بهشت 375 مطلب

صدق و راستى در روايات اسلامى‏

صدق و راستی چه جايگاهی در روايات اسلامی دارند؟

در اهميت صدق همين بس كه اميرمؤمنان على (ع) می فرمايد: «اَلصِّدْقُ‏ رَأْسُ‏ الدِّينِ‏؛ صدق و راستگويى اساس دين است». و در حديث ديگرى مى ‏فرمايد: «اَلصِّدْقُ‏ صَلَاحُ‏ كُلِ‏ شَيْ‏ءٍ؛ راستى سبب اصلاح هر چيزى است». و در حديث مشابه ديگرى مى ‏فرمايد: «اَلصِّدْقُ أَقْوَى دَعَائِمِ الْإِيمَانِ؛ صدق قوى ‏ترين ستون ‏هاى ايمان است». و در تعبير ديگرى مى ‏فرمايد: «الصِّدْقُ جَمَالُ الْإِنْسَانِ وَ دَعَامَةُ الْإِيمَانِ؛ صدق جمال‏ انسان‏ و ستون ايمان است». و بالأخره در تعبير مهم ديگرى مى ‏افزايد: «اَلصِّدْقُ‏ أَشْرَفُ‏ خَلَائِقِ‏ الْمُوقِنِ؛ صدق شريف‏ ترين اخلاق افراد صاحب يقين است».

فضیلت و جایگاه صبر در روایات اسلامی

صبر در روایات اسلامی چه جایگاهی دارد؟

به گفته بعضى از علماى اخلاق، رواياتى كه درباره فضيلت صبر و شكيبايى از معصومين عليهم السلام به ما رسيده، بيش از آن است كه به شمارش در آيد. در برخى از كتب كه درباره صبر تأليف يافته، نزديك به 900 حديث از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام در اين باره آمده است.

شأن نزول سوره کوثر و مصداق خیر کثیر؟

آیا سوره کوثر در شأن حضرت فاطمه(س) نازل شده است؟ و آیا منظور از خیر کثیر تنها ایشان می باشد که به پیامبر عطا شده است؟

کوثر در لغت به معنای خیر کثیر است. در بیان شأن نزول این سوره، در منابع تاریخی و حدیثی از قول صحابه و ائمه(ع) گفته شده که کوثر نهری پربرکت در بهشت است. نیز مفسران برای «کوثر» معانی دیگری ذکر کرده اند که به نظر می آید همگی آنها ذکر مصادیقی برای مفهوم خیر کثیر است. با این همه، اگر به این نکته توجه کنیم که دو فرزند پسر پیامبر اکرم(ص) در زمان کودکی فوت شدند و نیز به آیه سوم این عطف توجه داشته باشیم که وصف «بریده نسل بودن» را به دشمنان پیامبر برمی گرداند، به نظر می رسد باید مصداق اصلی «خیر کثیر» را اولاد و نسل و ذریه فراوان ایشان بدانیم. خیر کثیری که سرمنشأ اولیه آن، تولد حضرت زهرا(س) در خانه وحی بود. ذریه پیامبر(ص)، به عنوان نگهبانان اصلی آیین آسمانی اسلام و شریعتش، ائمه معصوم دوازده گانه اهل بیت(ع) بودند و غیر از آنها نیز بزرگان فراوانی از نويسندگان و فقها و محدثان و مفسران والامقام تاریخ اسلام، از همین ذریه بودند. چنین تفسیری از معنای «خیر کثیر»، مورد توجه مفسرین شناخته شده ای از اهل سنت مانند فخر رازی و آلوسی نیز بوده است.

فلسفه پاداش‏ هاى فراوانِ دعاها، زيارات و نمازها؟

چه رابطه‏ اى ميان اعمال ساده ای مثل دعا، زيارت و نماز با آن همه ثواب وجود دارد، که برای انجام آنها وعده داده شده؟! و آيا اين همه پاداش بيش از حدّ نياز در زندگى آخرت نیست؟!

