اخلاص 79 مطلب

موانع و شرايط استجابت دعا؟

چرا وعده خداوند در مورد استجابت دعا تحقّق نمى‏ يابد؟ آيا اشكال - نعوذ بالله - از جانب خداوند است يا از جانب دعاكنندگان؟

از مجموعه رواياتی که از ائمّه عليهم السلام وارد شده است، به دست مى‏ آيد كه وعده الهى در مورد مستجاب شدن دعاها بى ‏قيد و شرط نبوده است؛ بلكه دعا داراى شرايطى است كه دعاكنندگان بايد شرايط دعا راتحصيل، و موانع آن را از سر راه خود بردارند:   شرط اوّل اجابت دعا، شناخت صفات جلال و جمال و فعل و اسماء الله الحسنى است كه هر كس بايد به اندازه توان خود اين شناخت را به دست آورد. دومين ‏شرط اجابت دعا، نيّتِ‏ صادق و پاك و قلب با اخلاص و بدون ريا است. سومين ‏شرط تغذيه حلال است؛ تغذيه حلال نه تنها در دعا مؤثّر است، بلكه در تمام عبادت ‏هاى انسان نيز تأثير دارد. چهارمين شرط اجابت دعا، حضور قلب است.

فلسفه پاداش‏ هاى فراوانِ دعاها، زيارات و نمازها؟

چه رابطه‏ اى ميان اعمال ساده ای مثل دعا، زيارت و نماز با آن همه ثواب وجود دارد، که برای انجام آنها وعده داده شده؟! و آيا اين همه پاداش بيش از حدّ نياز در زندگى آخرت نیست؟!

اوّلًا: دريافت اين پاداش‏ هاى عظيم مطابق صريح آيات قرآن و روايات، متوقّف بر ايمان و اخلاص و تقواست. پاداش عظيم زيارت هم برای کسی است که دستورات آن امام مورد زيارت را بكار گيرد.
ثانياً: پاداش ‏هاى عظيم قيامت متناسب با آن عالم عظيم است؛ تمام دنيايى كه ما در آن زندگى مى ‏كنيم در برابر جهان آخرت به منزله خانه كوچكى در مقابل تمام منظومه شمسى است و يا از آن كوچكتر؛ بنابراين، نبايد از عظمت آن پاداش ‏ها تعجب كرد.
ثالثا: پاداش‏ هاى الهى متناسب لطف و كرم اوست، نه متناسب با اعمال ما. 
رابعا: گاهی اعداد و ارقامى كه در اين روايات وارد شده، كنايه از يك سلسله پاداش ‏هاى مهم معنوى است كه در لباس پاداش ‏هاى مادى به تناسب جهانى كه در آن زندگى مى ‏كنيم، بيان شده است.

تبيين «آیات متشابه» قرآن راجع به «صفات جمال» و «جلال»

چگونه می توان «آیات متشابه» قرآن را در مورد «صفات جمال» و «جلال» تبيين نمود؟

متکلمان امامیه؛ خداوند را متّصف به «صفات جمال» و «جلال» می دانند، لکن «معتزله» و «اشاعره» در اتّصاف خداوند به این صفات اختلاف دارند. «معتزله» اتّصاف خداوند به هر گونه صفتی را نفى مى كنند؛ زيرا لازمه اتّصاف، اقترانِ ذات حقّ به مبدأ صفات مى باشد؛ اما «اشاعره» معتقدند ظاهر قرآن بايد رعايت شود و هيچ گونه تأويلی را نمی پذیرند؛ زیرا خداوند خود را به اين صفات متّصف کرده و با زبان قوم سخن گفته و اين وصف بايد با مفاهيمى باشد كه عرف آن را دريافت مى كنند. لکن «امامیّه»، ذات مقدسه را منشأ تمامى صفات كمال مى دانند؛ زيرا اوصاف کمالیه از ذات او نشأت گرفته و نشايد كه ذات او فاقد كمالات باشد.

فلسفه نماز خواندن؟

نماز چه جایگاهی در بین اعمال دارد و چرا باید نماز بخوانیم؟

بهترین روش راز و نیاز با خدواند نماز می باشد. نماز ستون دین است و اسرار فراوانی برای وجوب نماز ذکر شده است. به عنوان مثال: نماز بهترین ذکر خداست و باعث آمرزش گناهان می شود و سدی در برابر گناهان آینده است. نماز غفلت زداست و کبر را از بین می برد.
نماز به سایر اعمال نیز ارزش می دهد و مقدمه تکامل معنوی و اخلاقی انسان می گردد. تقویت اخلاص آدمی در همه اعمالش نیز منوط به نماز است. همچنین شرایط صحت نماز مثل غصبی نبودن لباس و مکان و... مانع تجاوز به حقوق دیگران می شود و شرایط قبول نماز نیز انسان را از خیلی گناهان باز می دارد. نماز همچنین روح انضباط را در انسان تقویت می کند.

غفلت حضرت یوسف(ع) از یاد خدا!

آیا غفلت حضرت یوسف(ع) از یاد خدا و درخواست ایشان از یک زندانی برای یاد کردن او نزد فرعون مصر، با عصمت او منافات ندارد؟! «وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِی عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ»!

