مسأله تشابه رخدادها در گذشته و حال‌ و دلالت آن بر تحریف قرآن؟!

آیا مسأله «تشابه رخدادها در گذشته و حال» می تواند دلیلی بر تحریف قرآن باشد؟!

مقصود از تشابه امت‌هاى پيشين و امروزين، تشابه در اصول و كليات است نه شيوه‌ها و كيفيت‌ها؛ مثلا مى‌دانيم كه بنى‌اسرائيل در اثر عناد با پيامبران خود چهل سال در بيابان «سينا» گرفتار شدند و در آن مدت «منّ» و «سلوى» بر ايشان فرو فرستاده شد. معناى تشابه بين دو امت آن نيست كه مسلمانان نيز بايد چهل سال در همان بيابان گرفتار شوند و همان غذاها قوت آنان باشد، بلكه مراد اين است كه شما در اثر مقاومت و سرپيچى در مقابل امامان خود با وجود خيرخواهى آنان، در بيابان ضلالت و گمراهى و كاستى مال و جان و نظاير آن گرفتار خواهيد شد.
استاد، آيت‌الله خويى مى‌فرمايد: «روايات مذكور، جزو اخبار آحاد است؛ لذا حجيّت ندارد و ادعاى تواتر آنها سخنى گزافه است؛ زيرا در كتب اربعه اثرى از آنها وجود ندارد؛ از اين گذشته، بسيارى از حوادث پيشينيان نه درباره مسلمانان واقع شده است و نه امكان وقوع دارد. در نهايت اگر اصل تشابه صحيح باشد همين مقدار كه مسلمين حدود قرآن را ترك و به پاسدارى از حروف و الفاظ آن بسنده نمودند در تحقق تشابه كفايت مى‌كند؛ چه آنكه در حديث آورده است: «اينان حروف كتاب را پاس مى‌داشتند اما حدود آن را تحريف مى‌كردند. پس كار ايشان روايت آن بود نه رعايت معناى آن»؛ پس شباهت حوادث اين امت با رخدادهاى امت‌هاى پيشين در برخى اشكال خواهد بود».

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

عَن الرّضا عليه السّلام :

يا دِعبِلُ! اِرْثِ الحُسَيْنَ عليه السّلام فَاَنْتَ ناصِرُنا وَ مادِحُنا ما دُمْتَ حَيّاً فَلا تُقصِرْ عَنْ نَصْرِنا مَا اسْتَطَعْتَ.

اى دعبل ! براى حسين بن على عليه السّلام مرثيه بگو، تو تا زنده اى ، ياور و ستايشگر مايى ، پى تا مى توانى ، از يارى ما کوتاهى مکن .

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 567