاریخ و سیره اهلبیت است؛ ازاینرو، اسناد برای او اولویت ندارد. و منابع و اسناد خویش را بهصورت کامل نمیآورد.
اعلامالوری از منابعی بهرهبرده که اینک آثاری مفقود بهشمار میروند و ازایننظر اهمیت یافته است. نقل او از کتاب مفقود ابانبن عثمان احمر، کتاب علیبن ابراهیم قمی و نیز آوردن نسخه منحصربهفرد پیماننامه پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) با سه دسته از یهودیان از کتاب علیبن ابراهیم که در منابع پیشین سیره یافت نمیشود، از ویژگیهای این کتاب است.
ویژگیهای سیرهنویسی طبرسی
طبرسی، 260 صفحه از جلد اول کتاب خویش را به سیره نبوی و تاریخ زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاص داد. مشی اعتدالی، اختصارگویی، استفاده از منابع اهلسنت، پرهیز از آوردن سند بهصورت کامل، اعتراضنکردن به مخالفان و تحریکنکردن آنان، در نظرداشتن توده مردم در نگارش و پرهیز از استدلال کلامی، از جمله ویژگیهای سیرهنویسی طبرسی است. او در نگارش این کتاب، پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را اصل و محور قرارداد و ائمه و فاطمه زهرا(علیهم السلام) را پس از رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) تعریف کرد. وی در مقدمه کتاب میگوید که پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) تنه و اصل و ائمه شاخه این درخت هستند؛ ازاینرو، شرححال آن حضرت را شایسته تقدیم میداند.(7) این شیوه، برخلافنظر نویسندگانی مانند اربلی، صاحب کشفالغمة است که شرح حال پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را بهصورت استطرادی و خارج از موضوع اصلی کتاب خویش آوردهاند.
او از ورود به مسائل اختلافی پرهیز میکند؛ برای مثال موضوع سقیفه را شایسته طرح در این کتاب نمیداند؛(8) با این حال، موضع خویش در برابر سقیفه را با آوردن گزارش اعتراض ابوسفیان به سقیفه نشان میدهد.(9) همچنین به مکر برخی از اصحاب برای ترور آن حضرت به نقل از کتاب دلائلالنبوه بیهقی میپردازد(10) و از تقاضای پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در روزهای آخر عمرش برای حضور امام علی(علیه السلام) نزد وی و تلاش حفصه و عایشه برای فراخوانی پدران خویش یاد میکند.(11)
طبرسی در نگارش بخش سیره اعلامالوری به منابع شیعیان و اهلسنت اتکا کرده است. هرچند او به منابع بسیاری ارجاع میدهد، اما منابع مستقیم مورد استفاده طبرسی در بخش سیره کتاب اعلامالوری زیاد نیست و بیشتر منابعی که از آنها یاد کرده، غیرمستقیم و واسطهای هستند.(12)
سوم. الثاقب فیالمناقب، ابنحمزه طوسی قرن ششم
الثاقب فیالمناقب نوشته عمادالدین، ابوجعفر محمدبن علی طوسی مشهور به ابنحمزه از علمای قرن ششم است. خاستگاه ابنحمزه خراسان بود و در کربلا درگذشت و مقبرهاش اینک در حومه همینشهر است. او از ابوعلی حسنبن محمد طوسی (م بعد 511ق) فرزند شیخ طوسی روایت میکند؛ بنابراین هم طبقه دانشمندانی چون قطب راوندی (م 573ق) و ابنشهرآشوب (م 588ق) است. ابنحمزه بهلحاظ فقهی، پیرو و بازگو کننده فقه شیخ طوسی بود. ابنراوندی در نگارش فقهالقرآن متأثر از کتاب الوسیله ابنحمزه است.(13) دو کتاب باقیمانده از او عبارتاند از: الوسیلة الی نیلالفضیلة در فقه و الثاقب فیالمناقب در موضوع معجزات اهلبیت(علیهم السلام).
کتاب الثاقب فیالمناقب در پانزده باب تنظیم شده است؛ باب اول درباره معجزات رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)ست که خود دارای پانزده فصل است. باب دوم درباره معجزات دیگر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)ان است که مشابه آن را ائمه آوردهاند، بابهای بعدی درباره معجزات فاطمه زهرا و ائمه(علیهم السلام) است. این کتاب در شمار کتابهای دلایلنگاری قرار میگیرد و بنا بهگفته نویسنده در مقدمه، بهمنظور بیان ویژگیهای ائمه اطهار تهیه شده است. او به تاریخ زندگانی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه نمیپردازد و تنها کرامات و مناقب ایشان را برمیشمارد.
ابنحمزه برای تدوین کتاب از مصادر شیعه و اهلسنت بهره برده است. چنانکه خود میگوید، با تکیه بر کتابهای پیشین و با گردآوری بهترین و دلنشینترین مطالب آنها، کتاب خود را سامان داده است.(14)
درباره معجزات و آیات رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، تعداد 111 روایت گرد آورده و این موارد را براساس موضوعاتی چون معجزات مربوط به آب، معجزات مربوط به غذا، معجزات درباره جمادات، شفای بیماریها و دیگر موارد دستهبندی کرده است.
در کتابهای این دوره، بابی برای مقایسه میان معجزات و مناقب انبیای پیشین با ائمه بهچشم میخورد. ابنحمزه باب دوم کتاب الثاقب فیالمناقب را برای مقایسه فضایل و معجزات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)ان با ائمه اختصاص داده و تمام معجزات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)ان را در میان ائمه مشابهیابی و شبیه آن را معرفی کرده است؛ چنانکه قطب راوندی، رسالهای در این موضوع نوشته و اینک در جلد سوم الخرائج والجرائح چاپ شده است.(15) کتاب الثاقب فیالمناقب، کتابی فرهنگساز در زمینه زندگانی ائمه بود و بر نوشتههای بعدی شیعیان اثر گذاشت و به منبعی معتبر برای نویسندگان بعدی زندگانی ائمه تبدیل شد.
