فضائل و رذائل اخلاقی؛ عفو و انتقام
آیت الله العظمی ناصر مکارم شيرازی
تحقيق: علی غبیشاوی / حجّت الاسلام احمد حیدری
مقدمه
كمتر كسى است كه از خطا و اشتباه و گاهى تَعَمُّد در تَضييع حقوق ديگران مَصُون باشد. اگر بنا باشد هركس طبق اصل «انتقام» عمل كند، برخوردهاى اجتماعى روز به روز تشديد مى گردد.[1] يكى از بزرگترين فضائل اخلاقى كه در چنین وضعیت هایی معنا می یابد و رسيدن به آن كار آسانى نيست، عفو و گذشت است.
بسيارى از مردم، كينه ها را در سينه هاى خود پنهان مى كنند و به طور دائم در انتظار روزى هستند كه چندين برابر از کسی که حق شان را تضییع کرده است، انتقام بگيرند. نه فقط بدى را به بدى پاسخ گويند، بلكه يك بدى را به چندين بدى پاسخ دهند و از همه بدتر اينكه گاه به اين صفت رذيله و بسيار زشت افتخار هم مى كنند و مى گويند ما كسى هستيم كه پس از پيروزى بر دشمن با او چنين و چنان كرديم.
تاريخ جهان پر است از انتقام جويى هاى بى رحمانه. عجیب اينكه انتقام جويى ها به صورت زنجيره اى پيش مى رود و تسلسلِ پشت سرِ همِ غارت ها، هتك ناموس ها و قتل عام ها معمولا زاييده همين خوى زشت حيوانى است. امّا به عكس، سيره انبياء و اولياء اين بوده است كه هنگام پيروزى حتى الامكان گذشته ها را با آب عفو بشويند و دشمنان سرسخت را از اين طريق به دوستان صميمى مبدل سازند. چرا كه هدف آنها تربيت بوده نه انتقام. خاموش كردن آتش بوده نه برافروختن آتش هاى جديد. چنین اخلاقی، كارِ افرادى است كه در پرتو ايمان و تقوا تربيت شده اند و تسلط بر نفس داشتند. كار افراد با فضيلت و پر افتخار و انسان هاى شايسته.
آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى مملو است از بيان فضيلت عفو و نكوهش از روح انتقام جويى. سيره پيامبر اكرم صلّى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السّلام نیز گواه بسيار زنده و خوبى براى اين معنا است.[2]
انتقام و عفو؛ مفهوم شناسی
انتقام به آن معناست که شخص مثل همان ظلمى كه در حقش شده يا بيشتر از آن را مرتكب شود و ظالم را مؤاخذه نمايد.
انتقام اگر از مواردی که شرع اجازه داده، یعنی از مقابله به مثل، تجاوز كند، خواه این تجاوز از حدّ، در کم باشد یا در کیف عمل، حرام است. این گونه انتقام از نتایج غضب است. بنابراین هر انتقامى و هر گونه انتقامی جایز نيست. به تعبیر دیگر هر فعلى يا سخنى كه به صورت ظلم به انسان مى رسد، اگر در شريعت قصاص و غرامتى دارد، واجب است از آن حدّ تجاوز نشود. اگرچه در اينجا نیز عفو، افضل و نزديك تر به تقوا و پرهيزکارى است.
در روايتى از رسول اللّه صلّى الله عليه و آله آمده: «ألاَ إِنَّ خَيْرَ الرِّجالِ مَنْ كانَ بَطِيءَ الْغَضَبِ سَرِيعَ الرِّضَا وَ شَرُّ الرِّجَالِ مَنْ كَانَ سَرِيعَ اَلْغَضَبِ بَطِيءَ الرِّضَا...؛[3] بدانيد كه بهترين مردان آن است كه دير به خشم آيد و آسان خشنود شود و بدترين مردان آن است كه زود به خشم آيد و دير خشنود شود...».
عفو، مفهومی ضد انتقام است؛ معنای آن، گذشتن از قصاص و غرامت و خسارت است. در حدیثی از امام صادق علیه السّلام در تعریف عفو می خوانیم: «تَفْسِيرُ الْعَفْوِ أَنْ لَاتَلْزَمَ صَاحِبَكَ فِيمَا أَجْرَمَ ظَاهِراً وَ تَنْسَى مِنَ الْأَصْلِ مَا أُصِبْتَ مِنْهُ بَاطِناً؛[4] حقيقت و تفسير عفو اين است كه از شخص گناهكار چشم پوشى و اغماض كرده و به ظاهر او را مُلزَم به خطا و گناهش ننمایى و آنچه از اهانت و ضرر و ناراحتى به تو رسيده است، از صميم قلب ببخشى و علاوه بر اينها به او احسان و نيكى نيز بنمائى».
هرگز كسى به مقام حقيقى عفو نمى رسد، مگر آنكه پروردگار متعال گناهانش را عفو فرموده و او را به خلعت كرامت و برگزيدگى خود زينت داده و از پرتو نور مبارك خود، او را بپوشاند. عفو و غفران از صفات خداوند عزيز است و آنها را در دل هاى بندگان مخصوص و انتخاب شده خود قرار مى دهد تا مانند حق تعالى با بندگان و افراد مردم با بخشش و گذشت رفتار كرده و با صفات و اخلاق الهى متخلق گردند.[5]
این نکته را نیز باید مد نظر قرار داد که عفو و گذشت در برخی موارد، حالتی انفعالی و از سرِ ضعف است. عفو زمانی ارزش پيدا می کند که از موضع قدرت باشد؛ حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام می فرماید: «أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَةِ؛[6] شايسته ترين مردم به عفو، قادرترين آنها به مجازات است».
اینکه امام شایسته ترین مردم را قادرترین شان بر مجازات معرفی می کند به دليل اين است كه هرچه قدرت بر مجازات بيشتر باشد، عفو و گذشت اهميت بيشترى پيدا مى كند و هيچ كس نمى تواند بگويد اين عفو بر اثر ضعف و ناتوانى از مجازات بوده است.
عفو و گذشت، شخص خطاكار را به تجديد نظر در كار خود و جبران خطا وا مى دارد كه بركات آن بر كسى پوشيده نيست.[7]
عفو و انتقام در آیات قرآن
قرآن مجید در مواضع مختلفی، مسلمانان را به عفو توصيه کرده است؛ که آن آيات را باخوانی می کنيم:
آیه ۴۰ سوره شوری: در این آیه درباره کیفر بدی و پاداش عفو گفته شده است: «وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها، فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ، فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ، إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ؛ كيفر بدى، مجازاتى است همانند آن، و هر كس عفو و اصلاح كند، پاداش او با خداست، خداوند ظالمان را دوست ندارد».
