پاسخ اجمالی:
«صبر» از مهمترين اركان ايمان است. لذا در حدود هفتاد آيه قرآن، از صبر سخن به ميان آمده كه بيش از ده مورد آن به شخص پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله اختصاص دارد. هيچ يك از فضايل انسانى، به اين اندازه مورد تأكيد قرار نگرفته است. اين نشان مى دهد كه قرآن، براى اين فضيلت اخلاقى و عملى اهمّيّت فراوانى قائل است و آن را عصاره همه فضيلت ها و خمير مايه همه سعادت ها و ابزار وصول به هر گونه خوشبختى و سعادت مى داند.
پاسخ تفصیلی:
صبر» از مهمترين اركان ايمان است. لذا در حدود هفتاد آيه قرآن، از صبر سخن به ميان آمده كه بيش از ده مورد آن به شخص پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله اختصاص دارد. هيچ يك از فضايل انسانى، به اين اندازه مورد تأكيد قرار نگرفته است. اين نشان مى دهد كه قرآن، براى اين فضيلت اخلاقى و عملى اهمّيّت فراوانى قائل است و آن را عصاره همه فضيلت ها و خمير مايه همه سعادت ها و ابزار وصول به هر گونه خوشبختى و سعادت مى داند.[1]
برخی از آیات مربوط به صبر در قرآن عبارت اند از:
1. در آیات ۲۲ تا ۲۴ سوره رعد می خوانیم: «وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ * جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ * سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ؛ و كسانى كه صبر كردند در جهات مختلف به خاطر خداوند و اقامه نماز كرده و انفاق نمودند، در خفاء و در ظاهر، و دفع كردند با اطاعت و انجام اعمال نيك، معصيت را، براى اينچنين افرادى بهشت و خانه آخرت است * خانه اى كه بستانهاى جاودانى است. داخل مى شوند در آن. چنين افرادى و كسانى كه صالح باشند از پدران و همسران و اولاد اين ها و نيز ملائكه از هر دربى هشت درب بهشت بر اينان داخل شده * و گويند سلام بر شما كه در طاعت و عبادت خدا و رنج آلام عالم صبر پيشه كرديد، پس چه خوب است عاقبت اين منزلگاه و خانه اى كه در آن سكنى گزيديد».
نكته مهم و قابل توجه پس از اين همه عنايت و بشارت به صابرين و اين همه اجر و پاداش، اين است كه ملائكه وقتى بر اينان وارد مى شوند، از ميان جميع اعمال اينها اعم از نماز، روزه، حج و غيره به «صبر» اشاره كرده و با اين صفت آنها را مى ستايند و مى گويند مبارك باد خانه جاودانى. اين نيست مگر اينكه صبر جوهره تمامى عبادات است و بلكه صبر ريشه تمامى اعمال اهل ايمان است. [2]
به تعبير ديگر فرشتگان از ميان تمام اعمال و طاعات و عبادات و كارهاى نيك بهشتيان، انگشت روى «صبر و شكيبايى» آنها گذاشته و آن را سبب ورود به بهشت مى شمارند. زيرا بدون صبر، نه پرهيز از گناه ممكن است و نه انجام اطاعت ها و عبادت ها، نه جهاد با نفس و نه جهاد با دشمن. به همين دليل فرشتگان، در نخستين تبريك به بهشتيان، به مسئله صبر تكيه مى كنند.[3]
2. در آیه ۷۵ سوره فرقان می خوانیم: «أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيها تَحِيَّةً وَ سَلاماً؛ آنها (عباد الرحمن) كسانى هستند كه درجات عالى بهشت در برابر شكيبائى و صبر آنها به آنها ارزانى و پاداش داده مى شود، و در آنجا با درود و سلام رو به رو مى شوند».