ویژگیهای سیرهنویسی ابنحمزه
برجستهترین ویژگیهای سیرهنگاری ابنحمزه به شرح زیر است:
نگارش ابنحمزه از جمله نوشتههایی است که از نظر اعجازی زندگانی، جایگاه و منزلت رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) را بررسی کرده است. اینرویکرد که پیش از این در نگارشهای اهلسنت با عنوان دلائلالنبوة تدوین شده بود، در کتابهایی همچون دلائلالامامة طبری درباره امامان پیگیری شد. ابنحمزه طوسی نیز همین مسیر را درباره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و اخبار وی پیگرفت و زندگانی وی را از خلال معجزات و کرامات پژوهش و بررسی کرد.
ابنحمزه، افزونبر اینکه معجزات را گرد آورد، برای نخستینبار - در میان کتابهای شیعی - معجزات رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) را بهشیوه موضوعی دستهبندی کرد.
نقش امام علی(علیه السلام) در معجزات رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) نمایان و برجسته است و موارد مهمی از این معجزات به امام علی(علیه السلام) نیز ارتباط مییابد.
ابنحمزه، اسناد خویش را برای ارائه گزارشها بیان نکرده است. وی در بیان روایات، تنها به نقلکننده اصلی روایت اشاره میکند و سند را بهصورت کامل نمیآورد. ویژگی نگارشی کتابهای این دوره از جمله الثاقب فی المناقب این است که ارائه سند را با توجه به مندرجبودن مطالب مورد استفاده در کتابهای پیشین، کار لازمی نمیدانند و تنها از راوی اصلی روایت یاد میکند.
چهارم. الخرایج والجرایح، قطب راوندی (م 573ق)
سعیدبن عبدالله مشهور به قطب راوندی (م 573ق)، نویسنده کتاب الخرائج والجرائح است. امینالاسلام طبرسی (م 548ق) نویسنده اعلامالوری و نیز عمادالدین محمدبن علی طبری (م بعد 553ق)، نویسنده بشارةالمصطفی لشیعةالمرتضی از جمله مشایخ وی بودهاند. ابنشهرآشوب (م 588ق) هم از جمله شاگردان او بود. مزار او در صحن حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) در قم شناختهشده است. قطب راوندی، برای تدوین سیره نبوی، تلاش درخور توجهی کرد. آثار تدوین شده قطب راوندی درباره سیره و تاریخ رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) به شرح زیر است:
- الخرائج والجرائح؛
- قصصالانبیاء؛
- موازاة معجزات نبیّنا و اوصیائه و معجزاتالانبیاء المتقدمین (در پایان کتاب خرائج چاپ شده است)؛
- مکارم اخلاقالنبی والائمة؛
- القابالرسول و فاطمة والائمة (چاپ شده در میراث حدیث شیعه).
قطب راوندی در کتاب الخرائج والجرائح به گردآوری و دستهبندی معجزات و کرامات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه پرداخت و چنانکه در مقدمه کتاب میآورد، عدهای معجزات را برای انبیا پذیرفته، اما برای امامان انکار کردهاند. این رفتار و اندیشه، سبب شد تا قطب معجزات ائمه را در این کتاب گرد آورَد.
او کتاب خویش را با معجزات رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) آغاز و در ادامه برای معجزات هریک از ائمه باب جداگانهای تعریف کرد. وی معجزات رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) را در دستههای گوناگونی قرار میدهد. نخست 134 مورد روایات و معجزات رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) را از کتابهای عامه برشمرد و روایات عامه را بر روایات خاصه مقدم کرد تا زمینه پذیرش معجزات ائمه از سوی ایشان فراهم شود.
کتاب دیگر قطب راوندی (م 573ق)، قصصالانبیاء است. این کتاب در بیستباب تنظیم شده است. در این کتاب، پس از بیان تاریخ انبیای پیشین در نوزده بابِ نخست، باب بیستم به تاریخ و اخبار زندگی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاص یافته است. هدف قطب راوندی از تألیف قصههای پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)ان، ارزش اخلاقی این قصهها و عبرتگیری از آنهاست.
قطب راوندی در رساله کوچک خویش با عنوان القابالرسول وعترته، ابتدا القاب رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) را در پنجصفحه برمیشمارد و روایات مربوط را گرد میآورد و در ادامه به القاب ائمه میپردازد.(16)
ویژگیهای سیرهنویسی قطب راوندی
سه نکته در سیرهپژوهی قطب راوندی بهچشم میخورد:
تاریخ و زندگی ائمه، ضمیمه با سیره نبوی است و قطب راوندی، این دو را در یک منظومه دیده است. رویکرد راوندی دلایلنگاری است و با تلاش خویش هر آنچه درباره معجزات رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) بوده را گردآورده است. در این مسیر، حتی با مرور کتابهای انبیا پیشین، تلاش کرده است مواردی که جنبههای اعجازی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را تقویت میکند، گرد آورد. باید گفت قطب راوندی تحتتأثیر منابع اهلسنت به اینروش متوسل شده است.
در میان نویسندگان شیعی، قطب راوندی و پیش از او ابنحمزه طوسی در الثاقب فیالمناقب، بهصورت کامل و کافی به معجزات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) پرداختهاند. منابع پیشین شیعه مانند دلائلالامامة طبری و نیز نوادرالمعجزات او تنها به معجزات ائمه پرداختهاند و از معجزات رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) یاد نکردهاند.
قطب راوندی از زوایای دیگری نیز به زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) پرداخته است. در این دوره، ضمن پرداختن به معجزات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، توجه به اخلاق نبوی نیز مطرح بود. فرمانهای رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه به همراه یکدیگر، برای تدوین الگوی اخلاقی جامعه استفاده میشد. قطب راوندی افزونبر آنچه در ساختار مرسوم سیره نبوی بدان پرداخته میشود، به ریز موضوعاتی همچون القاب آن حضرت، مقایسه او با انبیای پیشین نیز توجه و رسالههایی را بهصورت موضوعی در اینباره تدوین کرد.
قطب راوندی در کتاب الخرائج والجرائح منابع و اسناد خویش را مشخص نمیکند و گزارشهای گردآوری شده او، بدون منبع و سند است. وی در بخش روایات عامه، کاملاً به سند بیتوجه است، اما در بخش روایات، بخشی از سند را که نقلکننده اصلی روایت است، بیان میکند.