در این آیه خداوند نخست اشاره به مسأله مقابله به مثل و مجازات به عنوان عقوبت می پردازد و آن را حق مؤمنين مىشمرد، تا دشمن و افراد خطاكار، خود را در امنيت نبينند. سپس اشاره به مسأله عفو و گذشت و ترك انتقام جويى مى كند و مى گويد كيفر بدى، مجازاتى همانند آن است و هر كس عفو و اصلاح كند، اجر و پاداش او با خدا است و خداوند ظالمان را دوست ندارد.
با توجّه به اينكه سوره شورى از سوره هايى است كه تمام آن در مكّه نازل شده و مى دانيم در آن زمان مؤمنان مورد تعرض وسيع و گسترده مخالفان قرار مى گرفتند، قرآن در آيه 39 اين سوره[8] به آنها دستور مى دهد كه در برابر ظلم تسليم نشوند و هنگامى كه مورد ستم قرار مى گيرند از ديگران يارى بطلبند و به كمك يكديگر بشتابند. سپس در آيه 40 به اين حقيقت اشاره مى كند كه مبادا به خاطر اينكه بعضى از دوستان شما مورد ستم قرار گرفتند، در مقام انتقام جويى برآييد و از حدّ بگذرانيد و خود نيز در صف ظالمان قرار گيريد. حتى اگر در آنجا كه عفو آثار سويى ندارد، عفو و اصلاح كنيد بهتر است. عفو و اصلاحى كه صورت مىگيرد تا ريشه كينه ها براى هميشه كنده شود. تعبير «فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ؛ پاداش او با خداست»، بدون اينكه اجر معينى حتى بهشت را تعيين كرده باشد، نشان مى دهد اجر و پاداش چنين كسى به قدرى عظيم است كه جز خدا نمى داند.[9]
آیه ۲۲ سوره نور: در این آیه، صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، درباره موضوعی خاص، توصیه به عفو شده اند: «وَ لايَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبى وَ الْمَساكينَ وَ الْمُهاجِرينَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لاتُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ؛ آنها كه از ميان شما داراى برترى [مالى] و وسعت زندگى هستند، نبايد سوگند ياد كنند كه از انفاق نسبت به نزديكان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دريغ نمايند، آنها بايد عفو كنند و چشم بپوشند، آيا دوست نمى داريد خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است».
این آیه، ناظر به جريان إِفك، يعنى تهمتى است كه بعضى از منافقان به يكى از همسران پيامبر صلّى الله عليه و آله زده بودند. آنها از اين طريق مى خواستند حيثيّت آن حضرت را زير سؤال ببرند. آیه ای که نشان مى دهد عفو و گذشت درباره همه مطلوب است، حتى گناهكاران و آلودگان. زيرا اين آيه زمانى نازل شد كه گروهى از صحابه بعد از داستان افك سوگند ياد كردند به هيچ يك از كسانى كه در اين ماجرا درگير بودند، كمك مالى نكنند. اين آيه نازل شد و آنها را از شدّت عمل و خشونت باز داشت و دستور عفو و گذشت داد.
داستان افك جريان خطرناكى بود كه اسلام و شخص پيامبر صلّى الله عليه و آله را نشانه مى گرفت. گروهى از منافقان بنيان گذار آن بودند. ولى جمعى از مؤمنان غافل نيز فريب خوردند و درگير آن شدند. با اين حال قرآن نسبت به اين گروه فريب خورده غافل، توصيه به عفو و گذشت مى كند. بنابراين در مسائل شخصى به طريق اولى بايد عفو و گذشت كرد.[10]
آیه ۱۹۹ سوره اعراف: این آیه، این گونه اهمیّت عفو را برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مورد تأکید قرار می دهد که: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلينَ؛ [به هر حال] با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير و به نيكى ها دعوت نما و از جاهلان روى بگردان [و با آنان ستيزه مكن]».
این آیه خطاب به پيامبر بزرگ اسلام صلّى الله عليه و آله است و دستورهایی که در آن به آن حضرت به عنوان يك رهبر بزرگ جامعه داده شده است، همه بيانگر اهميّت عفو و گذشت است. رهبران راستين و پويندگان راه حق، همواره در مسير خود به سوى خدا و اصلاح جامعه با افراد متعصب و جاهل و لجوج روبه رو مى شوند كه انواع مزاحمت ها و هتك و توهين را به آنها روا مى دارند. این آیه و بسيارى ديگر از آيات قرآن مى گويد با آنها گلاويز نشويد و بهترين راه ناديده و نشنيده گرفتن كارهاى آنها است و تجربه نشان مى دهد كه اين كار بهترين راه براى بيدار ساختن و خاموش كردن آتش خشم و حسد و تعصب آنها است.
در حديثى آمده است كه وقتى آيه فوق نازل شد پيغمبر اكرم صلّى الله عليه و آله به جبرئيل فرمود: منظور از اين آيه چيست؟ و چه كارى بايد انجام دهد؟ جبرئيل عرض كرد: نمى دانم بايد از درگاه خداوند سؤال كنم. بار ديگر برگشت و عرض كرد: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكَ أَنْ تَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ تَصِلَ مَنْ قَطَعَكَ؛[11] خداوند به تو دستور مى دهد كسى را كه به تو ستم كرده عفو كنى، و كسى كه تو را محروم كرده مشمول عطاى خود سازى، و كسى كه از تو بريده با او پيوند محبت داشته باشى».[12]
آیه ۱۲۶ سوره نحل: در این آیه درباره لزوم عدم تعدّی در مجازات و دعوت به صبر و عفو آمده است: «وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرينَ؛ و هر گاه خواستيد مجازات كنيد، تنها به مقدارى كه به شما تعدّى شده كيفر دهيد و اگر شكيبايى كنيد، اين كار براى شكيبايان بهتر است».
در روايات آمده است كه اين آيه که خطابش رو به مسلمانان است، در جنگ احد نازل شد. در آن هنگام كه چشم پيامبر صلّى الله عليه و آله به بدن رشيد حمزه افتاد كه در خاك و خون غلتيده بود و دشمن سنگدل سينه و پهلوى او را شكافته و كبد او را بيرون كشيده بود و گوش و بينى او را نيز قطع كرده بود، پيغمبر صلّى الله عليه و آله بسيار منقلب و ناراحت شد و بعد از حمد و سپاس الهى و شكايت به درگاه او فرمود: اگر من بر آنها غلبه يابم آنها را مُثله خواهم كرد. طبق روايت ديگرى نیز فرمود: با هفتاد نفر از آنها همين معامله را مى كنم. آيه فوق نازل شده و دستور به عدم تعدّى در مجازات داد و مسلمانان را دعوت به صبر و عفو نمود. بلافاصله پيامبر صلّى الله عليه و آله عرض كرد: «أَصْبِرُ أَصْبِرُ؛ خدايا صبر مى كنم، صبر مى كنم».[13]
جالب اينكه در آيه بعد از اين، خداوند مى فرمايد: «وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ؛ صبر كن، و صبر تو فقط براى خدا و به توفيق خدا باشد». اشاره به اينكه در اين لحظات دردناك كه تمام وجود انسان به خاطر جنايات دشمن سنگدل نادان مى سوزد، صبر و گذشت كار بسيار مشكلى است كه جز به امدادهاى الهى ميسّر نيست.[14]
آیه ۹۶ سوره مؤمنون: در این آیه درباره توصیه ای فراتر و بالاتر از عفو می خوانیم: «اِدْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ، نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ؛ بدى را به بهترين راه و روش دفع كن [و پاسخ بدى را به نيكى ده]، ما به آنچه توصيف مى كنند آگاهتريم».