این آیه یکی ديگر از از ویژگی های «عباد الرحمن» را بر می شمارد و طبق اين آيه برترين منزلگاه هاى بهشت در اختيار «صابران» قرار مى گيرد.[4] قرآن کریم در این سوره، پس از برشمردن صفاتی بسيار والا براى «بندگان خاص» خدا، در جمع بندى همه آن صفات، اين آيه را ذكر مى كند و در اين آيه نام «صبر» را مى برد. ولى اين صفت، صفتی در کنار صفات ديگر نيست؛ بلكه اين صفتى است كه خميرمايه و سرچشمه همه صفات قبلى است. صفتى است كه به منزله قوّه فرماندهى در تحقق آن صفات فرمان مى راند.
3. در آیه ۲۴ سوره سجده می خوانیم: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ؛ و قرار داديم از بنى اسرائيل پيشوايان را كه هدايت به امر ما مى كردند و اين مقام در اثر اين بود كه صبر كردند و يقين به آيات ما داشتند».
خداوند در اين آيه صبر را عاملى براى رسيدن به نبوت و امامت قرار داده است. مراد از اين برگزيدگان، انبيایى بودند كه در بنى اسرائيل به تدريج به درجه نبوّت رسيدند. اينكه صبر در این آیه مقدم بر يقين آمده شايد به اين جهت باشد كه: صبر ريشه تحصيل يقين است. صبر در همه جوانب و به ويژه صبر بر عبادت نتيجه اش يقين است.[5]
4. قرآن کریم در آیه ۴۲ سوره سجده نيز صبر بنی اسرائیل را علت پيشوا و هدايتگر بودن شان معرفی کرده است: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا».[6] علاوه بر آن در آیه ۱۳۷ سوره اعراف، تحقق وعده نیکوی الهی درباره آنها نیز به خاطر صبرشان دانسته است: «وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَني إِسْرائيلَ بِما صَبَرُوا».[7]
5. در آیه ۴۴ سوره ص می خوانیم: «إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛ ما ايوب را شكيبا يافتيم، چه بنده خوبى كه بسيار بازگشت كننده به سوى خدا بود».
حضرت ایوب به عنوان پيامبر صبور شناخته مى شود. او الگوى «صبر» و مقاومت در برابر مشكلات بود. او انسانی بود که با دارا بودن امكانات بسيار وسيع و گسترده، يكباره همه چيز خود را از دست داد؛ شدیدا بیمار شد و در عین حال نيش زبان دوست و دشمن را كه اثرش از خنجر و شمشير بيشتر است، شنید. امّا هیچ گاه كلمه اى بر خلاف رضاى خدا كه حاكى از ناسپاسى اش باشد، بر زبان نراند و همواره زبانش به ذكر و شكر در گردش بود. به همین دلیل در پایان درهاى رحمت الهى به روى او گشوده شد و نه تنها اموال و فرزندانش به لطف الهى به او بازگشت، بلكه افزون تر از آن نصيبش شد و از همه مهمتر، به مقام پر افتخار «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» رسيد.
6. در آیه ۱۸ سوره یوسف می خوانیم: «وَ جاؤُ عَلى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ؛ و پيراهن يوسف را با خونى دروغين آغشته ساخته، نزد پدر آوردند. پدر گفت: هوس هاى نفسانى شما اين كار را برايتان آراسته! من صبر جميل خواهم داشت، و در برابر آنچه مى گوييد از خداوند يارى مى طلبم!».
یعقوب علیه السلام وقتی به فراق فرزند دلبندش حضرت يوسف گرفتار شد، ساليان دراز با چشمانى اشكبار صبر كرد تا سرانجام ديده اش نابينا شد. امّا هرگز سخنى بر خلاف رضاى حق بر زبان نراند و پيوسته شاكر و صابر بود. درباره معنای «صَبْر جَميل» بعضى گفته اند: صبر جميل، صبرى است كه نه بى تابى در آن باشد و نه شكايت نزد مردم. بعضى گفته اند: صبر جميل آن است كه براى خدا باشد.
7. در آیه ۸۵ سوره انبیاء می خوانیم: «وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌ مِنَ الصَّابِرِينَ؛ و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را [به ياد آور] كه همه از صابران بودند».