پنجم. الاحتجاج، طبرسی (قرن ششم)
ابومنصور، احمدبن علی طبرسی (قرن ششم) نویسنده کتاب الاحتجاج و از مشایخ ابنشهرآشوب (م 588ق) در قرن ششم هجری میزیست. ابنشهرآشوب در معالمالعلماء، کتابهای وی از جمله الاحتجاج را برشمرده است.(17) طبرسی ابنشهرآشوب را شیخ خویش میخواند. طبرسی در دورهای میزیست که اختلافات مذهبی رشد کرده بود و در برابر این روند، عدهای ورود به جریان محاجّه و استدلال با مخالفان را صواب نمیدیدند. طبرسی در برابر این دیدگاه، کتاب الاحتجاج را بهنگارش درآورد. وی معتقد است نهی ائمه از محاجه برای کسانی است که توانایی بیان دین را ندارند و در شمار ضعفا قلمداد میشوند، اما افراد توانا وظیفه دارند با دشمنان و مخالفان مقابله کنند.(18) با توجه به مواردی که طبرسی در این کتاب گردآورده است، مراد از احتجاج، افزونبر در برگرفتن احتجاج با مخالفان، توضیحات و بیانات رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، برای روشنکردن برخی موضوعات را نیز شامل میشود. چنانکه توضیحات رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) هنگام معرفی امام علی(علیه السلام) بهعنوان جانشین خویش در روز غدیر بهعنوان یکی از احتجاجات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) آمده است.
140 صفحه از جلد نخست (23-171) این کتاب دو جلدی، به موضوع احتجاجات رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاص یافته است. طبرسی پس از بررسی موضوع احتجاج در قرآن و پیگیری انواع احتجاج پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)ان، به احتجاجات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) و در ادامه به احتجاجهای ائمه(علیهم السلام) میپردازد.
ویژگیهای سیرهنویسی ابومنصور طبرسی
طبرسی بنا بهگفته خویش اسنادها به روایات را بیان نمیکند و این شیوه را به این دلیل درپیشگرفته است: اجماعیبودن مطالب نقلشده در کتاب، عقلانیبودن مطالب، شهرت مطالب نقلشده بین مخالف و موافق.(19) او تنها نقلکننده اصلی روایت را یاد میکند. بنابراین، اخبار نقلشده در کتاب الاحتجاج مراسیل قلمداد شده است.(20)
دیدگاه طبرسی، به حوادث و رخدادهای صدر اسلام و عصر رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، دیدگاه توطئه و مشابه دیدگاه سلیمبن قیس هلالی است. او از این کتاب نیز بهرهبرده و مواردی را نقل کرده است.(21) توطئه علیه رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، مقابله با امام علی(علیه السلام) از سوی اصحاب آن حضرت، در این دیدگاه پررنگ نشان داده میشود.
ششم. مناقب ابنشهرآشوب (م 588ق)
محمدبن علیبن شهرآشوب سَرَوی (م 588ق)، نویسنده کتاب مناقب آلابیطالب است که کتاب خویش را به شرححال رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه اطهار اختصاص داده است. 245 صفحه از جلد اول این کتاب درباره زندگانی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) است که یکششم حجم کل کتاب چهار جلدی را دربرمیگیرد. چنانکه ابنشهرآشوب در مقدمه کتاب یاد میکند، دغدغه اصلی وی در نگارش کتاب مناقب، استیفای حقوق ائمه است که جایگاه ایشان از سوی عامه به شایستگی رعایت نمیشود. او روند طیشده اهلسنت درباره مطالعات زندگی ائمه را در مقدمه کتاب آسیبشناسی میکند و انحرافها را نشان میدهد.
ویژگیهای سیرهنویسی ابنشهرآشوب
سیرهنویسی ابنشهرآشوب دارای ویژگیهای زیر است:
رویکرد اصلی ابنشهرآشوب در بررسی زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، نگاه اعجازی به زندگانی آن حضرت است. وی زندگانی آن حضرت را با تکیه و جمعآوری و تنظیم موارد اعجازی و خارقعادت سامانداده است. مطالب مربوط به معجزات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را در موضوعاتی همچون استجابت دعوات، هواتف، نطق جمادات، حیوانات، تکثیر غذا و آب، معجزات قولی آن حضرت، معجزات فعلی آن حضرت، معجزات مربوط به ذات آن حضرت و اعجازهای دیگر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) ردهبندی کرده است. او بشارتها به ولادت و نبوت ایشان را نقل میکند. ایشان از ابنبطه نقل میکند که پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) مختون تولد یافت و از الکافی کلینی گزارش میکند که پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) پس از تولد، چند روز از شیر ابوطالب استفاده کرد.(22)
نکته مهم نشاندادن تواناییهای فوقالعاده رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و برجستهکردن برتریها و فضایل آن حضرت از سوی ابنشهرآشوب است. ازاینرو در فصلی به مقایسه میان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و انبیای پیشین میپردازد و با مقایسه خرق عادتهای انبیا و رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، برتری پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) اسلام را در همه موارد نشان داده است.
ابنشهرآشوب به دغدغههای شیعیان درباره سیره نبوی توجه دارد و در گزارش تاریخِ عصر نبوی، نقش ابوطالب را برجسته و پررنگ طرح کرده است. چنانکه به نقش امام علی(علیه السلام) نیز در موارد مختلف اشاره میکند. او برای تبیین دیدگاههای شیعی، از دو دسته منابع شیعی و اهلسنت بهره برده است.
ابنشهرآشوب هرچند دیدگاههای شیعه درباره سیره نبوی را پاس داشته، اما در بخشهایی متأثر از منابع اهلسنت است؛ برای نمونه آشفتگی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در برخورد با اولین وحی و نیز مراجعه به ورقةبن نوفل برای کسب اطمینان، از جمله مواردی است که تأثیرپذیری او از منابع اهلسنت را نشان میدهد.(23) همچنان که در بیان پیشگوییهای پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، مختار را کذاب ثقیف معرفی میکند.(24)
دستهبندیهای موضوعی مربوط به سیره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و ابتکارات در ردهبندی اطلاعات مربوط به رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، در اثر ابنشهرآشوب بهچشم میخورد. او تلاش کرد، سیره نبوی را در قالب جدیدتری ارائه کند.
