بشارت حضرت عیسی(ص) به بعثت پیامبر اسلام(ص)

آیا حضرت عیسی(علیه السلام) بعثت پیامبر اسلام (صل الله علیه واله وسلم) را بشارت داده اند؟

خداوند در آیه 6 سوره صفّ می فرماید: حضرت مسیح(ع) به آمدن رسول اکرم(ص) بشارت داده است و این بشارتها به قدری مفصل بیان شده که خداوند درباره آن در آیات متعددی مثل آیه 146 سوره بقره می فرماید: «اهل کتاب پیامبر موعود را همچون فرزندان خود مى شناسند ولى جمعى از آنان، حق را در حالى که از آن آگاهند کتمان مى کنند».

بشارت به نبوّت پيامبر اسلام(ص) در تورات

آيا در تورات بشارت بر آمدن پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) داده شده است؟

در سفر تكوين و پيدايش تورات در فصل هفتم خداوند به ابراهیم می گوید: «... اينك اسماعیل را بركت دادم و او را بارور و بزرگ گردانيدم به ماد ماد و دوازده امام كه از نسل او خواهد بود و او را امت عظيمى خواهم نمود». ماد ماد همان عبرانى محمد(ص) است و اگر گفته شود اين فراز ممكن است اشاره به موسى(ع) و اسباط دوازده گانه بنى اسرائيل باشد، می گوئیم؛ موسى(ع) و اسباط بنى اسرائيل از نسل اسحاق اند، در حالى كه در عبارت فوق از نسل اسماعيل معرفى شده اند كه هيچ مصداقى جز پيامبر اسلام(ص) نمى تواند داشته باشد.

بشارت كتب آسمانى پيشين، دليلي بر نبوّت پيامبر(ص)

كتب آسمانى پيشين چگونه حقانيّت پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را تائيد مي كنند؟

يكى از دلايل صدق گفتار پيامبر اسلام(ص) بشاراتی است كه در كتب آسمانى پيشين آمده است. گر چه بسيارى از آنها بعدها حذف يا دگرگون شد؛ ولى اين نشانه ها و اشاره ها در آغاز اسلام کاملا در دسترس بوده به طورى كه قرآن مجيد كراراً بر آنها تكيه كرده و يهود و نصارى را به دقت در آنها دعوت مى كند. حتی آمدن گروهى از يهود به سرزمين مدينه به خاطر بشارت هايى بود كه در كتب خود درباره ظهور پيامبر اسلام(ص) خوانده بودند و عشق و آرزوى درك محضر او، آنها را وادار به ترك ديار و جلاى وطن نموده بود.

تصریح قرآن به بشارت تورات و انجيل بر بعثت پيامبر اسلام(ص)

آيا در تورات و انجيل از پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) سخنى به ميان آمده است؟

خداوند در آيه 157 سوره اعراف با ذكر اوصاف پيامبر اسلام(ص) روى مسأله «صفات و علامات و نشانه هاى او در كتب آسمانى پيشين» تكيه مى كند و مى فرمايد: «پيامبرى كه صفاتش را در تورات و انجيلى كه به صورت مكتوب نزدشان است مى يابند». حال آیا می شود قرآن با اين صراحت با يهود و نصارى احتجاج کند و خبر از وجود دلايل و نشانه هاى پيامبر اسلام(ص) در كتب آنها بدهد، و اين مسأله با حقيقت مطابق نباشد و آنها سكوت كنند؟! بنابراين سكوت آنها دليل روشنى بر وجود اين نشانه ها در كتب آنها است.

بشارت به نبوّت پيامبر اسلام(ص) از زبان مسيح

قرآن بشارت به نبوّت پيامبر را از زبان مسيح چگونه بيان مى كند؟

خداوند در آيه 6 سوره صفّ از زبان حضرت عيسى(ع) مى گويد: «عيسى بن مريم(ع) با صراحت به بنى اسرائيل بشارت داد كه من رسول خدا هستم، ... و نسبت به پيامبرى كه بعد از من مى آيد و نام او احمد است شما را بشارت مى دهم». در پايان آيه مى فرمايد: «هنگامى كه او[احمد] به سراغ آنان آمد؛ گفتند: اين سحرى است آشكار». قرآن گفتار آنها را در مخالفت با معجزات نقل مى كند ولى سخنى از مخالفت آنها در مورد اخبار مسيح(ع) نسبت به آمدن احمد(ص) نگفته است و اين دليل روشنى است بر اين كه آنها اين خبر را انكار نمى كردند.

بشارت انجيل بر نبوّت پيامبر اسلام (ص)

آيا انجيل بر نبوّت پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) بشارت داده است؟

در كتاب هاى امروز يهود و نصارى نشانه هاى پيامبراسلام(ص) را مى يابيم، ولى به يقين قبل از ظهورش، مسائل بيشترى وجود داشته كه بر اثر تعصبات كور يا تضاد با منافع سران آنها حذف شده است. در سه مورد از انجيل يوحنا روى واژه «فارقليط» يا «فارقليطا» تكيه شده كه به «تسلّى دهنده» ترجمه شده است، اصل اين كلمه در يونانى «پِرِكْليت» بوده كه معناى آن احمد و پسنديده است. به هر حال در خود انجيل جمله هايى وجود دارد كه نشان مى دهد اين كلمه، سخن از پيامبرى مى گويد كه ظاهر مى شود و آيينش جاويدان است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

عَن الرّضا عليه السّلام :

يا دِعبِلُ! اِرْثِ الحُسَيْنَ عليه السّلام فَاَنْتَ ناصِرُنا وَ مادِحُنا ما دُمْتَ حَيّاً فَلا تُقصِرْ عَنْ نَصْرِنا مَا اسْتَطَعْتَ.

اى دعبل ! براى حسين بن على عليه السّلام مرثيه بگو، تو تا زنده اى ، ياور و ستايشگر مايى ، پى تا مى توانى ، از يارى ما کوتاهى مکن .

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 567