پاسخ اجمالی:
آزادى غربی امروزه مشتمل بر انواع اسارت ها است. شهوت را آزاد گذارده و ثمره اش فرزندان نامشروع و بيماری هاى آميزشى و... شده است. اين ها نابودى ارزش ها و پايمال كردن نيروهایى است كه مى تواند در پشت سدّ اراده جمع شده و آينده ساز فرد و جامعه باشد.
در آزادی غربی براى بدست آوردن «آزادى عمل كامل» معتقد به عدم آزادى اراده هستند! در اين صورت است می توان كه از دست شرّ «وجدان» خلاص شده و با خيالى آرام به كار خود ادامه داد.
پاسخ تفصیلی:
آزادى غربی امروزه مشتمل بر انواع اسارت ها است. شهوت را آزاد گذارده و ثمره اش فرزندان نامشروع و بيماری هاى آميزشى و... شده است. كار به جایی رسيد كه به همجنس بازی نیز در قالب این به اصطلاح آزادی، مشروعیت داده شده است. غرب باید بپذيرد كه دستاورد آزادی اش پرونده هاى قطور در محاكم قضایى شده است. چگونه انسانى كه نمى داند پدرش کیست، شخصيت و اصالت پيدا كند؟! چگونه اين حقارت را جبران كند؟! او می کوشد حقارت خود را با قلدرى، هفت تيركشى، چاقوزنى و آدم كشى جبران کند. امری که به معضلات و مشکلات اجتماعی، دامن می زند. اين نوع رفتارها، آزادى نيست. اين ها نابودى ارزش ها و پايمال كردن نيروهایى است كه مى تواند در پشت سدّ اراده جمع شده و آينده ساز فرد و جامعه باشد.[1]
در حالی که در نگاه معاد اندیش دینی و با محقق شدن اهداف تربیتی آن، رهایی از اسارت هاى دنيوى نه تنها سعادت این جهانی را تأمین می کند، بلکه مقدمه اى براى رهایى از اسارت هاى اخروى و نجات یافتن از آتش عذاب الهی نیز می شود. به عبارت ديگر رهایى از آتش دوزخ نمايان گر رهيدن از چنگال گناه و هوى و هوس و شيطان و خرافات و آداب و رسوم غلط و ظلم و بيداد و استكبار است.[2]
آزادی غربی و مغالطه جبراندیشی برای ساکت کردن عذاب وجدان
در عصر ما ميل به گناه و آزادى عمل مطلق، نسبت به گذشته بسيار زيادتر شده است. دليل اين ميل فزاينده، در اين است كه زندگى در عصر ما، فريبنده تر و وسايل هوسرانى بيشتر از گذشته است و از سوى ديگر موانع اين اميال و خواهش ها كمتر از گذشته شده است؛ وسايل هوسرانى از هر نوع و شكلى و «براى هر نوع سليقه»! در همه جا و همه وقت در اختيار پسران آدم و دختران حوا قرار گرفته است. براى عده اى و به خصوص غربى ها، زندگى مفهومى جز «لذت و خوشگذرانى» ندارد. آنان زندگى را در همين شكل هاى «لذت و خوشگذرانى» جستجو مى كنند و همين كه در محروميّت گرفتار شدند با چند قرص خواب آور يا چند گلوله، به اين زندگى «بيهوده و بى حاصل» خاتمه می دهند!
از سوى ديگر، هنوز در اعماق دل هاى اين عدّه، جرقه اى از احساس و وجدان و ايمان به فضيلت وجود دارد؛ چيزى كه باعث مى شود با وجود اعمال و رفتار ننگين و زندگى سراسر غرق در شهوات و لذايذ دنيوى از اعمال خود ناراحت شوند. همين جرقه كوچك در دل هاى آنهاست. همين ذره اميد مى تواند به اصطلاح «شهد» زندگى را در كام آنها، مبدل به «شرنگ» سازد. در نتيجه اين افراد براى خلاصى از اين جرقه و از بين بردن آثار آن، به دنبال يك راه حل مى گردند و آن چيزى است كه بتواند اعمال آنها را توجيه كند و از بروز پشيمانى جلوگيرى كند. شايد هيچ راهى براى آنان بهتر از پذيرش مكتب «جبر» و نفى اصل «آزادى اراده» وجود ندارد. اين راهى است كه به آنان مى آموزد در انجام اين اعمال مجبورند و چاره ديگرى ندارند! در حقيقت براى بدست آوردن «آزادى عمل كامل» معتقد به عدم آزادى اراده و پيرو مكتب جبر شويم! در اين صورت است كه از دست شرّ «وجدان» خلاص شده و مى توان با خيالى آرام به كار خود ادامه داد.[3]
منابع:
1. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (شرح خطبه متقين)
2. خدا را چگونه بشناسيم
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.