ج) سیرهنویسی در قرن هفتم
در قرن هفتم هجری، کتابی از نویسندگان شیعی که بهصورت مستقل درباره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) نگارش یافته باشد، در دست نیست. تنها کتابهایی که بخشی از آن مربوط به رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)ست و توسط شیعیان نوشته شده است، چاپ و منتشر شده است.
1. ویژگیهای سیرهنویسی در قرن هفتم
ویژگی و خطوط کلی سیرهنویسان این قرن چنین است:
استفاده از زبان فارسی برای تشریح زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم). در این قرن در جغرافیای ایران، نوشتههایی به زبان فارسی درباره زندگانی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) تهیه شد که مخاطب آن توده مردم بودند. این کتابها که برای توده مردم نگارش مییافت، از دشوارنویسی بهدور بود و از ادبیات ساده بهره میبرد.
با توجه به اینکه این نوشتهها برای توده مردم نوشته میشد، بحث سند و منبع نزد نویسندگان چندان اهمیتی نداشت. افزونبر اینکه سند، ارزش نخستین خود را نداشت، نویسندگان، بهصورت عمده از منابع دیگران و بدون اشاره به آنها، استفاده میکردند.
استفاده از عنصر داستان برای بیان سیره نبوی نیز در این دوره به کتابها راه یافت. این کتابها که توده مردم را مخاطب اصلی خویش میدانست، برای رواج برداشت خویش از سیره نبوی که آمیخته با فضایل امام علی بود، از ادبیات داستانی بهره میگرفتند.
در این کتابها، مفاهیم و اندیشههایی که ریشه در برخی قرائتهای صوفیانه داشت، پیگیری میشد. پیگیری بحث نور پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و انتقال آن از اصلاب شامخه به ارحام مطهره بهصورت عمده در کتابهای این دوره، موردتوجه قرار گرفته و پیگیری میشد.
در کتابهای این دوره که به بیان سیره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) میپرداخت، با روش تهاجمی درپی مرام اهلسنت بودند. نویسندگان این دوره سیره نبوی را محل مناسبی برای نشاندادن ضعفهای مخالفان دینی و رقبای مذهبی خود یافته و در موارد مختلفی به آنان طعنه میزنند. بهویژه که در این دوره مذهب شیعه در ایران در حال گسترش بود.
2. کتابهای سیره نبوی در قرن هفتم
نوشتههای قرن هفتم که بخشی از آنها به بیان سیره نبوی پرداختهاند، به شرح زیر هستند:
یکم. نُزهةالکرام و بُستانالعوام رازی (م بعد از 630ق)
نوشته جمالالدین محمدبن حسینبن حسن رازی از علمای قرن هفتم است. موضوع این کتاب، بیان باورهای شیعیان درباره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) به زبان فارسی است. مؤلف پیش از این کتاب تبصرةالعوام را نوشت، اما چون متن آن را برای فهم توده مردم (عوام) دشوار دید، کتاب جدید را با آمیختن حکایات و به زبان داستانی تدوین کرد تا فهم آن آسان شود. نویسنده با نگارش این کتاب، درصدد آشناکردن توده مردم با معارف و باورهای شیعی از خلال بررسی زندگی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه است و دانش تاریخ را به اهداف عقیدتی و کلامی و برای تبیین معارف شیعی بهکار میگیرد. کتاب، در سی باب تدوین شده است. بیست باب اول آن درباره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)ست، در خلال توضیحات مربوط به رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، میلاد امام علی(علیه السلام) و احوال ابوطالب را نیز در دو باب آورده است. بابهای آخر کتاب نیز به بیان معجزات و احتجاجات ائمه اختصاص یافته و هر باب بهنام یکی از ائمه تدوین شده است. این کتاب در شمار کهنترین منابع شیعی زبان فارسی است که بخش قابلتوجهی از کتاب به زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاص دارد.(25)
ویژگیهای سیرهنویسی رازی
رازی از حشْویان و مشبّهان دوری میگزیند و عقلگرایی را ستایش میکند،(26) با اینحال کتاب نزهةالکرام نگاه اعجازی را در زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) پیگرفته است. در این کتاب، زندگانی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از خلال یادکرد از امور غیرعادی مربوط به احوالات ایشان پیگیری شده است.
رازی بیشتر بر رخدادهایی که جنبه داستانی داشته تأکید کرده است، تا بدینوسیله بتواند توده مردم را جذب کند.
در شرح زندگی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) همواره نام امام علی(علیه السلام) بهچشم میخورد. وی اخبار مربوط به میلاد امام علی(علیه السلام) را در لابهلا و میانه اخبار مربوط به زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) پیگیری میکند و بابی را بدان اختصاص میدهد.(27) همچنین پس از ذکر ولادت امام علی(علیه السلام)، در بابی به ایمان ابوطالب اشاره کرده است.(28)
در این کتاب بیان سیره و تاریخ رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) از سویی به بیان فضایل امام علی(علیه السلام) میپردازد و ازسویدیگر از خطاکاریها و نفاق افرادی همچون ابوبکر و عمر، یاد میکند. وی به بیان توطئه نگارش صحیفه میپردازد. برایناساس، اصحابی چون ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح، صحیفهای، نوشتند و همسوگند شدند که در برابر ولایت امام علی(علیه السلام) ایستادگی کنند؛(29) ازاینرو، رویکرد وی به مباحث صدر اسلام، رویکردی تهاجمی است.
نقل سند برای رازی اهمیت چندانی ندارد. رازی در بررسی اسناد، تنها ابتدای سند یا چند نفر دیگر که نزدیک به راوی اصلی هستند را نقل میکند و اسناد را بهصورت کامل نمیآورد. متن یکدست وی در این متن فارسی تنها به آوردن اخبار و گزارشها اکتفا نمیکند و در برخی موارد، نظرات خود را نیز اعلام میدارد؛ چنانکه درباره ایمان پدران پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) با استناد به آیات قرآن، سخن مخالفان را مردود میداند.(30)
فارسینویسی، سادهنویسی برای مخاطب فارسیزبان و نیز استفاده از زبان احتجاج و مناظره (که تحتتأثیر کتاب الاحتجاج طبرسی است) از جمله ویژگیهای کتاب نزهةالکرام است.
