عفیف 3 مطلب

نسبت بین «عفاف» و «حجاب»

آیا ارتباط و نسبت بین «عفاف» و «حجاب» ارتباطی تام و وثیق است؟

برخی با رد ارتباط و نسبت بین حجاب و عفاف، معتقدند حجاب امری غیر ضروری است، لذا می توان عفت را بدون حجاب تحصیل کرد. اما ارتباط این دو، تام و وثیق است. در توضیح عفاف می توان گفت: عفاف از ماده عفت و به معنی بازداشتن از چیزهای غیر حلال است. لذا «راغب اصفهانی» می گوید: «عفت حصول حالتی است برای نفس، که انسان به واسطه آن می تواند خود را از غلبه شهوت حفظ کند». لذا عفاف ویژگی هایی دارد: عفاف خصلتی انسانی و باطنی است، که آثار التزام به آن در رفتار انسان عفیف آشکار می شود. از این رو حجاب نشانه عفاف است.

اهميت «عفت» در روايات

در روایات معصومین(ع) چگونه به اهمیّت «عفّت» اشاره شده است؟

«عفت» آن قدر اهميت دارد كه اجر دارنده آن از شهيد راه خدا هم بالاتر است؛ چراكه عفيف در جهاد اكبر پيروز شده و شهيد در جهاد اصغر. حتي نزديك است كه فرد عفيف فرشته‌اي از فرشتگان شود. اهل عفّت و پاكدامنى با شرافت ترين اشرافند. در يك روايت، ثمره پاكدامنى قناعت است و در روايت ديگر مصون بودن نفس است.

فاطمه زهرا(س) از زبان علمای اهل سنت

علمای اهل سنت چه گفتاری درباره شخصیت حضرت فاطمه(س) دارند؟

بسیاری از علمای اهل سنت مثل ابن حجر، ذهبی، ابن ابی الحدید و... درباره شخصیت فاطمه(س) گفته اند: پیامبر(ص) فاطمه(س) را زیاد دوست می داشت و او را احترام می کرد و برایش بلند می شد واو را پاره تن خود و سرور زنان می نامید؛ فاطمه(س) صاحب اخلاقی نیکو و ملکاتی شریف و طبیعتی نجیب، صابر، متدین، نیکوکار، عفیف، قانع و شکر گزار خداوند بود.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

قالَ السجّادُ عليه السّلام :

اِنّى لَمْ اَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنى فاطِمَةَ اِلاّ خَنَقَتْنى لِذلِکَ عَبْرَةٌ.

من هرگز شهادتِ فرزندان فاطمه عليها السّلام را به ياد نياوردم ، مگر آنکه بخاطر آن ، چشمانم اشکبار گشت .

بحارالانوار، ج 46، ص 109