صبر اسماعيل آنجا بود که آماده شد كه پدر او را به قربانگاه برد و كارد بر گلويش بگذارد و قربانى شود. همچنین در سرزمين خشك و سوزان مكه، كنار خانه خدا ماند تا تدريجا آنجا رونق گرفت. ادریس نیز نخستين كسى بود كه در ميان قوم خويش مبعوث شد، تا آنها را به سوى خدا دعوت كند. اما با وجود مرارت زيادى كه در اين راه كشيد، قومش دعوت او را اجابت نكردند. «ذوالكفل» نیز کسی بود که با وجود عبادت های روزانه و شبانه بسیار، در میان مردم بنی اسرائیل داوری می کرد و بی آن که خشمگین گردد.
8. در آیه ۲۴۹ سوره بقره می خوانیم: «... قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ، قالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ، كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ، وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ؛ ... گروهى از بنى اسرائيل گفتند: امروز ما توانايى مقابله با جالوت و سپاهيان او را نداريم، اما آنها كه به روز رستاخيز ايمان قوى داشتند، گفتند: چه بسيار گروههاى كوچكى كه به فرمان خدا بر گروه هاى عظيمى پيروز شدند! و خداوند همراه با صابران و يار استقامت كنندگان است».
هنگامى كه بنى اسرائيل بر اثر ظلم سلطانى به نام «جالوت» آواره شدند، دست به دامن شخصی به نام «اشموئيل» شدند تا رئيس و فرماندهى براى جنگ با «جالوت» براي شان تعيين كند. او طى انتخاب حساب شده اى جوانى به نام «طالوت» را براى اين كار برگزيد و جالوت نیز طی حوادثی، از میان لشکری انبوه، عده محدود چندصد نفره ای را برای این جنگ غربال کرد. این گروه از بنی اسرائیل نشان دادند كه با جمعيتى انبوه كه فاقد انگيزه و بى بهره از صبر و استقامت اند، در ميدان نبرد پيروز نخواهند شد، بلكه گروه اندك، اما مصمّم و شكيبا و ثابت قدم، مى توانند بر لشكرهاى عظيم پيروز گردد و سرانجام نيز چنين شد. از اين آيه استفاده مى شود كه انگيزه اين صبر و استقامت، توكّل بر خدا، ايمان به روز رستاخيز و پاداش هاى الهى بوده است.
9. در آیه ۲۰۰ سوره آل عمران می خوانیم: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! در برابر مشكلات و مصائب و هوس هاى سركش استقامت كنيد! و در برابر دشمنان نيز پايدار باشيد و از مرزهاى خود مراقبت نمایيد و از خدا بپرهيزيد، شايد رستگار شويد».
در اين آيه، چهار دستور داده شده كه سرچشمه رستگارى و كليد سعادت است. نخست، صبر و استقامت و ايستادگى در برابر حوادث و مشكلات و مصائب و موانع. صبر و استقامت در برابر صبر و استقامت ديگران است. در واقع دستور اوّل ناظر به ايستادگى در برابر انواع مشكلات و حوادث گوناگون زندگى است و دستور دوّم ناظر به ايستادگى در برابر دشمن است. به اين ترتيب كه هر قدر آنها بيشتر مقاومت كنند، مؤمنان بايد بر مقاومت خودشان بيفزايند تا بر دشمن غالب شوند. دستور سوم، مراقبت از مرزهاست. زيرا سربازان اسلام، مركب ها و وسائل جنگى خود را در آن محل نگهدارى می كردند. آخرين دستور، تقواى الهى است كه مانند چترى بر همه دستورهاى سابق سايه مى افكند.
10. در آیه ۱۵۳ سوره بقره می خوانیم: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ؛ اى افرادى كه ايمان آورده ايد! از صبر واستقامت و نماز، كمك بگيريد؛ زيرا خداوند با صابران است».