در این عصر، سیرهنویسی به زبان فارسی تحتتأثیر منابع عربی قرار داشت. رازی در مقدمه کتاب میگوید، با مراجعه به کتابهای عربی و ترجمهکردن آن به فارسی، نوشته خویش را سامان داده است.(31) او میکوشد با ارجاعدهی به منابع اهلسنت، متن خود را معتبر نشان دهد.(32) رازی از سه کتاب اثر پذیرفته است: کتاب شرفالمصطفی خرگوشی؛ الاحتجاج طبرسی؛ الثاقب فیالمناقب ابنحمزه طوسی. با اینحال، هرگز آشکارا از این کتابها یا نویسندگان آنها یاد نکرده است، اما مطالب کتاب و ترتیب مباحث مانند کتابهای یاد شده است.
دوم. کشفالغمة فی معرفةالائمة، اربلی (م 692ق)
ابوالحسن علیبن عیسی اربلی (م 692ق)، نویسنده کتاب کشفالغمة فی معرفةالائمة است. زادگاه او در شمال عراق در منطقه اربیل بود. جغرافیای فعالیت علمی او بغداد بود و در همانجا درگذشت. اربلی از دانشمندان امامیه بود، اما با علمای اهلسنت مراوده داشت. بهسبب تبحر در ادبیات و شعر، دیوان انشای عطا ملک جوینی را برعهده داشت.
اربلی کتاب کشفالغمة را در شرح حال زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و دوازده امام نوشت، اما چنانکه یاد میکند، هدف اصلی او از تدوین این کتاب، نه زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، بلکه بیان زندگانی ائمه و معرفی ایشان بوده است. وی پرداختن مختصر به زندگانی رسولالله در آغاز کتاب را از باب تیمن میداند؛ زیرا پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و زندگانی ایشان را محل اجماع میان شیعیان و جمهور قلمداد میکند.(33)
اربلی، تنها 22 صفحه از کتاب خویش را به زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاص میدهد از صفحه 31 تا 51 و درباره نامهای پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، ولادت آن حضرت و آیات و معجزات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، مطالبی را بیان میکند. این در حالی است که 350 صفحه از کتاب را به زندگانی امام علی(علیه السلام) اختصاص داده است (ص78-423).
اربلی در بیان هریک از گزارشها، منبع خویش و کتابی که از آن بهره برده را میآورد. او از روایات اهلبیت برای بیان تاریخ زندگانی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بهره میبرد، از آوردن مطالبی که مورد چالش با اهلسنت است پرهیز میکند و به سمتوسوی تبری پیشنمیرود.
سوم. الدّرّالنَظیم فی مناقبالائمةاللَهامیم، یوسفبن حاتم الشامی (م پس از 696ق)
این کتاب نوشته جمالالدین یوسفبن حاتم شامی (قرن هفتم) است. خاستگاه شامی، جبل عامل و تحصیل و علمآموزی او در حله عراق بوده است. مشایخ او دانشمندانی برخاسته از حله بودند. محقق حلی (م 676ق)، یحییبن احمد حلی (م 690ق) و رضیالدین علیبن طاووس حلی (م 664ق)، از جمله مشایخ وی بهشمارمیروند. بنابراین، یوسف شامی را میتوان پرورشیافته مکتب حله، بهویژه استاد وی ابنطاووس (م 664ق) دانست.
کتاب الدرالنظیم در مناقب رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و دوازده امام نگارش یافت. 185 صفحه نخست کتاب به بررسی زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاص دارد(34) که بیش از یکپنجم کتاب است. تردید علامه مجلسی (به احتمال) در اصالت این کتاب سبب شده است تا توجه جدی بدان نداشته باشد.(35)
ویژگیهای سیرهنویسی شامی
تکیه بر روایات داستانی: شامی، تاریخ رسولخدا پیش از بعثت را براساس روایات داستانی گزارش میکند و میکوشد موقعیت دینی و جایگاه الهی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را در این دوران نشان دهد و به نشانههای برگزیدگی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) پیش از بعثت اشاره میکند و با پیشکشیدن موضوعاتی همچون نقلوانتقال پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در اصلاب شامخه و ارحام طاهره و بیان رویدادهای همزمان با میلاد پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، بر این دیدگاه تأکید دارد.
جمع میان دو رویکرد تاریخی و اعجازی: شامی در سیرهنویسی متأثر از دیدگاههای استادش ابنطاووس است و بیش از تحلیل، بر اخبار تکیه دارد. بهویژه در بهرهگیری از اخبار مربوط با مناقب پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و اهلبیت، تسامح به خرج میدهد و نقادی نمیکند. هرچند شامی به کرامات و معجزات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) میپردازد و فصلی را به معجزات آن حضرت اختصاص میدهد است،(36) اما تنها به این موضوع بسنده نمیکند و با نگاهی به مناقب ابنشهرآشوب و الارشاد شیخ مفید، برخی اطلاعات تاریخی بهویژه آگاهیهای مربوط به جنگهای پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را بیان میکند. در گزارشهای مربوط به عصر مدنی نیز، نقش امام علی(علیه السلام) را در سیره بهخوبی نشان میدهد که این موضوع وامدار بهرهگیری از الارشاد شیخ مفید است.
تسامح در نقل اسناد: شامی در نقل مطالب، سند کامل خویش را بیان نمیکند. منابع او کتابهای تدوینشده است، ولی به این موضوع اشاره نمیکند. از ویژگی نویسندگان این دوره، اشارهنکردن به منابع است.(37)
د) سیرهنویسی در قرن هشتم
1. ویژگیهای کلی سیرهنویسی در قرن هشتم
ویژگیهای کلی سیرهنویسی شیعیان در این قرن چنین است:
استمرار بهرهگیری از زبان فارسی برای بیان امور دینی، از جمله تشریح تاریخ و سیره پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) اکرم(صلی الله علیه واله وسلم).