اوّلًا: دريافت اين پاداش‏ هاى عظيم مطابق صريح آيات قرآن و روايات، متوقّف بر ايمان و اخلاص و تقواست. پاداش عظيم زيارت هم برای کسی است که دستورات آن امام مورد زيارت را بكار گيرد.
ثانياً: پاداش ‏هاى عظيم قيامت متناسب با آن عالم عظيم است؛ تمام دنيايى كه ما در آن زندگى مى ‏كنيم در برابر جهان آخرت به منزله خانه كوچكى در مقابل تمام منظومه شمسى است و يا از آن كوچكتر؛ بنابراين، نبايد از عظمت آن پاداش ‏ها تعجب كرد.
ثالثا: پاداش‏ هاى الهى متناسب لطف و كرم اوست، نه متناسب با اعمال ما. 
رابعا: گاهی اعداد و ارقامى كه در اين روايات وارد شده، كنايه از يك سلسله پاداش ‏هاى مهم معنوى است كه در لباس پاداش ‏هاى مادى به تناسب جهانى كه در آن زندگى مى ‏كنيم، بيان شده است.

دعاهای حاملان عرش الهى و آدابی که رعايت می کنند

فرشتگان عرش الهى چه دعاهایی در حق انسانها می کنند؟ و چه آدابی را در دعا رعايت می کنند؟

خداوند در آيات 7 تا 9 سوره غافر (انسان) می فرمايد: «فرشتگانى كه حاملان عرشند و آنها كه گرداگرد آن [طواف مى‏ كنند] تسبيح و حمد خدا مى‏ گويند و به او ايمان دارند و براى مؤمنان استغفار مى‏ نمايند * [عرضه مى‏ دارند] پروردگارا! آنها را در باغهاى جاويدان بهشت كه به آنها وعده فرموده‏ اى وارد كن، همچنين صالحان از پدران و همسران و فرزندان آنها را كه تو توانا و حكيمى * و آنها را از بديها نگاهدار، و هر كس را در آن روز از بديها نگاهدارى مشمول رحمتت ساخته‏ اى و اين است رستگارى بزرگ».

در اين آيات، حاملان عرش الهى راه و رسم دعا را به مؤمنان مى‏ آموزند: نخست تمسك به ذيل نام پروردگار (رَبَّنا). سپس او را به صفات جمال و جلالش ستودن و از مقام رحمت و علم بى پايانش مدد خواستن. سرانجام وارد در دعا شدن، و مسائل را به ترتيب اهميت خواستن و با شرائطى كه زمينه استجابت را فراهم مى‏ سازد مقرون ساختن. سپس دعا را با ذكر اوصاف جمال و جلال او و توسل مجدد به ذيل رحمتش پايان دادن. حاملان عرش الهی در اين دعا روى پنج وصف از مهم ترين اوصاف الهى تكيه مى‏ كنند ربوبيت، رحمت، قدرت، علم و حكمت او.

فضیلت و جایگاه صبر در آیات قرآن

صبر در آیات قرآن چه جایگاهی دارد؟

«صبر» از مهمترين اركان ايمان است. لذا در حدود هفتاد آيه قرآن، از صبر سخن به ميان آمده كه بيش از ده مورد آن به شخص پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله اختصاص دارد. هيچ يك از فضايل انسانى، به اين اندازه مورد تأكيد قرار نگرفته است. اين نشان مى دهد كه قرآن، براى اين فضيلت اخلاقى و عملى اهمّيّت فراوانى قائل است و آن را عصاره همه فضيلت ها و خمير مايه همه سعادت ها و ابزار وصول به هر گونه خوشبختى و سعادت مى داند.

تناقض آيات قرآن درباره «طعام جهنّميان»!

چرا قرآن درباره «طعام جهنّميان» متناقض صحبت كرده است؟!

اگرچه قرآن کریم درباره طعام جهنّميان در يك آيه از «ضَريع»؛ (خار خشك) و در آيه ديگر از «غِسلين»؛ (چركابه) سخن به ميان آورده است ولی اين دو با يكديگر تناقض ندارند؛ چراكه جهنّم درجاتى دارد و مجازات هر انسانى نيز به مقدار گناهان اوست. از اين رو غذاى گروهى از دوزخيان «زقّوم» و غذاى گروهى ديگر «چركابه» و نوشيدني برخى از آنان «آب جوش» و گروهى ديگر «صَديد» است.

