مواعظ الحسین علیه السلام در آثار آیت الله العظمی مکارم شیرازی
به کوشش حجت الاسلام احمد حیدری
مثل باران باش
مردى در نزد امام حسين عليه السلام گفت: عمل نيك و معروف اگر به غير اهلش برسد، ضايع مى شود؛ حضرت فرمودند: «اين طور نيست؛ لكن كار نيك مثل باران پربركت است كه به نيك و بد مى رسد»؛ قَالَ عِنْدَهُ رَجُلٌ: إِنَّ الْمَعْرُوفَ إِذَا أُسْدِيَ إِلَى غَيْرِ أَهْلِهِ ضَاعَ، فَقَالَ الْحُسَيْنُ(ع): «لَيْسَ كَذَلِكَ وَ لَكِنْ تَكُونُ الصَّنِيعَةُ مِثْلَ وَابِلِ الْمَطَرِ تُصِيبُ الْبَرَّ وَ الْفَاجِرَ».[1]
كار نيك انسان گرچه به غير اهلش برسد، از بين نرفته است و فرد خَيِّر ثواب خود را دارد. عمل نيك نزد خداوند هرگز ضايع نمى شود، ابر كار خود را مى كند و در چمنزار و بيابان باران مى دهد، ولى در بيابان چيزى نمى رويد، اين نروئيدن نقصى براى باران و ابر نيست، نقص براى آن زمين است، عمل نيك انسان هم ضايع نمى شود.
امام رضا عليه السلام فرمودند: «اِصْطَنِعِ الْخَيْرَ إِلَى مَنْ هُوَ أَهْلُهُ وَ إِلَى مَنْ لَيْسَ هُوَ مِنْ أَهْلِهِ، فَإِنْ لَمْ تُصِبْ مَنْ هُوَ أَهْلُهُ، فَأَنْتَ أَهْلُه؛ كار خير را نسبت به كسى كه اهل آن يا غير اهل آن است انجام بده، اگر به اهلش برنخوردی، تو اهل خير و معروف هستى».[2]
از امام کاظم عليه السلام نقل شده كه فرمودند: «أَخَذَ أَبِي بِيَدِي ثُمَّ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّ أَبِي مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) أَخَذَ بِيَدِي كَمَا أَخَذْتُ بِيَدِكَ وَ قَالَ إِنَّ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع) أَخَذَ بِيَدِي وَ قَالَ: يَا بُنَيَّ! افْعَلِ الْخَيْرَ إِلَى كُلِّ مَنْ طَلَبَهُ مِنْكَ، فَإِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِهِ، فَقَدْ أَصَبْتَ مَوْضِعَهُ، وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ مِنْ أَهْلِهِ، كُنْتَ أَنْتَ مِنْ أَهْلِه؛[3] پدرم (امام صادق) دست مرا گرفت و فرمود: اى فرزندم، پدرم محمد بن على (امام باقر) عليه السلام دست مرا همين طور كه من دست تو را گرفته ام گرفت و فرمود: پدرم على بن الحسين (امام سجاد) عليه السلام دست مرا گرفت و فرمود: و فرزندم كار خير را نسبت به هر كسى كه از تو طلب خير كرد، انجام بده، اگر اهل خير باشد، به موضعش رسانده اى، و اگر اهل آن نبود تو اهل آن هستى».