بهکارگیری ادبیات تهاجمی و احتجاجی: نماینده این مشی در این قرن را میتوان عماد طبری دانست. با توجه به مخاطب قرارگرفتن توده مردم در این کتابها، این ادبیات قدرت انگیزش و بسیجکنندگی بیشتری داشت؛
استفاده از ادبیات و بهویژه زبان شعر برای بیان سیره پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم).
2. کتابهای سیره نبوی در قرن هشتم
مهمترین کتابهای این قرن که بخشی را به سیره نبوی اختصاص دادهاند، چنین است:
یکم. مناقبالطاهرین، عمادالدین طبری (م بعد از 701ق)
این کتاب نوشته حسنبن علی طبری، عمادالدین، اهل مازندران است که آن را به نام بهاءالدینمحمد جوینی صاحب دیوان مغولی به زبان فارسی در سال 671ق نوشت. عماد طبری، معاصر خواجه نصیرالدین طوسی (م 672ق) بود. موضوع کتابِ مناقبالطاهرین، تاریخ زندگانی و فضایل و ویژگیهای چهارده معصوم است که با شرح و توضیح زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، آغاز میشود. طبری پیش از ورود به مباحث زندگانی اهلبیت، فصلهایی را به حقانیت شیعه و برتری امام علی(علیه السلام) بر انبیا اختصاص داد.
بخش مربوط به رخدادهای عصر رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و فضایل آن حضرت، حدود 230 صفحه است که یکپنجم حجم کل کتاب (911 صفحه) را دربرمیگیرد. در این بخش، محورهای کلی، مربوط به تاریخ و زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)ست، اما بهدلیل آنکه از کتابهای مختلف بهصورت یکجا استفاده کرده است، گاه نظم کتاب خویش را بههممیریزد؛ یعنی در بخشی از کتاب شرح کوتاهی از مغازی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) ارائه میدهد و میگوید، هرکس خواهان اطلاعات درباره غزوات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) است به کتابهای دیگر مراجعه کند،(38) اما در بخش دیگر دوباره به شکل کاملتر درباره غزوات رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) سخن گفته است. وی فصلی را به معجزات اختصاص داده است و در پایان میگوید: علما معجزات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را سه هزار دانستهاند، اما او خود این سخن را نمیپذیرد و میگوید معجزات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) نامحصور است.(39)
ویژگیهای سیرهنویسی عماد طبری
رویکرد تهاجمی در سیرهنویسی: عماد طبری روزگاری زندگی خود را عصر تقیه شیعه نمیدانست.(40) از نگاه او اظهار تبرا واجب بود، مگر در مقامی که خوف باشد.(41) با توجه به شرایط شیعه در پهنه جغرافیایی آن روز ایران، معتقد بود اگر در شهری نتوان اظهار تولای به ائمه کرد، باید از آن شهر رفت.(42) طبری بر این پایمیفشرد که مسیر حق یکی است و آن مسیر شیعه است و باقی راهها و گروهها بر انحراف و بطلان هستند. او از خط توطئه و نفاق اصحاب در عصر رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) یاد میکند.(43)
تلفیق میان دو رویکرد تاریخی و اعجازی: همچنین با توجه به منابعی که از آنها بهره برده است (اعلامالوری طبرسی و الثاقب فیالمناقب ابنحمزه طوسی)، در بیان سیره نبوی، بخشی را به مباحث تاریخی و بخشی دیگر را به مطالب اعجازی اختصاص میدهد. این کتاب نشان میدهد که وی کاملاً تحتتأثیر دیدگاه اعجازی نیست و در بخشی از ارائه زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) که متأثر از اعلامالوری است رویکرد تاریخی دارد.
تسامح در نقل منابع: از ویژگیهای کتابهای این دوره از نظر بیان منابع، اشارهنکردن به نام منابع عمده خویش است؛ چنانکه عماد طبری در بخش سیره نبوی به شکلی عمده از اعلامالوری طبرسی بهره برده، اما هرگز به آن اشارهای نمیکند.
کتابهای دیگر عماد طبری
عماد طبری کتاب تحفةالابرار فی مناقبالائمةالاطهار، را بهمنظور اثبات امامت و ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و حقانیت تشیع نوشت. در باب چهارم این کتاب، عنوانی را به نسب رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) و اعمال ایشان اختصاص داد و در یک صفحه، اطلاعات کلی و سالشمار رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) را درج کرد.(44)
کتاب کاملالسقیفة مشهور به کامل بهایی، کتاب دیگر عماد طبری است. نویسنده میگوید کتابهای دیگرش را برای تولا نوشته و این کتاب را برای تبرا. وی کتاب را به خواجه بهاءالدین محمدبن شمسالدین جوینی، حاکم اصفهان و توابع تقدیم کرده است. در این کتاب، حوادث پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) تا شهادت امام حسین(علیه السلام) پیگیری شده است و اطلاعات مدون درباره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) در آن بهچشم نمیخورد.
دوم. تاریخ محمدی، حسن کاشی (بعد از 708ق)
نویسنده کتاب تاجالدین ملاحسن کاشی است که اشعار خویش در کتاب تاریخ محمدی را در سال 708ق سروده است. محل تولد و زندگی او را برخلاف شهرتش به کاشی، شهر آمل دانستهاند. محل دفن او شهر سلطانیه زنجان است. وی شعر مذهبی میسرود و خود را در خدمت و ستایشگر اهلبیت معرفی میکرد. شعر او مردمی بود و در میان مردم رواج و محبوبیت داشت. میرزا عبدالله افندی مقام او را در رواج تشیع، همسنگ محقق کَرَکی و علامه حلی دانسته است.(45)
تاریخ محمدی، سرودههای ملاحسن کاشی در باب تاریخ پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه به زبان فارسی است. او پس از ستایش خداوند، ابتدا تاریخ مختصر رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) را تنظیم کرده و سپس به تفصیل به زندگانی هریک از معصومان پرداخته است. بخش مربوط به رسول الله، 18 صفحه است.(46) موضوعات موردتوجه او در بیان تاریخ رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، عناوین و موارد زیر است: نامهای پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، نامهای آن حضرت در کتابهای مقدس، القاب، تاریخ ولادت، مادر، دختران، همسران پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) که پانزد تن از آنها را برشمرده است، معراج، معجزات، غزوات، وفات.
