خَلق 2 مطلب

تناقض آيات قرآن درباره «وجود چند خالق برای عالم»!

تعبير «أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» ظهور در اين معنى دارد كه براى هستى و پديده‌هاى آن، آفريدگارانى وجود دارد و خداوند بهترين آنان است! اين در حالى است كه آيه‌ «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ» و آيات ديگر، وجود هر خالق ديگرى غير از خداوند متعال را نفى مى‌ كند؛ آیا این تناقض نیست؟!

واژه «خَلق» هم به معناى ايجاد و ابداع چيزى براى نخستين بار و بدون پيشينه است، که این معنی به خداوند اختصاص دارد و بر اين اساس فرمود: «ألا لَه الْخَلْقُ وَ الأمْرُ».  همچنین به معناى ابداع و ايجاد صورتى با تركيب خاص و ساختگى است و اين معنايى است عام و فراگير که به همه نسبت داده می شود؛ خداوند خود از زبان عيساى مسيح(ع) مى فرمايد: «أَنِّى أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْـَةِ الطَّيْرِ...».  پس  واژه «خلق» در سخن عرب به دو معنى است: يكى به معناى «نخستين ايجاد» و ديگرى به معناى «تقدير و ساختن». عبارت «أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ»، يعنى «أحسن المقدّرين».

معنای عبارت «خُلُق»

مقصود از واژه «خُلُق» در آيه 4 سوره قلم چيست؟

در آیه «اِنَّكَ لَعَلى خُلُق عَظيمُ»، «خُلُق» بر وزن افق، مفرد است، و با «خُلْق» بر وزن قفل هم معنى می باشد. راغب در مفردات، «خُلُقْ» و «خَلْقْ» را دارای ریشه مشترک دانسته، منتها «خَلْق» به صفات ظاهرى، و «خُلْق» و «خُلُق» به صفات درونى گفته مى شود. لکن برخی لغت شناسان دو واژه «خُلْق و خُلُق» را به دين و طبيعت و سجيّه معنی کرده و آن را صورت باطنی انسان می دانند.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

قال رسول الله(صلى الله عليه وآله):

يَأتي عَلَى النّاسِ زَمانٌ يَحُجُّ أغنِياءُ أمَّتي لِلنُّزهَةِ، وأوْساطُهُمْ لِلتِجارةِ، وقُرّاؤُهُمْ للريّاءِ والسُّمْعَةِ وفُقَرائُهُم لِلمسألةِ.

زمانى بر مردم خواهد آمد که: ثروتمندان امت من براى تفريح و خوشگذرانى، و قشر ميانه براى داد و ستد و قاريان براى ريا و شهرت و فقيران براى درخواست به حج مى روند.

الحجّ والعمرة في الکتابوالسنّة: 244/672