علت «صادِق الوَعدِ» ناميده شدن حضرت اسماعيل(ع)

چرا حضرت اسماعيل(علیه السلام) «صادِق الوَعدِ» ناميده شده است؟

در مورد «صادِقُ الوَعدِ» بودن حضرت اسماعيل(ع) در بسيارى از كتب تفسير و روايت آمده که: «خداوند او را به جهت پافشاری زیاد در وفاى به وعده اش، «صادق الوعد» شمرده است. نقل شده، او با كسى در محلّى وعده اى گذاشته بود و طرف مقابل فراموش كرد و نيامد. او تا يك سال در انتظارش بود. هنگامى كه آمد، اسماعيل(ع) به او گفت: من همواره در انتظار تو بودم!». البته منظور از انتظار، يك سال سركشى مداوم به آن محل و مراقبت جهت بازگشت شخص مورد نظر بوده، نه اين كه يك سال زندگى خود را تعطيل كند و دائماً در آنجا بماند.

حضرت اسماعیل، پیامبرِ صادق الوعد

چرا حضرت اسماعیل را صادق الوعد نامیده اند؟

در بسیارى از کتب تفسیر و روایت نقل شده که خداوند او را به این جهت صادق الوعد شمرده که او به قدرى در وفاى به وعده اش پافشارى داشت که با کسى در محلّى وعده اى گذاشته بود، و طرف مقابل فراموش کرد و نیامد، اسماعیل (ع) تا یک سال در انتظارش بود. یعنی یک سال به آن محل سرکشى مداوم  می کرده است. نه این که یک سال کار و زندگى خود را تعطیل کند و دائماً در آنجا بماند. البته این اسماعیل همان اسماعیل معروف، فرزند ابراهیم (ع) نیست بلکه اسماعیل بن حزقیل از انبیاء بنى اسرائیل است.

صادق الوعد بودن پیامبران

چرا پیامبران الهی باید صادق الوعد باشند؟

در آیه 54 سوره مریم، سخن از صدق و راستى انبیاء خصوصا در وعده ها به میان آمده: «... اِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَ کَانَ رَسُولاً نَّبِیّاً»، چرا که اولین شرط مقام رسالت، آن است که مردم به سخنان و وعده هاى او، که بخش مهمّى از دعوت انبیاء است، مؤمن باشند.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

الإمام عليٌّ(عليه السلام)

الإيثارُ سَجِيّةُ الأبرار، و شِيمةُ الأخيار

ايثار، خصلت نيکوکاران و خوى نيکان است

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 22