مواعظ الحسین علیه السلام در آثار آیت الله العظمی مکارم شیرازی
به کوشش حجت الاسلام احمد حیدری
مجازات تدريجی برای بنده طغيانگر
درحديثى از امام حسين عليه السلام مى خوانيم: «استدراج و غافلگير كردن خداوندى اين است كه خداوند به بنده اش نعمت فراوان مى دهد و توفيق شكرگزارى را او سلب مى كند؛ الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ، أَنْ يُسْبِغَ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ».[1]
يكى از مجازات هاى الهى مجازات استدراج است، و مفهوم آن اين است كه خداوند بعضى از افراد طغيانگر و ظالم را كه مى خواهد مجازات كند، مشمول نعمت هاى خود قرار مى دهد، هنگامى كه نعمت بر او فوق العاده زياد شد، ناگهان نعمت را سلب مى كند، تا شديداً احساس درد و عذاب كند.[2]
استدراج در آيات 182-183 سوره «اعراف»، و 44 سوره «قلم» ذكر شده و مفهوم آن در هر دو سوره يكى است و آن اينكه كسى را مرحله به مرحله، بدون اينكه خود متوجّه شود در دام مجازات گرفتار كنند. درست مثل اینكه كسى از بيراهه به سوى پرتگاه مى رود، اما نه تنها او را از اين كار نهى نكنيم، بلكه به دليل آنكه مستحق مجازات و كيفر است او را نيز تشويق كنيم، ناگهان به لب پرتگاه مى رسد و خود را در دام مجازات مى بيند، وحشت مى كند و راه بازگشت در برابر خود نمى بيند و از همان جا مى لغزد و در پرتگاه سقوط مى كند. خدا به افرادى كه طغيان را به اوج خود مى رسانند نيكى مى كند، نعمت مى بخشد، مقام مى دهد و ناگهان در ميان ناز و نعمت گرفتار مجازاتشان مى سازد، مجازاتى كه در آن حالت بسيار دردناك است.[3]
در سوره اعراف آيه 182 و 183 مى خوانيم: «وَالَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ * وَأُمْلى لَهُمْ إِنَّ كَيْدى مَتينٌ»؛ و آنها كه آيات ما را تكذيب كردند به تدريج از جايى كه نمىدانند گرفتار مجازاتشان خواهيم كرد * و به آنها مهلت مى دهيم [تا مجازاتشان دردناك تر باشد] زيرا تدبير من قوى [و حساب شده] است».[4]
در آيه 44 سوره «انعام» نيز مى خوانيم: «فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَىْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُّبْلِسُونَ؛ هنگامى كه آنچه را به آنها تذكر داده شده فراموش كردند، ما درهاى همه گونه نعمت را بر آنها گشوديم تا زمانى كه [كاملًا] به آنچه به آنها داده شده بود خوشحال شدند، ناگهان آنها را به عذاب گرفتار ساختيم و يكباره نوميد شدند».[5]
اينگونه خداوند براى مجازات بندگان معاند و لجوج، در مقابل گناهانى كه انجام مى دهند نعمت مى بخشد، آنها تصور مى كنند اين لطف الهى است كه به خاطر شايستگى، شامل حالشان شده! و لذا در غرور و غفلت فرو مى روند، اما ناگهان خداوند آنها را مى گيرد و از ميان ناز و نعمت به كام عذاب و بلا فرو مى فرستد و اين دردناك ترين شكل عذاب است.
البته اين درباره كسانى است كه طغيان و سركشى را به حد اعلى رسانده ولى افرادى كه هنوز تا اين حد پيش نرفته اند خداوند در برابر گناهانشان آنها را گوش مالى مى دهد، و همان سبب بيدارى و توبه آنها مى گردد، و اين لطف خدا در حق آنها است.[6]
به تعبير ديگر، گنهكاران سه دسته اند:
گروهى آلودگى كمى دارند و يا اعمال نيك بسيار توأم با صفاى دل. خداوند اين گروه را در همين جهان گرفتار مجازات هايى مى كند تا پاك شوند و پاك از جهان بروند.
گروه ديگرى گناهان سنگين تر و مجازات بيشترى دارند كه خداوند به آنها فرمان توبه داده و اگر توبه نكنند در آخرت گرفتارند.
گروه سومى هستند كه طغيان و سركشى را به حد اعلى رسانده اند خداوند آنها را در همين دنيا گرفتار عذاب استدراج مى كند، ميدان را براى آنها باز مى گذارد، بلكه هر روز نعمت بيشترى به آنها مى دهد تا پشت آنها از بار گناه سنگين گردد. ناگهان مجازات سنگين و دردناكى به سراغشان مى آيد و آنها را در هم مى كوبد و به يقين مجازات در اين حالت كه در ناز و نعمت به سر مى برند بسيار دردناك تر است.[7] همچون كسى كه از درختى بالا مى رود هرچه بالاتر رود به هنگام سقوط براثر طوفان يا لغزشى، به زمين خوردن او دردناك تر است و به گفته شاعر:
لا جرم هركس كه بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شكست.[8]
از مهلت الهى بترس
انسان بايد به هنگام روى آوردن نعمت هاى الهى مراقب باشد که نكند اين امر كه ظاهرا نعمت است «عذاب استدراج» گردد، به همين دليل مسلمانان بيدار در اينگونه مواقع در فكر فرو مى رفتند، و به بازنگرى اعمال خود مى پرداختند.
چنان كه در حديثى[9] آمده است كه يكى از ياران امام صادق عليه السلام عرض كرد: من از خداوند مالى طلب كردم به من روزى فرمود، فرزندى خواستم به من بخشيد، خانه اى طلب كردم به من مرحمت كرد، من از اين مى ترسم نكند اين «استدراج» باشد! امام فرمود: «اگر اينها توأم با حمد و شكر الهى است استدراج نيست» (نعمت است).[10]
امیرمؤمنان عليه السلام در سخنی حكمت آميز[11] به گنهكاران مغرور هشدار مى دهد و مى فرمايد: «اى فرزند آدم! هنگامى كه مى بينى پروردگارت نعمت هايش را پى در پى بر تو مى فرستد، در حالى كه تو معصيت او را مى كنى، از او بترس (مبادا مجازات سنگينش در انتظار تو باشد)؛ يَا بْنَ آدَمَ، إِذَا رَأَيْتَ رَبَّكَ سُبْحَانَهُ يُتَابِعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ، وَأَنْتَ تَعْصِيهِ، فَاحْذَرْهُ».[12]
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه كار خداوند هدايت و بيدار ساختن است، نه غافل كردن و گرفتار نمودن؟! در پاسخ به اين سؤال بايد به اين نكته توجه داشت كه توفيقات الهى بر اثر لياقت هاست؛ گاه افرادى چنان مست و مغرور و سركش مى شوند كه هرگونه شايستگى هدايت را از دست مى دهند و در واقع اعمال آنهاست كه آنها را آن قدر از خدا دور كرده كه حتى لياقت هشدار ندارند، بلكه به عكس مستحق مجازات هاى سنگين اند.[13]
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.