حمیرا 1 مطلب

ماجرای حوأب در متون تاریخی

ماجرای حوأب در متون تاریخی چگونه آمده است؟

وقتی لشگر جمل به آبگاه حوأب رسید، سگ های حوأب برعایشه پارس کردند. عایشه پرسید اینجا کجاست؟ گفتند: حوأب. عایشه گفت مرا برگردانید. از رسول خدا(ص) شنیدم که به زنان خود می گفت: «روزی را می بینم که سگهای حوأب به یکی از شما زنان پارس می کند، حمیرا مبادا تو باشی». عبدالله بن زبیر عده ای از اعراب بیابانگرد را آورد و آنان به دروغ سوگند یاد کردند که اینجا حوأب نیست.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

رسول الله (ص)

الصائم في عبادة الله و ان کان نائما علي فراشه، ما لم يغتب مسلما

روزه دار گرچه در بستر خفته باشد، تا زماني که غيبت مسلماني را نکند، در عبادت خداست

ميزان الحکمة 6 / 392