تبيين آیات متشابه قرآن راجع به «فوقیّت»

آیات متشابه قرآن راجع به «فوقیّت» را چگونه می توان تبيين نمود؟

كاربرد «فوقيّت» يا «في السماء» درباره پروردگار، يا «نُزُول» و «صُعُود» همگى جنبه معنوى و اعتبارى دارند، نه حقيقى و جهت داشتن؛ يعنى جهانى برتر و بالاتر از اين جهان خاكى است كه تمامى خيرات و بركات از آن سرازير مى شود. از اين رو براى آنكه به آن جهان روى كند، به خارج از محيط كره زمين روى مى كند، که لازمه آن روى كردن به طرف آسمان است؛ زيرا اين آسمان است كه بيرون و خارج از محيط زمين قرار دارد، و انسان بر اساس همين پندار به خارج از محيط خود توجه کرده و مسئله فوقيّت جایگاه الهى انتزاع می شود.

تبيين «آیات متشابه» قرآن راجع به «صفات جمال» و «جلال»

چگونه می توان «آیات متشابه» قرآن را در مورد «صفات جمال» و «جلال» تبيين نمود؟

متکلمان امامیه؛ خداوند را متّصف به «صفات جمال» و «جلال» می دانند، لکن «معتزله» و «اشاعره» در اتّصاف خداوند به این صفات اختلاف دارند. «معتزله» اتّصاف خداوند به هر گونه صفتی را نفى مى كنند؛ زيرا لازمه اتّصاف، اقترانِ ذات حقّ به مبدأ صفات مى باشد؛ اما «اشاعره» معتقدند ظاهر قرآن بايد رعايت شود و هيچ گونه تأويلی را نمی پذیرند؛ زیرا خداوند خود را به اين صفات متّصف کرده و با زبان قوم سخن گفته و اين وصف بايد با مفاهيمى باشد كه عرف آن را دريافت مى كنند. لکن «امامیّه»، ذات مقدسه را منشأ تمامى صفات كمال مى دانند؛ زيرا اوصاف کمالیه از ذات او نشأت گرفته و نشايد كه ذات او فاقد كمالات باشد.

نامحدود بودن «علم» خداوند از زبان امام علي(ع)

امام علي(ع) در خطبه 178 نهج البلاغه درباره نامحدود بودن «علم» خداوند چه مي فرمايد؟

امام علي(ع) در خطبه 178 «نهج البلاغه» درباره نامحدود بودن «علم» خداوند می فرماید: «نه تعداد قطره هاى آبها بر او پنهان مى ماند، نه عدد ستارگان آسمان، نه شماره ذرات خاك كه همراه بادها در هوا به پرواز در مى آيد، نه حركات مورچگان بر سنگ هاى سخت و نه استراحتگاه مورچه هاى ريز، و نيز از محل ريزش برگها و حركات پنهان چشمها آگاه است». آرى، در تمام پهنه هستى نه چيزى از كليات بر او مخفى است و نه چيزى از جزئيات و ايمان به چنين خدايى براى تربيت انسان كافى است. آرى، كافى است انسان بداند عالَم، محضر خداست و اسرار درون و برون ما بر او آشكار است.

توصیف «خداوند» با اسماء و صفات حُسنا

امام علي(ع) در خطبه 179 نهج البلاغه، «خداوند» را با كداميك از اوصاف و اسمای حُسنايش توصیف كرده است؟

امام علی(ع) در خطبه 179 نهج البلاغه، «خداوند» را با اين اوصاف و اسمای حُسنا توصيف مي فرمايد: «خداوند به همه چيز نزديك است؛ اما نه آن گونه كه به آنها چسبيده باشد و از همه چيز دور است؛ اما نه آن گونه كه از آنها بيگانه گردد، سخن مى گويد؛ بى آن كه نياز به تفكر داشته باشد، اراده مى كند؛ بدون احتياج به تصميم گرفتن، خالق است؛ اما نه به وسيله اعضاى پيكر، لطيف است؛ اما نه اينكه پنهان باشد و بزرگ، قدرتمند است؛ ولى نه اينكه جفاكار باشد، بيناست؛ نه با عضو چشم، مهربان است نه اينكه نازك دل باشد، صورتها در برابر عظمتش خاضع و قلبها از هيبتش لرزانند».

پروردگار، تصويب كننده قوانين جامع بشری

قوانين جامع بشری را چه كسی بايد تصويب كند؟

زندگى بشر يك زندگى اجتماعى است؛ و خداوند عشق به چنين زندگى را در درون انسان ها نهاده تا از اين طريق آنان را به اهداف عالى تری رهنمون گرداند. از سویی زندگى گروهى با تمام بركاتش از پاره اى جهات مشكل آفرين است و سبب كشمكش ها و برخورد منافع افراد خواهد بود. لذا اجتماع نيازمند تشريع قوانين و تنظيم حقوق براى افراد جامعه است. از این رو قانون گذار بايد قبل از هر چيز يك انسان شناس كامل باشد، و با اطلاع از گذشته و آينده انسان و دارای «علم كامل» بوده و مرتكب لغزش و گناه نشود و اين شرايط تنها شايسته وجود خداوند است.

منافات تعبیر «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ» با ازلی و ابدی بودن خداوند!