عبارت «فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ» به معنی فراموشی آن زندانی از ذکر بی گناهی یوسف نزد اربابش می باشد، نه غفلت یوسف از یاد خدا. با فرض غفلت یوسف از یاد خدا بخاطر این تقاضا نیز عصمت ایشان زیر سؤال نمی رود؛ زیرا متوسل شدن به اسباب در زندگی امری فطری است و منافاتى با اخلاص ندارد و در جمله «اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ» هم قرينه اى بر دلبستگى يوسف(ع) به غير خدا وجود ندارد. تنها اشتباه یوسف بیان این درخواست در شرایطی است که خدا همیشه در کنارش بوده و در اینجا هم شایسته بود صبر کند و منتظر عنایت پروردگار باشد.

آثار روح‏ پرور دعا

دعا چه آثار معنوی و تربيتی در روح و روان انسان دارد؟

دعا نقش بسيار مؤثّرى در تربيت نفوس انسانى و سوق آنها به مراتب كمال دارد. «دعا» همچون باران بهارى است كه سرزمين دلها را سيراب و شكوفه‏ هاى ايمان و اخلاص و عشق و عبوديّت را بر شاخسار روح آدمى ظاهر مى ‏سازد! دعا عامل مهمّى براى تربيت و پرورش روح انسان است؛ دعا نور اميد بر دل مى ‏پاشد، در مشكلات به انسان نيرو مى‏ بخشد، نشاط و شادابى روح و دل را تضمين مى‏ كند و در برابر مصائب زندگى به انسان پايدارى و تحمّل مى‏ دهد. 

راه عبور سريع از «پل صراط»

بر اساس روایات اسلامی چگونه مردم می توانند با سرعت از پل صراط بگذرند؟

به تأكيد روايات، سرعت عبور مردم از پل صراط بستگى به ميزان ايمان و اخلاص و اعمال صالح آنها دارد. به همين خاطر است كه بعضى همچون اسب تيزرو، بعضى با دست و زانوها، بعضى همچون پيادگان و بعضى به آن آويزان مى شوند و عبور مي كنند. آری در سايه ايمان و اعمال صالح و ارتباط با پيامبر(ص) و خاندان ايشان مى تواند عبور از اين جاده مخوف را آسان نمايد؛ چراكه ولايت على(ع) و فاطمه(س) از ولايت پيغمبر(ص) جدا نيست، در واقع تا ارتباطى از نظر ايمان و اخلاق و عمل با اين پيشوايان برقرار نباشد عبور از صراط ممكن نيست.

امتيازات خداوند براي «مخلَصین»

خداوند در قرآن چه امتيازاتي براي «مخلَصين» در نظر گرفته است؟

خداوند در قرآن براي «مخلَصين» امتيازات ويژه اي قائل شده كه براى هيچ يك از بندگانش قائل نشده است؛ روزى ويژه اى از الطاف خفيه اش به آنها اختصاص داده، آنها از جلوه هاى ذات پاك او لذّت مى برند و از باده شهودِ باطن او سرمست مى شوند. قلبشان از پيمانه شوق خدا لبريز و سر تا پايشان غرق عشق و جذبه وصال اوست. از وسوسه هاى شياطين مصونيت دارند و به مقام والاى عرفان رسيده اند، معرفتشان از همه برتر، مصونيتشان در برابر شيطان و هواى نفس از همه بيشتر و پاداششان در قيامت از همه والاتر است و ...

عدم مخالفت «حفص» با استادش «عاصم» در قرائت

آیا این سخن صحیح است که «حفص» در قرائت قرآن با استاد خود «عاصم» اختلاف نظر داشته است؟

از «ابن جزری» نقل شده که: «حفص گفته است: من در هيچ موردى با قرائت عاصم مخالفتى نداشتم، مگر در مورد كلمه ضعف كه سه بار در آيه 54 سوره «روم» تكرار شده است. «عاصم»، كلمه ضعف را به فتح ضاد و «حفص»، به ضمّ ضاد خوانده است». اما به نظر مى رسد اين نسبت كاملاً ناروا است و هرگز حفص برخلاف قرائت عاصم قرائت نكرده و چنين چيزى نگفته است؛ زیرا معتقديم كه حفص در هيچ موردى با قرائت استاد خود، عاصم اختلافى نداشته، چنان كه عاصم با سُلَمى اختلافى نداشته است؛ زيرا سُلَمى با امام علي(ع) مخالفتى نداشته است.

اتهام به شيعيان درباره داشتن مُصحف خاصّ!!

آيا اين اتهامِ ناآگاهان كه شيعيان مُصحف خاصي براي خود دارند صحّت دارد؟

برخى ناآگاهان به شيعه نسبت داده اند كه آنان مُصحفى خاص خود داشته و آن را «المُصحف الشيعي» مى نامند؛ در حالى كه شيعه خود در طول حياتِ خويش چنين موضوعى را نشنيده است. گروهى از محقّقان متأخّر در برابر اين ادعا شديدا اعتراض كرده اند، كه مهم ترين آنان «گُلدزيهر» است، وي تلاش كرده تا علاقه خاصّ شيعه را نسبت به نصّ رسمى و موجود قرآن كریم، تشريح و تأييد كند. در واقع نصّ موجود، محصول كوشش شيعیانی است كه در حفظ و ضبط قرآن تلاش كردند و در تنظيم آن به نحو احسن و شكل گذارى و زيبايى آن، از هيچ اقدامى فروگذارى نكردند.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

الامام الباقر (ع)

الصيام و الحج تسکين القلوب

روزه و حج آرامش بخش دلهاست

ميزان الحکمة 6/ 390