مرجوح 2 مطلب

منافات دعا کردن با حکمت و مصلحت الهی!

وقتی که شما معتقد باشید تمام امور و وقایع جهان بر اساس حکمت و مصلحت الهی مقدّر می شود، دعا کردن چه ضرورتی دارد؟! آنچه اتفاق خواهد افتاد بر اساس حکمت و مصلحت الهی خواهد بود و شاید خواسته شما در این محدوه قرار نگیرد!

اولا: دعا کردن دستوری است که خدای حکیم داده است و حُکم خدای حکیم منافاتی با حکمت او ندارد.  ثانیا: دستور به دعا فقط برای اجابت نیست؛ حکمت اصلی دعا ارتباط با خداست.  ثالثا: دعا خود در «سلسله اسباب» حکمت و مصلحت الهی قرار دارد. خداوند به همان دليل كه حكيم است، مواهب او نسبت مستقيمى با شايستگى ها و لياقت هاى افراد دارد؛ دعا كنندگان واقعى با رفتن به در خانه خدا ميزان اين شايستگى را در خود بالا مى برند.  رابعا: توجه به اثرات و برکات دعا نشان می دهد که این آموزه دینی به هیچ وجه موضوعی بی ثمر نیست و به خاطر این آثار و برکات امری «راجح» و قابل اعتناء می باشد.

ترجیح مرجوح بر راجح در امر خلافت

آیا ترجیح مرجوح بر راجح در امر خلافت صحیح است؟

تنها افرادى که «مستقلات عقلیه» را منکرند مى توانند ترجیح «مرجوح» بر «راجح» را بپذیرد. البته آنها هم به زبان این را می گویند و الّا در عمل دائماً به سراغ ترجیح برتر مى روند. مثلا؛ میوه هاى خراب را رها کرده و میوه هاى خوب را جدا مى کنند. پس، قانون «ترجیح بهتر» یک قانون عقلى است که همه آن را عملا پذیرا هستند، ولى گاهی وضع جامعه چنان دگرگون مى شود که ضدّ ارزش ها جانشین ارزش ها مى شود، و انسان هاى ظاهراً عاقل، ممتازها را رها کرده به سراغ غیر آنها مى روند.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

قال علي (عليه السلام):

جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَاِذعانَهُمْ لِعِزَّتِهِ

خداوند حجّ را نشانه قرار داد تا بندگان در برابر عظمت او فروتنى نموده، به عزّت و بزرگوارى پروردگار اعتراف کنند

نهج البلاغه، خ1