تهمت 4 مطلب

ترور شخصیت از منظر اسلام؟

اسلام چه نگاهی به «ترور شخصیّت»، و چه برنامه هایی برای مقابله با آن دارد؟

حرمت انسان ها به عنوان اعضای جامعه، امری است که بسیار مورد توجه آموزه های دین مبین اسلام است. برای مثال در آیات 11 و 12 سوره حجرات دستورهای شش گانه ای در نهی از ارتکاب چند عنوان از مهم ترین رذائل اخلاقی ذکر شده که هر گاه به طور كامل در جامعه ای پياده شود آبرو و حيثيت افراد جامعه از هر نظر بيمه مى گردد. روایات معصومین نیز به ما می آموزد كه آبرو و حيثيت افراد همچون مال و جان آنها است، بلكه از بعضى جهات مهمتر است! پيغمبر گرامى اسلام(ص) مى فرمايد: «خون و مال و آبروى هر مسلمانی بر مسلمان دیگر حرام است». بر این اساس اسلام «ترور شخصیّت» را بسیار مذموم و ناپسند می داند. این دین مبین در راستای مقابله با این پدیده شوم، توصیه های فراوانی دارد: از جمله اینکه از «تهمت»، «مسخره کردن دیگران»، «عیب جویی»، «سخن چینی»، «غیبت»، بدبینی و «بد گمانی»، نهی و عاملان این اعمال را به شدت مورد مؤاخذه و تهدید به جزای سخت اخروی کرده است. از طرفی به همه افراد جامعه دستور داده تا از اعتماد به سخنان افراد «فاسق» اجتناب کنند تا با ترویج «شایعه» و دروغ مبارزه شود. در نهایت با «تشریع احکام قانونی سخت» با تروریست های شخصیّت برخورد شدید می کند. نتیجه اینکه دین مبین اسلام از همه راههای ممکن تلاش دارد تا از هرگونه ترور شخصیت و انتشار شایعات در جامعه جلوگیری به عمل آورد و در کنار این پیشگیری ها با مجازات دروغ گویان، اهل افتراء و ناشران اکاذیب، از حرمت و آبروی شهروندان پاسدری کند.

حکم قرآن درباره «شايعه سازان» و «اراذل و اوباش»

قرآن کریم درباره «شايعه سازان» و «اراذل و اوباش» چه دستوری به پبامبر اکرم(صلی الله علیه واله) داده است؟

شايعه سازان و اراذل و اوباش دو گروهی هستند که آسیب های زيادى به امنيّت جامعه مى زنند. قرآن با اخطاری شديد به اين دو گروه، مى فرمايد: «اگر منافقان و بيماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بى اساس در مدينه پخش مى كنند دست برندارند، تو را بر ضدّ آنان مى شورانيم، سپس جز مدّت كوتاهى نمى توانند در كنار تو در اين شهر بمانند. و از همه جا طرد مى شوند، و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسيد».

حضرت یوسف(ع) و متّهم کردن برادرش به دزدی!

چگونه یوسف(علیه السلام) اجازه داد به برادرش تهمت دزدی بزنند؟
هنگامى که حضرت یوسف(علیه السلام) خواست برادرش را در کشور مصر بازداشت کند، شخصاً پیمانه گرانبهاى سلطنتى را در میان بار گندم او نهاده، سپس شخصى در میان قافله صدا زد «ایَّتُها الْعیرُ اِنَّکُمْ لَسارِقون»؛ (اى اهل قافله شما دزد هستید!) با این وضع چطور یوسف ظرف گرانبها را در میان بار گندم برادر گذارده و چگونه باعث شد که برادرانش متهّم به سرقت گردند؛ با این که افترا و متّهم ساختن مردم به گناه حرام است؟

صریح آیه این است که ظرف را حضرت یوسف در میان بار برادر نهاده، ولى نسبت دزدى را شخص دیگرى به کاروان داده و نکته قابل توجّه همین جاست. یوسف قبلا در یک مجلس محرمانه خود را معرفى کرده و احتمالا او را از این پیشامد مطّلع کرده بود و برادرش رضایت به این طرح داشت. از طرفى یوسف برادر خود را متّهم نکرد بلکه مأمورین او را متّهم و بازداشت کردند. و در آیه هیچ گونه شاهدى نیست که این جریان در برابر یوسف روى داده است.

حجاب شدن «دروغ و افترا» در کسب معرفت

چگونه «دروغ و افترا» مانع کسب معرفت و شناخت می شود؟

دروغ گویان گاهى آن قدر دروغ را تكرار می کنند كه تدريجاً آن را باور مى كنند. روانشاسان گفته اند تلقين گاهى اثر علم و يقين دارد. لذا تلقين مكرّر دروغ در امور دين، آنها را فريفته و از تسليم در برابر خداوند و خضوع در مقابل حق باز مى داشت. انكار واقعيت ها گاه از لجاجت ناشى مى شود، گاه از تعصّب، گاه از كبر و غرور، گاه از علاقه به حفظ منافع مادى، و گاه به خاطر شهوات ديگر. ولى به هر حال اين اثر را دارد كه بر اثر تداوم، حجابى براى عقل و فطرت مى شود و تشخيص را وارونه مى كند.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله :

من احب الحسن و الحسين احببته و من احببته احبه الله و ادخله جنات النعيم و من ابعضهما او بغى عليهما ابغضته و من ابغضته ابغضه الله و ادخله جهنم و له عذاب مقيم.

کنز العمال 12/121