کاشی در سرایش شعر، منابع خویش را مشخص نمیکند؛ هرچند به روایتهای مختلف در گزارشها اشاره کرده است.
ویژگیهای سیرهنویسی ملاحسن کاشی
اشعار حسن کاشی درباره سیره نبوی، بر پایه اطلاعات تاریخی است و کمتر به فضای معجزات و کرامات کشیده شده است. دیدگاه او در سیره نبوی، دیدگاه رایج و مطابق مذاق اهلسنت است. اشعار او تقریبی است و از صحابه برائت نمیجوید. همچنین از ابوبکر و عمر تمجید میکند.(47) در بیان نام دختران پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از زینب، رقیه و امکلثوم یاد میکند و در آن تردیدی ندارد.(48) در شرححال فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به مخالفتهای او با ابوبکر و برخوردهایی که با او صورت گرفت اشارهای نمیکند. بنابراین، شیخ حسن کاشی اهل تولا است و اهل برائت نیست.
سوم. راحةالارواح، حسن شیعی سبزواری (م بعد از 757ق)
این کتاب نوشته ابوسعیدحسنبن حسین شیعی سبزواری (زنده در757ق) است. نام کتاب راحةالارواح و مونسالاشباح در شرححال موالید رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، فاطمه زهرا و ائمه اطهار است. نویسنده، کتاب را به خواهش خواجه یحیی کَرّابی (م 759ق) از حکمرانان سربداری نوشته است.(49) آثار نگارشیافته حسن سبزواری دو ویژگی دارد: نخست، نگارش به زبان فارسی و با سبک ساده و روان و دیگر توجه به زندگانی و احوال معصومان است؛ زیرا بیشتر نگارشهای وی درباره زندگانی ائمه است. باب اول کتاب که 25 صفحه است به زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاص یافته و موضوعهای زیر را در شرححال رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) پیگرفته است: نور رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و نحوه انتقال آن، معجزات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) که فصلی را بدان اختصاص داده است(50) و درگذشت آن حضرت. نقل معجزات و کرامات رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، بیشترین حجم کتاب را به خود اختصاص داده است. حجم مطالبی که سبزواری در شرححال امام علی(علیه السلام) آورده، 50 صفحه و دو برابر مطالب مربوط به رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)ست.(51)
ویژگیهای سیرهنویسی حسن سبزواری
ویژگیهای سیرهنگاری حسن سبزواری را میتوان در موارد زیر پیگرفت:
همراهی امام علی با پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در همه عرصهها و از جمله در انتقال نور و مراحل بعدی سیره نبوی، در این کتاب پیگیری میشود.(52) همچنین برخی روایات که در بخش سیره نبوی بررسی شده، نفاق دشمنان در میان صحابه را نشان میدهد.(53)
برجستهدیدن معجزات و کرامات در زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و انتخاب گزارشهای عامیانه مربوط به این موضوع. او عنوانهایی مانند ولادت، اولاد، فضایل، معجزات و مدت عمر را بهشکل خلاصه و تنها موضوع معجزات را کامل بیان میکند. ازاینرو، این کتاب را میتوان از جمله کتابهای دلایلی و کراماتی بهشمار آورد. برخی اطلاعات و گزارشهای وی درباره معجزات، با کتاب الدرالنظیم شامی مشابهت دارد.(54)
مشخصنکردن منابع: سبزواری برخی منابع خویش را برمیشمارد که شیوه استفاده از آنها (مستقیم یا غیرمستقیم) مشخص نیست.
تدوین کتاب برای استفاده توده مردم: بهرهگیری از آیات و روایات برای بیان مفاهیم موردنظر و ارائه ساده و روان گزارشها به زبان فارسی از جمله روش اوست. ترجمه وی از متون عربی بسیار روان و ادبیات آن بهتر از کتابهای فارسی عماد طبری است.
سبزواری در کتاب دیگرش با عنوان مصابیحالقلوب که موضوع آن وعظ و خطابه است، دو فصل کوتاه به رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاص داده است. فصل سوم درباره فضیلت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) است که در ده صفحه فضایل آن حضرت را برمیشمارد.(55) در فصل بیستویکم، فضیلت رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) بر انبیای دیگر را یاد کرده است.(56) او در بیان ویژگیهای رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، بر گزارشهای داستانی تکیه میکند.
هـ) سیرهنویسی در قرن نهم
قرن نهم، قرنی است که نزاعهای مذهبی در نگارشهای سیره تحتتأثیر جریان تصوف کمتر دیده میشود. نویسندگان این دوره عقایدی آمیخته از تسنن و تشیع داشتند و فعالیتهایی که در هرات حمایت امیر علیشر نوایی (م 906ق) انجام میگرفت چنین ویژگیهایی داشت. نویسندگان با این گرایش بیشتر از خود تولی نشان میدادند و از تبری دوری میجستند.