مُصادف مى گويد: «ٍكُنْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) بَيْنَ مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةِ، فَمَرَرْنَا عَلَى رَجُلٍ فِي أَصْلِ شَجَرَةٍ وَ قَدْ أَلْقَى بِنَفْسِهِ، فَقَالَ مِلْ بِنَا إِلَى هَذَا الرَّجُلِ فَإِنِّي أَخَافُ أَنْ يَكُونَ قَدْ أَصَابَهُ عَطَشٌ، فَمِلْنَا فَإِذَا رَجُلٌ مِنَ الْفَرَاسِينَ[4] طَوِيلُ الشَّعْرِ، فَسَأَلَهُ أَ عَطْشَانُ أَنْتَ؟ فَقَالَ نَعَمْ، فَقَالَ لِي انْزِلْ يَا مُصَادِفُ فَاسْقِهِ، فَنَزَلْتُ وَ سَقَيْتُهُ، ثُمَّ رَكِبْتُ وَ سِرْنَا، فَقُلْتُ هَذَا نَصْرَانِيٌّ فَتَتَصَدَّقُ عَلَى نَصْرَانِيٍّ؟! فَقَالَ نَعَمْ إِذَا كَانُوا فِي مِثْلِ هَذَا الْحَالِ؛[5] با امام صادق عليه السلام در بين مكّه و مدينه عبور مى كرديم، به مردى كه پاى درختى افتاده بود رسيديم، حضرت فرمودند: با من بيا مى ترسم عطش به او رسيده باشد، به طرف او رفتيم، مردى بود از «فَرَاسِين» كه بلندريش بود، از او پرسيدند، تشنه اى گفت بله: حضرت فرمودند: اى مصادف! پياده شو و آب به او بده و من چنين كردم، سپس سوار شديم و به راه خود ادامه داديم. به حضرت گفتم: اين نصرانى بود، آيا به نصرانى هم تصدّق و يارى مى كنيد؟! فرمودند: بله وقتى در اين حال است چنين مى كنيم».[6]
عمل معروف (کار نيک) در قرآن و روايات
قرآن در هر زمينه اى دعوت به «معروف» مى كند: «فَاتِّباعٌ بِالْمَعْروُفِ»،[7] «فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ»،[8] «مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ»،[9] «قَوْلٌ مَعْرُوفٌ»،[10] «فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ»،[11] «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»،[12] «لَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ»[13] و «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ».[14]
در روايات نيز معروف به آقائى و سيادت معرفى شده: «الْمَعْرُوفُ سِيَادَةٌ».[15] در روايتى با شرافت ترين سيادت معرفى گرديده است: «الْمَعْرُوفُ أَشْرَفُ سِيَادَةٍ».[16]
عمل معروف تنها چيزى است كه از آثار انسان باقى مى ماند، لذا حضرت عيسى بن مريم عليه السلام به يارانش مى فرمود: «اِسْتَكْثِرُوا مِنَ الشَّيْءِ الَّذِي لَا تَأْكُلُهُ النَّارُ، قَالُوا وَ مَا هُوَ؟ قَالَ الْمَعْرُوف؛[17] زياد كنيد چيزى را كه آتش آن را نمى خورد، و از بين نمى برد، گفتند: آن چيست؟ فرمود: معروف (عمل شايسته و نيك)».
اميرمؤمنان نيز مى فرمايند: «الْمَعْرُوفُ ذَخِيرَةُ الْأَبَدِ؛[18] عمل نيك ذخيره و توشه هميشگى است». آن است كه در قيامت مى توان از آن استفاده برد. در جاى ديگر مى فرمايند: «عَلَيْكُمْ بِصَنَائِعِ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا نِعْمَ الزَّادُ إِلَى الْمَعَادِ؛ بر شما است كارهاى نيك انجام دهيد، زيرا آنها بهترين توشه به سوى معاد و قيامت است!».[19]
امام صادق عليه السلام درباره ثمره اخروی اعمال نيک فرمودند: «أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ؛[20] نخستين كسى كه داخل بهشت مى شود اهل معروف هستند».[21]
نکاتی در عمل معروف
نكاتی در اينجا قابل تذكر و توجّه است، اينكه:
اولا سعى كنيد كار نيك خود را با منّت همراه نكنيد، زيرا اساساً ملاك عمل نيك و معروف ترك منّت است: «مِلَاكُ الْمَعْرُوفِ تَرْكُ الْمَنِّ بِهِ».[22] اگر منّت گذاشتى گويا كه عملى انجام نداده اى.