در این آیه روى سخن به پيامبر صلّى الله عليه و آله است و دستورى فراتر از عفو و گذشت خطاب به ایشان صادر می شود و آن هم اینکه بدى را از راهى كه بهتر است باید دفع کرد و پاسخ بدى را به نيكى باید داد.[15]
اثر عجيب «دفع به احسن» در پايان دادن به خصومت ها در حقيقت از اينجا ناشى مى شود كه افراد متجاوز همواره در انتظار انتقام از ناحيه طرف مخالف هستند و اى بسا وجدانا خود را نيز مستحق چنين انتقامى بدانند. امّا هنگامى كه برخلاف اين «انتظار» و اين «استحقاق»، پاسخ كار بد آنها با نيكى داده شود، نيروى نهفته وجدان آنها برانگيخته شده و از درون در برابر خود آنها صف آرايى مى كند. وجدان آنها اين را دليل بر بى گناهى و پاكى طرف مقابل و گناهكارى و آلودگى خود آنها مى شمارد و آنها را براى تغيير روش تحت فشار شديد قرار مى دهد. اين فشار به قدرى شديد است كه كمتر كسى مى تواند آن را ناديده گرفته و باز به همان روش خصومت آميز خود ادامه دهد. به همين دليل غالب دشمنان با اين طريق روش خود را تغيير مى دهند و انعطاف پذير مى شوند.[16]
آیات ۳۴ و ۳۵ سوره فُصِّلَت: این آیات نیز به مرحله ای فراتر از عفو و گذشت در تعاملات انسانی توصیه می کنند که: «وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ، ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ، فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ * وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظيمٍ؛ هرگز نيكى و بدى يكسان نيست. بدى را با نيكى دفع كن ناگاه [خواهى ديد] همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است * امّا جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند به اين مقام نمى رسند، و جز كسانى كه بهره عظيمى [از ايمان و تقوا] دارند به آن نايل نمى گردند».
در آیه 34 سوره فُصِّلَت، بار ديگر معنای بیان شده در آیه قبل تکرار می شود و با تعبیر دیگری آمده است. پيامبر صلّى الله عليه و آله و كسانى كه پيرو راستين او بوده و هستند، مأموريت دارند از مرحله عفو و گذشت نيز فراتر بروند و بدى را با نيكى پاسخ دهند. كارى كه تحمل آن براى هر كس ميسّر نيست. به همين دليل در آيه ۳۵ سوره فُصِّلَت تصریح می شود که جز کسانی که دارای صبر و استقامتند و كسانى كه بهره عظيمى از ايمان و تقوا دارند کسی به این مرحله نمی رسد.
جالب اينكه در تاريخ پيغمبر اكرم صلّى الله عليه و آله و پيشوايان بزرگ دين مکررا اين موضوع به ثبوت رسيده است كه چگونه با نیکی کردن در مقابل بدی های دشمنان، آنان را منقلب و به دوستان صمیمی خود بدل کردند.[17]
آیه ۱۷۸ سوره بقره: در این آیه به مسأله مهم قصاص و چگونگی معنا یافتن عفو در کنار آن اشاره می گردد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى، فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخيهِ شَيْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ، ذلِكَ تَخْفيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ، فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَليمٌ؛ اى افرادى كه ايمان آورده ايد! حكم قصاص در مورد كشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن، پس اگر كسى از سوى برادر [دينى] خود، چيزى به او بخشيده شود [و حكم قصاص او، تبديل به خونبها گردد]، بايد از راه پسنديده پيروى كند، [و صاحب خون، حال پرداخت كننده ديه را در نظر بگيرد] و او [قاتل] نيز به نيكى ديه را [به ولى مقتول] بپردازد [و در آن، مسامحه نكند]، اين تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگار شما، و كسى كه بعد از آن تجاوز كند، عذاب دردناكى خواهد داشت».
در این آیه، سخن از مسأله قصاص است كه يكى از احكام مهم اجتماعى اسلام و ضامن حفظ خون ها مى باشد و قرآن آن را مايه حيات جامعه مى شمرد؛ در عين حال عفو و گذشت را برتر از آن مى داند. اين آيه قاتلان را در ميان خوف و رجاء نگه مى دارد. از يك طرف راه قصاص را گشوده تا كسى جرئت نكند دست به خون ديگرى بيالايد. از طرفى راه عفو را بسته، تا جلوی انتقام جویى هاى خشن و خطرناك را بگيرد و اين نهايت حكمت و تدبير در اين مسأله مهم اجتماعى است.
تعبير به «برادر» در آيه فوق نشان مى دهد كه حتى اگر در ميان مسلمين قتلى صورت گيرد، باز رابطه برادرى قطع نمى شود و تا ضرورتى ايجاب نكند، نبايد به سراغ قصاص رفت. اين تعبير دليل بر اين است كه اسلام عفو و گذشت را بر قصاص ترجيح مى دهد. قرآن با اين تعبير مى خواهد حس محبّت و دوستى را در اوليای دم برانگيزد. اين مضمون از ابن عباس در روايتى[18] نقل شده است.[19]
آیه ۱۴ سوره تغابن: این آیه اهمیّت عفو در اختلافات درون خانوادگی را مورد تأکید قرار می دهد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بعضى از همسران و فرزندان تان دشمنان شما هستند، از آنها بر حذر باشيد و اگر عفو كنيد و چشم بپوشيد و ببخشيد [خدا شما را مى بخشد]، چرا كه خداوند بخشنده و مهربان است».
در این آیه، خطاب به همه مؤمنان شده و در مورد اختلافات و كشمكش هاى خانوادگى بیاناتی بیان شده است و درباره همسران و فرزندان به عنوان «دشمنان» هشدار داده شده است. اين عدوات ممكن است از راه های مختلفى اعمال گردد. ولى در ذيل آيه مى افزايد اگر عفو كنيد و صرف نظر نماييد و گنهكار را ببخشيد خدا شما را مى بخشد.
