جايگاه «وجدان» در قرآن و روايات اسلامي

در قرآن و روايات اسلامي «وجدان» از چه جايگاهي برخوردار است؟

گرچه اصطلاح «وجدان» و نام گذارى اين نيروى مرموز درونى به اين نام، در بيانات پيشوايان بزرگ دين نيامده؛ ولى با تعبيرهاى زنده تر ديگرى از آن ياد شده است؛ مثلا: قرآن مي فرمايد: «سوگند به روز قيامت * و سوگند به [نفس لوّامه] و وجدان بيدار و ملامت گر». یا امام علي(ع) در کلامی می فرمایند: «كسى كه كوشش نكند تا از درون وجودش واعظى پيدا كند كه او را اندرز دهد و زاجرى كه او را از كار بد باز دارد، اندرز و منع ديگران در وجود او اثر ندارد!» و ...

نقش «وجدان» در هدايت جوامع بشري

چرا توسل به «وجدان» در هدايت و رهبري اجتماعات بشري ناكافي و ناكارآمد است؟

نقش «وجدان» در «هدايت اجتماعات بشرى» ناكافي و ناكارآمد است؛ چون از يك طرف اكثريت مردم جهان در انواع محروميت ها به سر مى برند و از طرف ديگر كشمكش هاي سياسى دولت هاي زورمند به اكثر كشورها گسترش يافته و يه اين خاطر دود آن به چشم همه مى رود! آرى همين مسائل است كه زمينه را براى در هم كوبيدن وجدان و خاموش ساختن نداى آن فراهم مي سازد و باعث مي شود كه وجدان نتواند اجتماعات بشري را هدايت و رهبري نمايد.

امكانِ فريب «وجدان»

آيا آدمي مي تواند «وجدان» خود را فريب دهد؟

گاه مي شود آدمي بر سر «وجدان» خود كلاه مي گذارد و او را گول مي زند. مثلا: وقتى به بسيارى از افراد مى گوييم: چرا دزدى مى كنيد؟ مى گويند: كى در اين مملكت دزد نيست؟! گاهي اين گونه عذرهاى بى اساس براى فريب دادنِ وجدان خود است. مى خواهد به اين وسيله وجدان خود را گمراه و فعّاليّت هاى ناراحت كننده آن را خاموش سازد تا از شرّ محاكمه وجدان راحت شود. البته خودش هم باطل بودنِ اين عذرها را مى داند؛ اما براى كلاه گذاردن بر سر وجدان، اين تشخيص را در اعماق قلب مخفى مى سازد تا به گوش وجدان نرسد.

علت شكستِ «وجدان» در برابر هوی و هوس

چرا «وجدان» نتوانسته در مبارزه با اميال و غرائز نفساني هميشه به پيروزي برسد؟

گرچه «وجدانِ بيدار» در وجود ما يك عامل مؤثّرِ معنوى است و مى تواند تا حدودي اعمال ما را كنترل كند؛ ولى آن چنان كه بايد باشد نيست؛ بلكه بسيار اتّفاق افتاده كه در كشاكش وجدان و ساير اميال و غرايز(خودخواهى، جاه طلبى، شهوت جنسى و ...) وجدان شكست خورده و عقب نشينى كرده است. افرادى كه براى اندوختنِ ثروت هاى بى حساب، دست به تقلّب و تزوير در تمام نيازمندى هاى مردم مى زنند و از اين راه جان عدّه اى را به خطر مى اندازند، ممكن است وجدان هم داشته باشند؛ ولى مسلّماً يك وجدانِ شكست خورده كه در برابر علاقه مُفرِط به ثروت، عقب نشينى مى كند.

مقایسه نظارت «وجدان» با اعتقادات مذهبي

به چه دلايلي مراقبت و نظارت «وجدان» در مقايسه با «اعتقادات مذهبي و تعليمات پيامبران» بسيار ناچيز است؟

وجه مشترك «وجدان» با «مذهب» در موضوع «نظارت در اعمال و رفتار» انسان هاست؛ اما به چند دليل فعّاليّت وجدان، ضعيف تر از تأثير و نفوذ مذهب است: 1. وجدان ضمانت اجرايى كافى ندارد. 2. امكان گمراه شدن وجدان وجود دارد. 3. امكان فريب خوردن وجدان وجود دارد. 4. نظارت وجدان جنبه عمومى ندارد. 5. با تكرار گناه، تأثير وجدان كم مي شود.