منظور از صفات «ازلی و ابدی» در مورد خداوند چیست؟ آیا تعبیر «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ» در مورد خداوند، با صفات «ازلی و ابدی» سازگار است؟ اگر او نسبت به موجودات دیگر اول و آخر باشد، وجود او نیز مثل آنها محدود به زمان است؟

توصيف خداوند به «الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ» نه تنها با ازلی و ابدی بودن خداوند منافاتی ندارد، بلکه تعبير لطيفى است از ازلی و ابدی بودن خداوند. منظور از آن اینست که هر چيزى اوّل فرض شود، خدا قبل از آن چيز بوده؛ پس او نسبت به تمام ماسواى خود اوّل است؛ همچنين هر چيزى كه آخر فرض شود، خداى تعالى بعد از آن خواهد بود.
در توضیحی دیگر می توان گفت او وجودى بى انتها و «واجب الوجود» است. یعنى هستی اش از درون ذات او است نه از بيرون، تا پايان گيرد يا آغازى داشته باشد. بنابراين از ازل بوده و تا ابد خواهد بود. بنابراين تعبير به اوّل و آخر هرگز زمان خاصّى را در بر ندارد و اشاره به مدّت معيّنى نيست.

شرح صفت «خالقیت» خداوند

امام علي(ع) در خطبه 163 نهج البلاغه، کدامیک از «صفات فعل» خداوند را شرح می دهد؟

امام علي(ع) در بخشی از خطبه 163 «نهج البلاغه»، درباره یکی از «صفات فعل» خداوند، یعنی آفرینش جهان هستی و عجایب و شگفتی های آن، مي فرمايد: «ستايش، مخصوص خداوندى است كه آفريدگار بندگان است؛ خداوندى كه گستراننده زمين، جارى كننده سيل در رودخانه ها و روياننده گياهان بر كوهها و تپه هاست». حضرت پس از اشاره به آفرینش انسان که شاهکار بزرگ آفرینش است، به سه موضوع محل سکونت و آب و مواد غذایی اشاره نموده تا حس شکرگزاری بندگان را برانگیزد و برای معرفت خداوند آماده سازد؛ چرا که این «صفت فعل» برای همه مردم قابل درک و معرفت آفرین است.

مهمترين «صفات ذات» پروردگار از زبان امام علي(ع)

امام علي(ع) در خطبه 163 «نهج البلاغه» از كداميك از «صفات ذات» پروردگار ياد كرده است؟

ایشان می فرماید: «نه براى اوّل بودن او آغازيست و نه براى ازليتش پايانى. آغازى است كه همواره بوده و پايانى است كه سرآمدى ندارد، پيشانى ها در برابر عظمتش به خاك افتاده و لبها به يگانگي اش گشوده شده، افكار و انديشه ها هرگز نمى تواند با حدود و حركات و نه با اعضاء و ابزار، اندازه و حدّى براى او تعيين كند، هرگز درباره او نمى توان گفت: «كِى» [به وجود آمد]؟ و برايش سرآمدى نيست كه گفته شود «تا كى» [باقى است]؟ آشكارى است كه درباره اش نتوان گفت: از چه چيز عيان شده و مخفى است كه نمى توان گفت: در چه چيز پنهان شده؟ و ...».

گستره «علم الهي» از زبان امام علي(ع)

امام علي(ع) در خطبه 163 نهج البلاغه، درباره گستره «علم الهي» چه فرموده است؟

ایشان مي فرمايد: «نه نگاه هاى خيره بندگان از او پنهان است و نه تكرار الفاظ [بر زبان آنان]، نه نزديك شدن به تپه ها و بالا رفتن از آنها و نه برداشتن گام هاى بلند در شب هاى ظلمانى، شب هايى كه ماه درخشان بر آن مى تابد و به دنبال آن، خورشيدِ نورانى از طلوع تا غروب بر آن مى گذرد، آگاهى او به آنچه در آسمان هاى بالاست مثل آگاهى اش به چيزهايى است كه در زمين هاى پايين قرار دارد، علمش در تغييرات زمانها از روى آوردن شب و پشت كردنِ روز نافذ است، علم خدا به مردگانِ پيشين مثل علم او به زندگان موجود است و ...».

اثبات «نامتناهی بودن» ذات خداوند

چگونه مي توان «نامتناهی بودن» ذات خداوند را اثبات کرد؟

مهمترین مطلب در باب «صفات خداوند»، اثبات «عدم محدودیت» اوست؛ برای این کار ابتدا باید توجه کرد كه محدوديتِ وجود، يعنى آلوده بودن به «عدم»؛ اگر چيزى ذاتاً مقتضى وجود باشد نمى تواند مقتضى عدم گردد. از طرفی ثابت شده زنجیره علل جهان باید به يك نقطه ثابت و ازلی(واجب الوجود) برسد؛ این نقطه، وجودش از درون ذاتش است؛ لذا نمی تواند ذاتا محدود باشد؛ و اگر چیزی بتواند او را محدود کند به این معناست كه علتى در بيرون وجود دارد و او معلول آن علت است؛ در اين صورت واجب الوجود نخواهد بود. نتيجه اينكه خدا باید نامحدود باشد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله :

اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ عليه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منينَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.

براى شهادت حسين عليه السلام ، حرارت و گرمايى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود.

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 556