مفهوم وسیع این آیه شامل هرگونه صبر و استقامت مى شود؛ خواه صبر به اطاعت باشد يا بر معصيت يا بر مصيبت. گاه پيمانه صبر انسان لبريز مى شود و طاقت او بر صبر كاهش مى يابد. اينجاست كه نماز به او قوّت قلب و اراده و توكل بر خدا می بخشد و بدين سان، نيروى صبر از طريق نماز افزايش مى يابد. به تعبير ديگر، هنگامى كه انسان از طريق نماز به خدا روى مى آورد، خود را به قدرت بى پايان و لايزال حق مرتبط مى سازد. اين كار، مقاومت انسان را در برابر مشكلات، چنان افزايش مى دهد كه به نيروى شكست ناپذيرى تبديل مى شود.
11. در آیه ۱۰ سوره زمر می خوانیم: «قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ؛ بگو اى بندگان من كه ايمان آورده ايد، از مخالفت پروردگارتان بپرهيزيد. براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كرده اند پاداش نيكى است و زمين خدا وسيع است. اگر تحت فشار سران كفر بوديد، مهاجرت كنيد، كه صابران اجر و پاداش خود را بى حساب دريافت مى دارند».
در اين آيه، «صبرِ صابران»، علّتِ اجرِ بی حسابِشان معرفی شده است. تعبير «بى حساب» نشان مى دهد كه خداوند، آن قدر به مومنین پاداش مى دهد كه جز او، كسى قادر به حسابش نيست.
12. در آیه ۱۵۵ سوره بقره می خوانیم: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِين؛ قطعاً همه شما امت محمّد را با چيزى از ترس، گرسنگى، و خسارت اموال و جآنها و ميوه ها، آزمايش مى كنيم، به استقامت كنندگان در برابر آزمايش ها بشارت پيروزى و پاداش بزرگ بده».
گرچه در اينجا تنها به يكى از شاخه هاى صبر يعنى صبر بر مصائب و مشكلات اشاره شده، ولى اهمّيّت آن به اندازه اى است كه صلوات و درود و رحمت الهى به اين دسته از صابران جارى شده و آنها مسيرهاى هدايت را در پرتو همين صبر و شكيبايى مى پيمايند. با توجه به اين نكته كه آزمايش هاى گوناگون در اين جهان از سنت هاى خلل ناپذير الهى است و عبور از گردنه هاى صعب العبور آن جز با صبر ممكن نيست، به نقش صبر و شكيبايى در زندگى و آثار نهايى آن پى مى بريم.
13. در آیه ۳ سوره عصر می خوانیم: «إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ؛ [کسانی زيانکار نيستند که] ايمان آورده، و اعمال صالح انجام داده اند و يكديگر را به حق سفارش كرده، و يكديگر را به شكيبايى و استقامت توصيه نموده اند».
تعبير «تَواصَوْا» از ماده «تواصى» به معنى سفارش كردن به يكديگر در آيات فوق، نشان مى دهد كه مؤمنان بعد از «ايمان» و معرفت و «عمل صالح»، بايد به احقاق حقوق روى آورند؛ «حق» را بشناسند و يكديگر را به آن توصيه كنند. از آنجا که احقاق حق و اجراى حق در جامعه انسانى، جز با استقامت و ايستادگى در برابر موانع ممكن نيست، توصيه به «صبر» را به عنوان چهارمين اصل كه پشتوانه اصول سه گانه ديگر است بيان مى كند. بنابراين صبر، يكى از اركان اصلى سعادت انسانهاست كه بدون آن، درخت ايمان به ثمر نمى نشيند و اعمال صالح انجام نمى گيرد، و احقاق حقوق در جامعه انسانى تحقق نمى يابد. بدون شك، احقاق حقوق و اداى آن از مشكل ترين كارهاست؛ زيرا گاهى ممكن است حق، با فرد يا عزيزان و بستگانش مخالف باشد، در اينجا اداى حق جز به مدد «صبر»، صورت نمى پذيرد.[8]
منابع:
1. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (شرح خطبه متقین)
2. اخلاق در قرآن
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.