ناتواني «وجدان» در جلوگيري از مفاسد اخلاقي و اجتماعي

چرا «وجدان» نمي تواند به اندازه «مذهب» جلوي مفاسد اخلاقي و اجتماعي را بگيرد؟

از نظر نظارت و كنترل اجتماع، وجدان دچار نارسايى هايي هست؛ در حاليكه اثر ايمان و عقايد مذهبى صحيح در كنترل اعمال و گفتار انسان به مراتب بيش از تأثير وجدان است. علاوه بر اين، تعليمات پيامبران بزرگ خدا، تأثيرات ديگرى نيز در تكامل فرد و اجتماع ـ غير از مسئله نظارت بر اعمال ـ دارد كه تأثير وجدان از اين نظر در برابر آن صفر است. نظارت وجدان، نارسايى هايى دارد كه هيچ يك از آنها در حكومت عقايد مذهبى ديده نمى شود. به همين دليل تأثير عقايد مذهبى، عميق و ريشه دار و تأثير وجدان، ضعيف است.

شباهت «وجدان» با حكومت هاي بشري

حكومت «وجدان» بر نفس آدمی چه شباهتی با حكومت هاي بشري دارد؟

شكى نيست كه انسان ها از نظر قدرتِ وجدان، يكسان نيستند. افراد بسيارى ديده شده اند كه به ظاهر در شرايط مساوى پرورش يافته اند اما از نظر قدرت و ضعفِ وجدان متفاوتند؛ يعنى در برابر پيشامدهاى گوناگونى كه با وجدان ارتباط دارد، عكس العمل هاى مختلفى نشان مى دهند. حقيقت اين است كه حكومت «وجدان» همانند حكومت هاى خودمان، لايق و نالايق، ضعيف و قوى و با كفايت و بى كفايت دارد.

تشبيه «وجدان» به قاضي عادل

آيا «وجدان» را مي توان به یک قاضي عادل در ضمیر انسان تشبيه كرد؟

تشبيه «وجدان» به يك «قاضى عادل» از بعضى جهات صحيح است؛ ولى يك عيب بزرگ دارد و آن اينكه: قاضى وجدان برخلاف ساير قاضى ها، هيچ گونه اطلاعات علمى از خود ندارد و بايد در تشخيصِ نيك و بد به عقل مراجعه كند. به عبارت ديگر: وجدان يك نيروى ادراكى نيست. ادراكات تنها به وسيله عقل صورت مى گيرد؛ ولى به محض اينكه انسان به كمك عقلِ خود، خوبى و بدى چيزى را تشخيص داد، نيروى مرموز وجدان از جا بر مى خيزد انسان را به خوبى هايى كه عقل شناخته تشويق و از بدى ها منع مى كند. پس اگر عقل در تشخيص نيك و بد اشتباه كند، وجدان هم به دنبال او گمراه مي شود!

نقش محيط در قضاوتِ «وجدان»

وضع محيط و آداب و رسوم عرفی چه نقشي در قضاوتِ «وجدان» دارد؟

وضع محيط و آداب و رسوم نقش مهمّى در قضاوتِ وجدان دارد. بسيار ديده شده كه كارهاى غلط و خلافى در يك محيط رايج مى گردد و قُبح آن از بين مى رود. در چنين محيطى كمتر كسى پيدا مى شود كه وجدانش از انجام آن كار ناراحت شود؛ اما در محيط ديگرى كه اين عمل، رايج نشده و به صورت رسم و عادت در نيامده، وجدانِ هر كس از انجام آن متأثّر مى گردد. اين خود دليل بر اين است كه قضاوتِ وجدان به وضع محيط ها و چگونگى عادات و رسوم آن بستگى دارد.

تأثير عادات شخصي بر «وجدان»

تكرار عمل و عادات شخصي چه تأثيري بر «وجدان» دارد؟

تكرار عمل يا عادات شخصى تأثيرِ زيادي در «وجدان» دارد؛ افرادى كه مرتكب جنايات پى در پى مى شوند ممكن است وجدانشان در دفعه اوّل به شدّت متأثّر و ناراحت گردد؛ ولى اين ناراحتى در دفعات بعد كمتر شده تا جايى كه هنگام ارتكابِ جنايت هاي بعدي هيچ گونه ناراحتى احساس نمى كنند. از طرف ديگر اگر انسان بخواهد كارهاى نيكى را كه بر اثر تكرار به آن عادت كرده ترك كند، فوق العاده ناراحت مى شود؛ زيرا وجدان، حسّاسيّتِ فوق العاده اى نسبت به آن پيدا كرده است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصادق (عليه السلام)

من لم يأت قبر الحسين (عليه السلام) و هو يزعم انه لنا شيعة حتى يموت فليس هو لنا شيعة و ان کان من اهل الجنة فهو من ضيفان اهل الجنة

کسى که به زيارت قبر امام حسين نرود و خيال کند که شيعه ما است و با اين حال و خيال بميرد او شيعه ما نيست واگر هم از اهل بهشت باشد از ميهمانان اهل بهشت خواهد بود.

کامل الزيارات، ص 193