بى شك اگر عفو و گذشت از محيط خانواده برچيده شود و هر كس بخواهد در برابر مزاحمت هايى كه به حق او مى شود، در مقام انتقام جويى برآيد، محيط خانواده مبدل به جهنم سوزانى مى شود كه هيچ كس در آن امنيّت ندارد و خانواده ها از هم متلاشى مى شوند.[20]
آیه 149 سوره نساء: این آیه به توأمانی عفو و عمل خیر و پاداش الهی آن اشاره می نماید: «إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ، فَإِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا قَديراً؛ اگر نيكی ها را آشكار يا مخفى سازيد، و از بدی ها گذشت نماييد، خداوند بخشنده و تواناست [و با اينكه قادر بر انتقام است، عفو و گذشت مى كند]».
در این آیه، عفو و گذشت در كنار انجام اعمال خير قرار گرفته و وعده عفو الهى در برابر آن داده شده است. بنابراين انسان نبايد تصور كند انتقام گرفتن به هنگام قدرت و پيروزى، یک نوع افتخار است. افتخار آن است كه انسان در اين گونه موارد مالك اعصاب خويش باشد و تا آنجا كه از عفو و گذشت سوء استفاده نمى شود، عفو و گذشت نمايد.[21]
آیه ۱۰ سوره مُزَّمِّل: در این آیه، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، در مقابل آزارها و هتاکی های دشمنان توصیه به شکیبایی و عفو می شوند: «وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَميلاً؛ و در برابر آنچه [دشمنان] مى گويند شكيبا باش، و به طرزى شايسته از آنان دورى گزين».
در این آیه نیز روى سخن با پيامبر صلّى الله عليه و آله است؛ ولى منظور از آن، همه مسلمانها است. مى دانيم كه يكى از حربه هاى ناجوانمردانه مشركان و دشمنان لجوج پيامبر صلّى الله عليه و آله، انواع هتك و توهين ها و دشنام ها و نسبت هاى ناروايى بود كه به پيامبر اسلام صلّى الله عليه و آله مى دادند كه قلب مبارك آن حضرت را سخت آزار مى داد. ولى با اين همه، خداوند به او دستور مى دهد كه در برابر آن شكيبايى كند و همه را ناديده بگيرد. اين آيه، عفو و گذشت را مخصوصا در برابر گروه خاصى كه زبان آنها قيد و بندى ندارد و بر اثر جهل و نادانى از گفتن هر كلام ناپسند و زشتى ابا ندارند، توصيه مى كند.[22]
آيات فوق كه مخاطبش گاه همه مسلمانان هستند و گاه شخص پيامبر اسلام صلّى الله عليه و آله، به خوبى مقام والاى عفو و گذشت را در برابر حوادث تلخ و ناملائمات روشن مى سازد و اساس و پايه كار مسلمين را در ميان خود بر پايه عفو و گذشت مى نهد و حتى در مقابل دشمنان، در آنجا كه از عفو و گذشت سوء استفاده نشود، به آن توصيه مى كند.[23]
عفو و انتقام در روايات اسلامى
مسأله فضيلت عفو و نكوهش انتقام در روايات اسلامى بازتاب وسيعى دارد و تعبيرات بسيار تكان دهنده اى درباره آن ديده مى شود؛ از جمله:
۱. در حديثى از رسول خدا صلّى الله عليه و آله آمده است: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ، نَادَى مُنَاد:ٍ مَنْ كَانَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ، فَلْيَدْخُلِ الْجَنَّةَ، فَيُقَالُ: مَنْ هُمْ؟ فَيُقَالُ: الْعَافُونَ عَنِ النَّاسِ بِلَا حِسَابٍ؛[24] هنگامى كه روز قيامت مى شود، ندا دهنده اى ندا مى زند: هر كس اجر او بر خدا است، وارد بهشت شود. گفته مى شود: چه كسى اجرش بر خدا است؟ در پاسخ مى گويند: كسانى كه مردم را عفو كردند و آنها بدون حساب داخل بهشت مى شوند».
۲. در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم كه در يكى از خطبه ها فرمود: «أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِخَيْرِ خَلَائِقِ الدُّنيَا وَ الْآخِرَةِ؟ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ الْإِحْسَانُ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَيْكَ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَكَ؛[25] آيا به شما خبر دهم كه بهترين اخلاق دنيا و آخرت چيست؟ عفو و گذشت از كسى كه به شما ستم كرده و پيوند با كسى كه از شما بريده و نيكى به كسى كه به شما بدى كرده و بخشش به كسى كه شما را محروم ساخته است».
در اين حديث شريف عالى ترين مراتب عفو كه همان پاسخ دادن بدى با خوبى است، در شاخه هاى مختلف، بيان شده است و اين مقام انبياء و اولياء و صالحان راستين است.
۳. اميرمؤمنان على عليه السّلام مى فرمايد: «الْعَفْوُ تَاجُ الْمَكَارِمِ؛[26] عفو و گذشت تاج فضايل اخلاقى است». مى دانيم تاج هم نشانه عظمت و قدرت است و هم زينت و هم بر بالاترين عضو بدن، يعنى سر گذاشته مى شود. اين تعبير نشان مى دهد كه عفو و گذشت در ميان همه فضايل اخلاقى موقعيت خاصى دارد.
۴. در حديث ديگرى از همان حضرت نقل شده است كه فرمود: «شَيْئَانِ لَا يُوزَنُ ثَوَابُهُمَا: الْعَفْوُ وَ الْعَدْلُ؛[27] دو چيز است که ثواب آنها به وزن نمى آيد: عفو و عدالت». قرار گرفتن عفو در كنار «عدالت»، علاوه بر اينكه اهميت «عفو» را روشن مى سازد، تعديل اين دو را با يكديگر نشان مى دهد. چرا كه عدالت حق است و باعث نظم جامعه، ولى عفو يك فضيلت است كه سبب برطرف شدن كينه ها و جوشش محبت ها مى گردد. بنابراین انضمام اين دو به يكديگر هرگونه سوء استفاده را از بين مى برد.
۵. در حديث ديگرى از همان امام همام بدترين مردم چنين معرفى مى شود: «شَرُّ النَّاسِ مَنْ لَايَعْفُو عَنِ الزَّلَّةِ وَ لَايَسْتُرُ الْعَوْرَةَ؛[28] بدترين مردم كسى است كه از لغزش ها نمى گذرد و عفو نمى كند و عيوب مردم را نمى پوشاند».
۶. در حديثى مى خوانيم كه مرد خطاكارى را نزد مأمون حاضر كردند. او تصميم داشت گردنش را بزنند. امام على بن موسى الرضا عليهما السّلام حاضر بود. مأمون عرض كرد: شما در اين باره چه مى فرماييد؟ امام بیان داشت: «أَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى مَا يَزِيدُ بِحُسْنِ الْعَفْوِ إِلَّا عِزّاً؛[29] من مى گويم خداوند متعال با حسن عفو جز عزّت تو را نمى افزايد». مأمون اين سخن را شنيد و آن مرد را - كه به احتمال قوى يك جرم سياسى بر ضد مأمون داشت - بخشيد.