پس عمل نيك خود را با عدم اظهار آن زنده كنيد، مولى على عليه السلام مى فرمايند: «أَحْيُوا الْمَعْرُوفَ بِإِمَاتَتِهِ فَإِنَّ الْمِنَّةَ تَهْدِمُ الصَّنِيعَةَ؛ كار نيك خود را با ميراندان آن زنده كنيد (يعنى اظهار نكنيد و منّت نگذاريد) زيرا منّت، عمل انجام شده را نابود مى كند».[23]
و ثانياً عمل نيك را نيمه كاره نگذاريد، زيرا زيبائى عمل به اتمام آن است: «جَمَالُ الْمَعْرُوفِ إِتْمَامُهُ».[24] و به پايان رساندن عمل بهتر از شروع آن است: «إِكْمَالُ الْمَعْرُوفِ أَحْسَنُ مِنِ ابْتِدَائِهِ».[25]
امام صادق عليه السلام در اين باره فرموده اند: «رَأَيْتُ الْمَعْرُوفَ لَا يَتِمُّ إِلَّا بِثَلَاثٍ: تَصْغِيرِهِ وَ سَتْرِهِ وَ تَعْجِيلِهِ، فَإِنَّكَ إِذَا صَغَّرْتَهُ عَظَّمْتَهُ عِنْدَ مَنْ تَصْنَعُهُ إِلَيْهِ وَ إِذَا سَتَرْتَهُ تَمَّمْتَهُ وَ إِذَا عَجَّلْتَهُ هَنَّأْتَهُ وَ إِذَا كَانَ غَيْرُ ذَلِكَ سَخَّفْتَهُ وَ نَكَّدْتَهُ؛[26] عمل نيك و معروف به اتمام نمى رسد مگر به سه چيز: كوچك كردن آن، پوشاندن آن، تعجيل كردن در آن، زيرا هنگامى كه آن را كوچك كنى بزرگ كرده اى آن را نزد كسى كه برايش اين كار نيك را انجام داده اى، و وقتى آن را بپوشانى، تمام كرده اى آن را و زمانى كه تعجيل در انجام آن كردى آن را مبارك گردانيده اى و اگر غير اين باشد آن عمل را ناقص و نامبارك گردانيده اى».
ثالثاً كار نيك را گرچه كوچك باشد، حقير مشماريد! رسول گرامى صلى الله عليه و آله فرموده اند: «دَخَلَ عَبْدٌ الْجَنَّةَ بِغُصْنٍ مِنْ شَوْكٍ كَانَ عَلَى طَرِيقِ الْمُسْلِمِينَ فَأَمَاطَهُ عَنْهُ؛[27] يك بنده داخل بهشت مى شود، بواسطه شاخه تيغى كه در راه مسلمانها بوده و او برداشته و آن را كنار گذاشته است».[28]
امير مؤمنان علی عليه السلام نيز فرموده اند: «اِفْعَلُوا الْخَيْرَ وَ لَاتُحَقِّرُوا مِنْهُ شَيْئاً فَإِنَّ صَغِيرَهُ كَبِيرٌ وَ قَلِيلَهُ كَثِيرٌ؛ كار نيك انجام دهيد و هيچ مقدار از آن را كم مشماريد چراكه كوچك آن بزرگ و كمش بسيار است».[29]
بسيارند اشخاصى كه وقتى به كارهاى نيك كوچك برخورد مى كنند بى اعتنا از كنار آن مى گذرند، در حالى كه گاهى همين كارهاى كوچك، سرنوشت ساز است؛ ممكن است جرعه آبى تشنه اى را از مرگ نجات دهد يا مقدار كمى دوا مايه نجات انسانى از مرگ شود.
از اين گذشته هرگاه كار خير به نيت اطاعت فرمان خدا انجام گيرد بزرگ خواهد بود، همانگونه كه گناه هرقدر كوچك باشد به دليل جايگاه عظيم پروردگار بزرگ خواهد بود.
در حكمت 95 نيز به اين نكته اشاره شده است: «لَا يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى وَ كَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّل؛[30] هيچ عملى اگر با تقوا (و قصد قربت) همراه باشد كم نيست و چگونه كم خواهد بود عملى كه مقبول درگاه خداوند است».
با توجه به اين دو نكته هيچ كار خيرى را هر چند كم و كوچك باشد، نبايد ناديده گرفت. همان گونه كه شر كوچك را نبايد كوچك گرفت كه گاه از كار شر كوچكى آتشى بى پايان بر مى خيزد؛ مى توان با يك كبريت شهر بزرگى را آتش زد و در تاريخ نيز خوانده ايم كه حادثه قتل يك شاهزاده در اروپا جرقّه جنگ جهانى را زد و به دنبال آن تمام اروپا در آتش سوخت.[31]
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.