برخی نوشتههای این دوره چنین است:
یکم. الصراط المستقیم الی مستحقیالتقدیم، بیاضی (م 877ق)
نویسنده کتاب الصراطالمستقیم الی مستحقیالتقدیم، نباطی بیاضی (م 877ق) و خاستگاهش جبلعامل لبنان است. نویسنده، بابی را به رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاص داده است. موضوع اصلی کتاب، امامت و شناخت ائمه زمان است؛ چنانکه ولایت ایشان، موجب نجات دنیا و آخرت خواهد بود. وی بابی را به نبوت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و صفات وی اختصاص داده است و در ادامه به مباحث مربوط به وصایت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) بهصورت مستوفی میپردازد. سپس درباره فرزندان و اولاد آن حضرت که در سلسله ائمه قرار دارند، مطالبی ارائه کرده است. تلاش نویسنده، بررسی مباحث مربوط به امامت و ولایت امام علی و ائمه(علیهم السلام) است. مطالبی که نباطی درباره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) آورده، سیره و تاریخ رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) نیست، بلکه مطالب کلامی مربوط به شئون نبوت و پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) است. معجزهبودن قرآن، عصمت انبیا، معجزات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، بشارتهای کتابهای پیشین به ظهور رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و سخنان منکران نبوت، از جمله مطالبی است که در بخش مربوط به رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) آورده شده است.(57)
دوم. آثار احمدی، احمدبن تاجالدین استرآبادی
این کتاب در اواخر قرن نهم تدوین شده و چنانکه مؤلف در مقدمه یاد میکند، متأثر از کتابهایی همچون روضةالاحباب فی سیرةالنبی والآل والاصحاب دشتکی (م 927ق) است. نویسنده آن شیعه است و از جمله شیعیانی است که بیشتر تولی اهلبیت(علیهم السلام) را اظهار میکند و از تبرا بهدور است. در این عصر یعنی اواخر دوره تیموریان و ابتدای دوران صفوی، نویسندگان افزونبر گرایشهای شیعه بهویژه در نگارش زندگانی دوازدهامام، به زندگانی اصحاب و شیخین نیز توجه داشتند و به ایشان بیاحترامی نمیکردند؛ چنانکه شیوه کتاب روضةالاحباب چنین بوده است و استر آبادی در آثار احمدی به شیوه وی رفتار کرده است. کتاب آثار احمدی را میتوان از جمله کتابهای مستقل درباره پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) دانست؛ زیرا بیشتر حجم کتاب به موضوع زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) اختصاصیافته و در پایان کتاب، به تاریخ خلافت و زندگانی خلفای راشدین و پس از آن دوازده امام اشاره شده است. که این موارد فرع بر زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) است. حجم کتاب 559 صفحه است که 385 صفحه نخست آن درباره رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)ست. در این کتاب، زندگانی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، محور قرار گرفته است. استرآبادی همانند نویسندگان دیگر این دوره و دورههای پیش، در آغاز زندگانی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به نور محمدی و نحوه انتقال آن پرداخته که با اندیشههای شیعی هماهنگ است.
ویژگیهای سیرهنویسی استرآبادی
پیگیری منزلت امام علی در سیره نبوی: استرآبادی در یاد از سیره پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به تاریخ زندگانی ابوطالب و امام علی نیز توجه دارد و در خلال حوادث سیره به نقش ایشان نیز میپردازد. ولادت امام علی(علیه السلام) را در لابهلای حوادث و رخدادهای مربوط به پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بیان کرده و از او با تعبیر مظهرالعجایب یاد میکند.(58) او درباره ابوطالب معتقد است، ایمان آورده، اما آن را پنهان میداشت و به مقتضای ظاهر با اکابر قریش میساخت؛(59) از برگشتن خورشید برای امام علی(علیه السلام) گزارش میدهد(60) و به حجةالوداع و انتخاب امام علی(علیه السلام) به جانشینی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) میپردازد.(61)
توجه به ادبیات و شعر در بیان سیره: او از شعر و ادبیات برای رسیدن به مقصود خویش بهره فراوان برده و ارائه اطلاعات تاریخی را با شعر میآویزد.
رویکرد تقریبی: وی در بیان سیره هرگز با بزرگان اهلسنت درنمیافتد و با ایشان همدلانه حرکت میکند و از بیان اخباری که نشاندهنده تبرای اوست میپرهیزد. او براین باور است که عمربن خطاب در سال ششم بعثت اسلام آورد(62) و اختلافات پیشآمده پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را به ملایمت و آرامی گزارش میکند و درصدد نشاندادن خط توطئه نیست.
وی به منابع خویش اشاره نکرده است و تنها از چند کتاب نام میبرد. این منابع عبارتاند از: روضةالاحباب دشتکی،(63) کتاب سیر مولانا کمالالدین حسین خوارزمی(64) در بخش زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم). از جمله منابع او در بخش زندگانی ائمه که نگرش خرقعادت بر آن غلبه دارد، دو کتاب روضةالشهدا و نورالائمه است.(65)
نتیجهگیری
این مقاله به بررسی سیرهنویسی شیعیان و تحولات آن از قرن پنجم تا نهم هجری پرداخت و به نتایج زیر دست یافت:
پس از سپریشدن یک دوره از نگارش سیرههای مستقل بهوسیله شیعیان در چهار قرن نخست هجری، از قرن پنجم شیعیان کوشیدند زندگانی دوازده امام را بنگارند و زندگانی امام علی(علیه السلام)، همراه با تاریخ زندگی وی برسیره نبوی تأثیر گذاشت. از قرن ششم به بعد، شیعیان زندگانی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را ضمیمه زندگانی دوازده امام و بهعنوان مقدمهای بر زندگی ایشان قلمداد کردند و اینروند را برای مشروعیتیابی خویش مناسبتر یافتند؛ زیرا در این الگو، تاریخ ائمه را به تاریخ و سیره پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) گره میزدند و ریشه خویش را در سیره نبوی جستوجو میکردند. در این طرح، زندگی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه در یک منظومه دیده میشد و سیره پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) مسیری بود که با تاریخ ائمه به کمال میرسید و به بار مینشست.
سیرهنویسی در قرن هفتم و پس از آن تحتتأثیر زبان فارسی قرار گرفت و نویسندگانی چون جمالالدین رازی و حسن شیعی سبزواری برای هدایت مردم از این ابزار بهره شایسته بردند. در همین قرن، با توجه به بهبود موقعیت شیعیان، رویکرد احتجاجی که گاه همراه با رویکرد تهاجمی بود، مجال مناسبی در زمینه سیره نبوی یافت و نویسندگان شیعی همچون عماد طبری، نگارش سیره نبوی را مجالی برای رقابتهای مذهبی دانستند. اینروند در قرن نهم تحتتأثیر جریان تصوف و جریانهای تقریبی تشیع، روند معکوسی یافت و سیره نبوی مجال و محلی برای تولای اهلبیت شد که آثار احمدی استرآبادی نمونه این جریان است.
در کتابهای سیره این دوره، زندگانی امام علی(علیه السلام) با تاریخ زندگانی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) آمیخته است و دغدغه اصلی نویسندگان شیعی در نگارش سیره نبوی بیش از اینکه مسئله نبوت و تاریخ رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) باشد، موضوع امامت و تاریخ امیرمؤمنان و فرزندان وی بوده است.(66)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.