۷. در حديث ديگرى از اميرمؤمنان على عليه السّلام آمده است كه فرمود: «قِلَّةُ الْعَفْوِ أَقْبَحُ الْعُيُوبِ وَ التَّسَرُّعُ إِلَى الِانْتِقَامِ أَعْظَمُ الذُّنُوبِ؛[30] كمى عفو و گذشت زشت ترين عيب ها است و شتاب كردن به سوى انتقام بزرگ ترين گناهان است».
۸. همان حضرت در یکی از کلمات قصار نهج البلاغه فرموده است: «إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ؛[31] هنگامى كه بر دشمن خود پيروز شدى، عفو را شكرانه اين پيروزى قرار ده». همين معنا به صورت هاى ديگرى وارد شده است؛ از جمله اینکه از همان حضرت نقل شده است که: «الْعَفْوُ زَكَاةُ الظَّفَرِ؛[32] عفو زكات پيروزى است».
۹. از امیرالمؤمنین علی علیه السّلام همچنین نقل شده است که فرمود: «دَعِ الِانْتِقَامَ فَإِنَّهُ مِنْ أَسْوَءِ أَفْعَالِ الْمُقْتَدِرِ؛[33] انتقام جويى را رها كن كه از بدترين كارهاى افراد قدرتمند است».[34]
۱۰. در حديثى از امام ابوالحسن (حضرت رضا يا حضرت هادى عليهما السّلام) مى خوانيم كه فرمود: «مَا الْتَقَتْ فِئَتَانِ قَطُّ إِلَّا نُصِرَ أَعْظَمُهُمَا عَفْواً؛[35] دو گروه در ميدان نبرد در برابر هم قرار نگرفتند، مگر اينكه خداوند گروهى را كه عفو بيشترى دارند پيروز كرد». ممكن است نكته آن اين باشد كه انتقام به هنگام قدرت معمولا ناشى از يك انگيزه حيوانى است و لذا صورت كامل آن هم در حيوانات ديده مى شود. ولى عفو و گذشت نشانه شخصيت و يك نوع تسلط بر نفس و بزرگ منشى و عظمت روح است كه مى تواند شعله سوزان خشم و انتقام را تحت الشعاع قرار دهد و لذا به هر اندازه عفو و گذشت بيشتر نشان داده شود، ارزش افراد و آبروى آنها بالاتر خواهد رفت و به اين دليل عزيز خواهند شد.
علاوه بر آن، انتقام هيچ گاه نتوانسته حس احترام مردم را برانگيزد و يا عواطف را به سوى انتقام جويان جلب كند در حالى كه عفو و گذشت اثر عميقى در جلب افكار عمومى و برانگيختن عواطف و احساسات به نفع عفو كننده خواهد داشت و اين خود از عوامل مؤثر پيروزى محسوب مى گردد.[36]
۱۱. در روایت نبوی بلندی می خوانیم: «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) جَالِسٌ، إِذْ رَأَيْنَاهُ ضَاحِكاً حَتَّى بَدَتْ ثَنَايَاهُ، فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ! مِمَّا ضَحِكْتَ؟ فَقَالَ: رَجُلَانِ مِنْ أُمَّتِي جَثَيَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّي، فَقَالَ أَحَدُهُمَا: يَا رَبِّ خُذْ لِي بِمَظْلِمَتِي مِنْ أَخِي، فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى: أَعْطِ أَخَاكَ مَظْلِمَتَهُ، فَقَالَ: يَا رَبِّ لَمْ يَبْقَ مِنْ حَسَنَاتِي شَيْءٌ، فَقَالَ: يَا رَبِّ فَلْيَحْمِلْ عَنِّي مِنْ أَوْزَارِي، ثُمَّ فَاضَتْ عَيْنَا رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ قَالَ: إِنَّ ذَلِكَ الْيَوْمَ لَيَوْمٌ يَحْتَاجُ النَّاسُ فِيهِ إِلَى مَنْ يَحْمِلُ عَنْهُمْ مِنْ أَوْزَارِهِمْ، ثُمَّ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِلطَّالِبِ بِحَقِّهِ: ارْفَعْ بَصَرَكَ إِلَى الْجَنَّةِ فَانْظُرْ مَا ذَا تَرَى؟ فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَرَأَى مَا أَعْجَبَهُ مِنَ الْخَيْرِ وَ النِّعْمَةِ، فَقَالَ: يَا رَبِّ لِمَنْ هَذَا؟ فَقَالَ لِمَنْ أَعْطَانِي ثَمَنَهُ، فَقَالَ: يَا رَبِّ وَ مَنْ يَمْلِكُ ثَمَنَ ذَلِكَ؟ فَقَالَ: أَنْتَ، فَقَالَ: كَيْفَ لِي بِذَلِكَ؟ فَقَالَ: بِعَفْوِكَ عَنْ أَخِيكَ، فَقَالَ: يَا رَبِّ قَدْ عَفَوْتُ، فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى: فَخُذْ بِيَدِ أَخِيكَ فَادْخُلَا الْجَنَّةَ، ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنَكُمْ؛[37] از ابوهريره نقل شده است كه گفت رسول خدا صلّى الله عليه و آله نشسته بود كه ديديم خنديد، به گونه اى كه دندان هاى پيشين او ظاهر شد. به حضرتش گفتيم: اى پيامبر خدا! از چه خنديديد؟ فرمود: دو مرد از امّتم را نزد خداوند تعالى آوردند، يكى از آن دو گفت: خدايا، حقّم را از ديگرى بگير. خداى تعالى فرمود: حقّ برادرت را بپرداز. گفت: خدايا، چيزى از حسناتم باقى نمانده است كه بخواهم در مقابل ظلمى كه به اين شخص كرده ام به او بدهم. مظلوم گفت: خدايا، پس گناهان مرا به دوش بكشد. آن گاه چشمان رسول خدا صلّى الله عليه و آله گريان شد و فرمود: آن روز، روزى است كه مردم محتاج اند به كسى كه گناهانشان را بر دوش بكشد. بعد حضرت فرمود: سپس خداوند تعالى به طالب حق فرمود: نگاهى به بهشت كن چه مى بينى؟ او سرش را بلند كرد، نگاهى به بهشت افكند و آثارى از خير و نعمت ديد كه او را به شگفتى و تعجّب وا داشت. مظلوم گفت: پروردگارا اينها از آنِ كيست؟ خداوند تعالى فرمود: اينها براى كسى است كه قيمتش را به من بدهد. گفت: بار پروردگارا، چه كسى مالك قيمت آن است؟ فرمود: تو. گفت: چگونه چنين چيزى ممكن است با اينكه پولى نپرداخته ام؟ خداوند فرمود: با گذشتى كه از برادر دينى ات مى توانى بكنى. گفت: عفو كردم. آن گاه خداوند تبارك و تعالى فرمود: دست برادرت را بگير و داخل بهشت شويد. سپس رسول خدا صلّى الله عليه و آله فرمود: از خدا بترسيد و اختلاف بين خودتان را اصلاح كنيد».