تناقض آيات قرآن درباره «خلود»!

چرا برخی آيات قرآن، مسئله «خلود» در بهشت و جهنّم را تأييد و برخی رد كرده است؟

آيات قرآن درباره «خلود» در بهشت و جهنّم تناقض ندارند؛ چون اشقيا و سعدا به تناسب نوع كردارشان در جهنّم و بهشت خلود دارند، و اين تعبيرى كه در محاورات عرب رايج است دوام و استمرار را تداعى مى‌كند و براساس سياق آيات، استمرار و خلود در هر دو مورد بر مشيّت خداوند معلّق شده است؛ چنان كه هر تصميم و سنّت ديگرى سرانجام به مشيّت او وابسته است.

مسأله عدل الهی در زمینی شدن انسانها، به خاطر گناه حضرت آدم(ع)!

اینکه حضرت آدم در بهشت آفریده شد اما فرزندانش به خاطر خطای او به زمین آورده شده اند بی عدالتی نیست؟! چرا نوع بشر باید تاوان گناه پدر را بدهند؟!

اولا: بنابر تفسیر صحیح و مستند به دلایل نقلی و عقلی، آدم نه در بهشت برین که در یکی از باغ های سرسبز «زمین» آفریده است؛ بنابراین هم او و هم ما فرزندانش از این لحاظ که در کره «زمین» آفریده شده ایم، تفاوتی با هم نداریم.
ثانیا: خطای او نیز جرم و گناه مصطلح نبوده است تا تبعات آن به فرزندانش سرایت کند؛ عمل او نوعی ترک اولی بود که با توجه به شأن و جایگاهش بهتر بود از او سر نمی زد.
ثالثا: حضور در زمین و مواجهه با آزمون های خداوند و پیروزی در آن آزمون ها، زمینه رسیدن به مقامی والاتر از مقام آدم و بهشتی بهتر از آنجا که آدم در آن بود را فراهم می کند.
رابعا: همه انسان ها در بهره بردن از نعمت های خدا، دچار شدن به امتحانات الهی و وسوسه های شیطان و اختیار یکسانند؛ بنابراین هیچ تبعیضی بین آدم و فرزندانش صورت نگرفته و به هیچ وجه عدل الهی نقض نمی گردد.

نسبت عصیان و ظلم به حضرت آدم(ع)!

خداوند در آيات ۳۵ و ۳۶ سوره بقره، از حضرت آدم(ع) و همسرش خواسته بود که «به شجره ممنوعه نزدیک نشوند» که در غیر این صورت از «ظالمین» می گردند. با این حال، آنها نافرمانی کردند. همچنین در آیه 121 سوره طه نیز آمده است که آدم بر پروردگار خویش عصیان کرد. آيا با اين وجود می توان حضرت آدم را معصوم دانست؟!

آیات 35 و 36 سوره بقره، عصمت آدم(ع) را نقض نمی کنند. در این باره تفاسیر و توضیحات متعددی وارد شده است. از میان این تفاسیر به نظر می رسد صحیح ترین شان همان است که گفته شود نافرمانی آدم(ع) نوعی ترک اولی بوده که ناقض عصمت ایشان نیست. درباره آیه 121 سوره طه نیز که در آن به «عصیان» آدم اشاره شده، می توان همین معنای «ترک اولی» را درباره آن محتمل دانست علاوه بر اینکه حتی از لحاظ لغت نیز، مخالف با امر مستحب نیز «عصیان» به شمار می آید و لزومی ندارد که هر گونه «عصیان» به معنای گناه باشد.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

عَن الرّضا عليه السّلام :

يا دِعبِلُ! اِرْثِ الحُسَيْنَ عليه السّلام فَاَنْتَ ناصِرُنا وَ مادِحُنا ما دُمْتَ حَيّاً فَلا تُقصِرْ عَنْ نَصْرِنا مَا اسْتَطَعْتَ.

اى دعبل ! براى حسين بن على عليه السّلام مرثيه بگو، تو تا زنده اى ، ياور و ستايشگر مايى ، پى تا مى توانى ، از يارى ما کوتاهى مکن .

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 567