این روایت نشان می دهد گذشت كنندگان چه مقامی دارند. براى انسان افتخار نيست كه اگر از کسی یک بدى دید، آن را برای روز انتقام در سینه اش نگاه دارد.[38]
از مجموع اين احاديث اهميت فوق العاده عفو و گذشت و زشتى كينه توزى و انتقام روشن مى شود. بايد توجّه داشت كه در این زمینه، احادیث بسيار فزون تر است از آنچه در اينجا نوشتيم.
نمونه هایی از عفو در سيره اهل بيت عليهم السّلام
علاوه بر توصیه های زبانی، جای جای سیره معصومین علیهم السّلام ، آینه ای درخشان از عفو و گذشت در برابر ظالمین و بدکاران بوده است؛ در اینجا فقط به دو نمونه از باب مثال اشاره می کنیم:
۱. هنگامى كه ابوسفيان و عبدالله بن اميّه اظهار پشيمانى كردند، امام على عليه السّلام به آنها فرمودند: برويد در مقابل پيامبر اكرم صلّى الله عليه و آله، همان جمله اى كه برادران يوسف در مقابل عذرخواهى از حضرت يوسف اظهار داشتند بر زبان جارى كنيد، پيامبر شما را خواهد بخشيد. آنها خدمت رسول خدا آمده و گفتند: «تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنَا وَ إِنْ كُنَّا لَخَاطِئِينَ؛[39] به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما برترى بخشيده و ماخطاكار بوديم». سپس از پيامبر اكرم صلّى الله عليه و آله تقاضاى عفو كردند. حضرت اين آيه را تلاوت فرمود و از خطاى آنها درگذشت: «لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمْ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ؛[40] امروز هیچ ملامت و سرزنشی بر شما نیست، خدا شما را می آمرزد و او مهربان ترین مهربانان است».[41]
۲. در حديثى[42] كه در كتب شيعه و سنّى در ذيل آيه 134 سوره آل عمران[43] نقل شده، مى خوانيم كه يكى از كنيزان امام على بن الحسين عليهما السّلام به هنگامى كه آب روى دست امام مى ريخت، ظرف آب از دستش افتاد و بدن امام را مجروح ساخت. امام عليه السّلام از روى خشم سر بلند كرد، امّا كنيز بلافاصله گفت: خداوند در قرآن مى فرمايد: «وَ الْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ». امام فرمود: خشم خود فرو بردم. کنیز عرض كرد: «وَ الْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ». امام فرمود: تو را بخشيدم خدا تو را ببخشد. کنیز گفت: «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ». امام فرمود: تو را در راه خدا آزاد كردم.[44]
عفو یا قصاص؟
همان طور که تا اینجا واضح شد، در اسلام دو نوع دستور و توصیه داریم. گروهی از آموزه های دینی، همان طور که دیدیم، تأکید بر عفو دارند. دسته ای دیگر از آنها امّا دستور به مقابله به مثل در درگیری ها و مواجهه های عداوت آمیز است. مثلا در آيه 194 سوره بقره می خوانیم: «فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَااعْتَدى عَلَيْكُمْ؛ و هر كس به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او تعدّى كنيد». یا برای مثال در آیه ۴۵ سوره مائده این مضمون به چشم می خورد که: «وَ كَتَبْنا عَلَيْهِمْ فيها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ؛ و بر آنها [بنى اسرائيل] در آن [تورات] مقرر داشتيم كه جان در مقابل جان و چشم در مقابل چشم و بينى در برابر بينى و گوش در مقابل گوش و دندان در برابر دندان مى باشد، و هر زخمى، قصاص دارد». یا می بینیم که خداوند متعال در جایی دیگر یعنی در آیه ۱۷۹ سوره بقره می فرماید: «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ؛ و براى شما در قصاص، حيات و زندگى است اى صاحبان خِرد».
حال این سؤال به وجود می آید که جمع بين اين دو دستور چگونه ممکن است؟ آيا در این بین تضادى وجود ندارد؟ از يك طرف امر به انتقام و قصاص و از سوى ديگر توصيه به عفو و گذشت!
جواب اين است كه براى جمع بين اين دو دستور، سه وجه ممكن است گفته شود:
۱. بايد توجّه داشت كه ما هم قانون داريم و هم يك سلسله مسائل اخلاقى. قانون اسلام، قصاص و انتقام شرعى را به عنوان حقّ کسانی که مورد ظلم واقع می شوند، محترم شمرده است. اگر اين قانون نباشد، جنايتكاران جسورتر مى شوند. اين قانون عامل كنترل كننده اى براى جنايتکاران و ضامن امنیّت و نظم اجتماع است. ولى خودِ قانون گذار، در كنار اين قانون، عفو را نيز به عنوان ارزشى اخلاقى قرار داده است؛ جايگاه اين اخلاق از آن قانون بالاتر است و فردى كه متخلّق به اين اخلاق شود، جايگاهش بالاتر از كسى است كه قدرت عفو ندارد.
خداوند متعال در آیه 90 سوره نحل مى فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ؛ خداوند به عدل و احسان فرمان مى دهد». اولى (عدل) قانون و دومى (احسان) اخلاق است. اولى وظيفه و دومى انسانيت است. اگر كسى به من نيكى كرد، عدالت به عنوان يك قانون حكم مى كند كه به او همان قدر نيكى كنم. ولى اخلاق حكم مى كند كه بيشتر از آنچه به من نيكى كرده و به او احسان كنم.
در مكتب آسمانى اسلام، عملى ساختن قوانين دينى معيار دادگرى و انصاف است و تخلّق به مكارم اخلاق، مايه كمال معنوى و فضيلت. امام على عليه السّلام مى فرمايد: «الْعَدْلُ أَنَّكَ إِذَا ظُلِمْتَ أَنْصَفْتَ وَ الْفَضْلُ أَنَّكَ إِذَا قَدَرْتَ عَفَوْتَ؛[45] عدل اين است كه اگر مورد ستم واقع شدى، با ستم كننده خود منصفانه رفتار نمائى و براى كيفر او از مرز حق و قانون تجاوز نكنى و فضيلت اين است كه اگر قدرت به دست آوردى از مجازاتش چشم پوشى كنى و او را مشمول عفو و بخشش قرار دهى».
۲. انتقام برای كسى است كه قابل هدايت نيست؛ برای فرد لجوجى است كه اگر قصاص نشود، فردا چند نفر ديگر را نيز به قتل مى رساند. برای انسانى است كه نورانيت فطرى خود را از دست داده و قلبش به تاريكى گرایيده است. برای فردى است كه ريشه انسانيت و وجدان در درون او مرده است.[46] چنین شخصی نباید مشمول عفو قرار بگیرد.
در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السّلام مى خوانيم: «الْعَفْوُ يُفْسِدُ مِنَ اللَّئِيمِ بِقَدْرِ إِصْلَاحِهِ مِنَ الْكَرِيمِ؛[47] عفو و گذشت افراد ليم و پست را فاسد مى كند به همان اندازه كه افراد با شخصيت را اصلاح مى نمايد». در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «الْعَفْوُ عَنِ الْمُقِرِّ، لَا عَنِ الْمُصِرِّ؛[48] عفو درباره كسى است كه اعتراف و اقرار به گناه خود داشته باشد، نه در مورد كسى كه بر گناه اصرار دارد». نيز در حديث ديگرى از همان امام همام آمده است كه فرمود: «جَازِ بِالْحَسَنَةِ وَ تَجَاوَزْ عَنِ السَّيِّئَةِ مَا لَمْ يَكُنْ ثَلْماً فِي الدِّينِ أَوْ وَهْناً فِي سُلْطَانِ الْإِسْلَامِ؛[49] نيكى ها را به نيكى پاداش بده و از بدى ها صرف نظر كن، مادام كه لطمه اى بر دين يا سستى بر حكومت اسلامى وارد نمى كند».
در حديثى نيز از امام زين العابدين على بن الحسين عليهما السّلام در تأييد همين سخن آمده است كه فرمود: «حَقُّ مَنْ أَسَاءَكَ أَنْ تَعْفُوَ عَنْهُ وَ إِنْ عَلِمْتَ أَنَّ الْعَفْوَ عَنْهُ يُضِرُّ انْتَصَرْتَ[50]قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى "وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ"؛[51] حق كسى كه به تو بدى كرده اين است كه او را عفو كنى، ولى اگر مى دانى عفو او سبب زيان مى شود، مى توانى انتقام بگيرى، خداوند متعال مى فرمايد :"كسى كه بعد از مظلوم شدن يارى طلبد، ايرادى بر او نيست"».[52]
بنابراین کسی که اعتراف به گناه خود نداشته باشد و گذشت از او موجب زیان شود، مُستحق عفو نیست. در مقابل، عفو و گذشت سزاوار انسانى است كه واقعا نادم و پشيمان است و اگر هم قصاص نشود، زير تازيانه وجدان قصاص مى شود و بيدار مى گردد.
۳. اصل بر عفو است و قصاص استثنایى در اين اصل است؛ شاخه اصلّى عفو و شاخه فرعى انتقام است. عمل به اصل مقدم بر فرع است؛ مگر اينكه خصوصيتى در مورد يافت شود و موجب مصداق یافتن شرایط آن استثنا گردد. مثلا فردى كه قابل اصلاح نيست بايد حتما قصاص شود.[53] با این حال نبايد وجود امکان اين گونه استثناها سبب سوء استفاده گردد و هر كس به بهانه اينكه عفو و گذشت سبب جرئت و جسارت بدكاران و خاطيان است، به انتقام جويى بپردازد. بلكه بايد از روى خلوص و عدم تعصب موارد استثنا از اصل عفو و گذشت را با دقت شناخت و طبق آن عمل كرد.[54]
آثار و ثمرات عفو و گذشت
با توجّه به آیات و روایات بیان شده، عفو و گذشت آثار بسيار مطلوب و شگفت انگيزى دارد مانند:
۱. عفو و گذشت گاه دشمنان سرسخت را به دوستان صميمى مبدل مى سازد به خصوص زمانى كه توأم با نيكى و مقابله به ضد (نیکی کردن در مقابل بدی دیگران)، بوده باشد. در آيه 34 سوره فُصِّلَت به این معنا اشاره شده است: «وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ، ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ، فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ؛ هرگز نيكى و بدى يكسان نيست. بدى را با نيكى دفع كن ناگاه [خواهى ديد] همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است».
۲. عفو و گذشت سبب بقای حكومت ها و دوام قدرت است؛ چرا كه از دشمني ها و مخالفت ها مى كاهد و بر دوستان و طرفداران مى افزايد. در حديثى از پيامبر اكرم صلّى الله عليه و آله مى خوانيم: «عَفْوُ الْمُلُوكِ بَقَاءُ الْمُلْكِ؛[55] عفو پادشاهان سبب بقاء حكومت است».
۳. عفو و گذشت سبب عزّت و آبرو مى گردد. چرا كه در نظر مردم نشانه بزرگوارى و شخصيت و سعه صدر است؛ در حالى كه انتقام جويى نشانه كوتاه فكرى و عدم تسلّط بر نفس است. در حديثى از پيامبر اكرم صلّى الله عليه و آله آمده است: «عَلَيْكُمْ بِالْعَفْوِ فَإِنَّ الْعَفْوَ لَايَزِيدُ الْعَبْدَ إِلَّا عِزّاً؛[56] بر شما باد به عفو و گذشت چرا كه عفو چيزى جز عزت بر انسان نمى افزايد».
۴. عفو و گذشت جلوی تسلسل ناهنجارى ها و كينه ورزى ها و خشونت و جنايت را مى گيرد و در واقع نقطه پايانى بر آنها مى گذارد. زيرا انتقام جويى از يك طرف سبب برافروخته شدن آتش كينه در دل طرف ديگر مى شود و او را به انتقامى خشنتر وا مى دارد و آن انتقام خشن تر سبب خشونت بيشترى از طرف ديگر مى شود و گاه به جنگى تمام عيار در ميان دو طايفه يا دو قبيله بزرگ منجر مى گردد كه خون هاى زيادى در آن ريخته مى شود و اموال و ثروت ها بر باد مى رود. در حديثى از رسول خدا صلّى الله عليه و آله آمده است: «تَعافُوا تَسْقُطُ الضَغائِنُ بَيْنَكُمْ؛[57] يكديگر را عفو كنيد كه دشمنى ها و كينه ها را از ميان مى برد».
۵. عفو سبب سلامت روح و آرامش جان و در نتيجه سبب طول عمر است. همان گونه كه در حديثی از رسول اللّه صلّى الله عليه و آله مى خوانيم: «مَنْ كَثُرَ عَفْوُهُ مُدَّ فِي عُمُرِهِ؛[58] كسى كه عفوش افزون گردد، عمرش طولانى مى شود».
آنچه گفته شد آثار و بركات اجتماعى عفو و گذشت است. امّا نتايج معنوى و پاداش هاى اخروى آن بيش از اينها است؛ همين اندازه كافى است كه بدانيم در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السّلام آمده است كه: «الْعَفْوُ مَعَ الْقُدْرَةِ جُنَّةٌ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ؛[59] عفو و گذشت به هنگام قدرت، سپرى است در برابر عذاب الهى».[60]
جایگاه عفو؛ مسائل شخصی یا عمومی؟
با وجود تمامی توصیه هایی که به عفو شده، امّا باید این نکته ظریف را مورد توجّه قرار داد که عفو در مسائل شخصى پسنديده است؛ امّا در مسائل عمومى و حقوق الهى نكوهيده و مذموم است. چرا كه سنّت و روش رسول خدا صلّى الله عليه و آله اين بود كه متجاوز به حقوق الهى را مجازات مى كرد و حدّ خدا را جارى مى ساخت و شفاعت هيچ شفاعت كننده اى را نمى پذيرفت.
مثلا در حدیثی از امام باقر عليه السّلام می خوانیم: «كَانَ لِأُمِّ سَلَمَةَ زَوْجَةِ النَّبِيِّ (ص) أَمَةٌ فَسَرَقَتْ مِنْ قَوْمٍ فَأُتِيَ بِهَا النَّبِيُّ (ص) فَكَلَّمَتْهُ أُمُّ سَلَمَةَ فِيهَا فَقَالَ النَّبِيُّ (ص) يَا أُمَّ سَلَمَةَ هَذَا حَدٌّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يُضَيَّعُ فَقَطَعَهَا رَسُولُ اللَّهِ؛[61] امّ سلمه همسر پيامبر اكرم (ص) كنيزى داشت كه سرقت كرده بود. كسانى كه مال آنها غارت شده بود، حضور پيامبر اكرم (ص) آمدند تا آن كنيز را مجازات كند. أمّ سلمه درباره كنيز خود نزد پيامبر شفاعت كرد. آن حضرت فرمود: اين حدّى است از حدود الهى كه نبايد ناديده گرفت، سپس دست كنيز را قطع كرد».[62]
راه های درمان انتقام جويى و كسب فضيلت عفو
فكر كينه توز و انتقام جو، مانند خون كسى است كه بيمارى قند دارد. همان طور كه زيادى قند خون، مانع بهبودى زخم بدن مى شود و نمى گذارد بريدگى پوست و عضله التيام پيدا كند، همچنين حسّ كينه و تمايل شديد به انتقام، مانع علاج زخم دل است و نمى گذارد خاطر مجروح درمان گردد. اين قبيل افراد، تا از شخص مورد نظر انتقام نگيرند و عمل او را به دلخواه خود تلافى نكنند، شفاى دل نمى يابند. این گونه آدم ها، با انديشه ناسالم و فكر بيمار و روح عليلی كه دارند، همواره در معرض درنده خویی و ابراز اعمال ضدّ انسانى هستند و ممكن است در مواقعى براى تَشَفّى خاطر و اقناع تمايل به انتقام، به جنايات وحشت زا و خطرناكى دست بزنند.[63]
بهترين راه براى درمان صفت رذيله انتقام جويى و صعود به اوج فضيلت عفو و گذشت در درجه اول، تفكر درباره پيامدهاى هر كدام از اين دو صفت است. هنگامى كه انسان ببيند عفو و گذشت چه بركاتى در دنيا و آخرت دارد و چگونه سبب قدرت و آبرو و عظمت نزد خلق و خالق مى شود و انسان را از بسيارى از مشكلات زندگى و دردسرهاى فراوان مى رهاند و به او محبوبيت در نزد مردم و خدا مى دهد، به يقين عفو و گذشت را بر انتقام جويى ترجيح خواهد داد و كم كم اين مسأله به صورت خلق و خو و ملكه اخلاقى در مى آيد. به خصوص اگر به این نکته نیز عطف توجّه داشته باشد که انتقام جويى، گاهی اوقات شيرازه زندگى را به هم مى ريزد و جان و مال و آبروى او را با انواع خطرات مواجه مى كند.
از سوى ديگر هنگامى كه ريشه هاى انتقام جويى را بشناسد و به درمان آنها بپردازد، خود به خود با از ميان رفتن علت، معلول نيز از ميان خواهد رفت و كينه توزى و انتقام جويى، جاى خود را به دوستى و محبت و عفو و گذشت خواهد سپرد.[64]
برخی از انگيزه ها و ريشه های انتقام، عبارت است از: تنگ نظرى، كوته بينى، عدم آينده نگرى، حسد، كينه توزى، ضعف نفس، هواپرستى، و بسيارى از خوهاى زشت ديگر كه هر كدام به تنهايى يا به ضميمه ديگرى، آتش انتقام جويى را در دل انسانها بر مى افروزد و مردم را به جان هم مى اندازد و نظام اجتماعى را به هم مى ريزد و گاه باعث ضايع شدن اموال و نفوس و از ميان رفتن قدرت جامعه ها و كشورها مى گردد.[65]
جمع بندی
«عفو و گذشت» یکی از بنیادی ترین فضایل انسانی و الهی است. «گذشت» نه تنها صفتی اخلاقی، بلکه راهی برای آرامش روح، کاهش تنش های اجتماعی، و نزدیک شدن به ساحت الهی است. «گذشت» نشانه ضعف نیست؛ بلکه نشانه قدرت روح، اعتماد به نفس، و تسلط بر خویشتن است؛ فضیلتی که اولیای الهی با رفتار خویش در سخت ترین شرایط تجسم بخشیده اند. «رحمت الهی» محور آفرینش است؛ انسان، به عنوان خلیفه خدا بر زمین، باید در رفتار اجتماعی خود، جلوه ای از همین «رحمت» را بازتاب دهد.
«انتقام جویی» رفتاری برخاسته از ضعف های درونی مانند غرور، خودخواهی، بدبینی و عقده های روانی و خود نيز ریشه بسیاری از فسادهای فردی و اجتماعی است. چنین روحیه ای نه تنها سبب فروپاشی روابط انسانی می گردد؛ بلکه فرد را در چرخه ای از اضطراب، رنج و خشونت گرفتار می کند. «انتقام جویی»، مانند بیماری ای است که نه تنها زخم های روح را درمان نمی کند، بلکه آنها را عمیق تر و خطرناک تر می سازد
درمان بیماری «انتقام جویی» با رویکردی واقع گرایانه قابل حصول است: نخست، تفکر در پیامدهای ویرانگر انتقام و فواید گسترده عفو؛ سپس، بازنگری در ریشه های روانی و تربیتی این خصلت ها؛ و در نهایت، تمرین عملی گذشت در روابط روزّمره.
در نهايت بايد به انسان معاصر يادآور شد که: «اگر می خواهی جامعه ای سالم تر، خانواده ای آرام تر و روحیه ای رها از اضطراب داشته باشی، کینه را کنار بگذار و در مسیر عفو گام بردار؛ چرا که گذشت، نجات دهنده زندگی فردی و جمعی و کلید رهایی از رنج های درونی است».
منابع:
1. اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (شرح خطبه متقين)
2. اخلاق در قرآن
3. انوار هدايت (مجموعه مباحث اخلاقى)
4. پيام امام امير المومنين (ع)
5. زندگى در پرتو اخلاق
6. گفتار معصومين (ع)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.