مواعظ الحسین علیه السلام در آثار آیت الله العظمی مکارم شیرازی
به کوشش حجت الاسلام احمد حیدری
غيبت؛ خوراك سگ هاى جهنم
امام حسین علیه السلام به مردى كه غيبت شخصى را در نزد آن جناب كرد، فرمود: «ای مرد! از غیبت (بدگوئى پشت سر ديگران) خوددارى كن، چرا که غیبت خوراك سگ هاى جهنم است؛ قَالَ الحُسَینُ علَیهِ السَّلامُ لِرَجُلٍ اغْتَابَ عِنْدَهُ رَجُلًا، يَا هَذَا! كُفَّ عَنِ الْغِيبَةِ، فَإِنَّهَا إِدَامُ كِلَابِ النَّارِ».[1]
آيات قرآن و روايات اسلامى نشان مى دهد كه آبرو و حيثيت افراد همچون مال و جان آنها است، بلكه از بعضى جهات مهم تر است! اسلام مى خواهد در جامعه اسلامى امنيت كامل حكم فرما باشد نه تنها مردم در عمل و با دست به يكديگر هجوم نكنند، بلكه از نظر زبان مردم، و از آن بالاتر از نظر انديشه و فكر آنان نيز در امان باشند، و هر كس احساس كند كه ديگرى حتى در منطقه افكار خود تيرهاى تهمت را به سوى او نشانه گيرى نمى كند، و اين امنيتى است در بالاترين سطح كه جز در يك جامعه مذهبى و مؤمن امكان پذير نيست.[2]
خداوند در قرآن مجيد مى فرمايد:
«كسى از شما ديگرى را غيبت نكند آيا هيچ يك از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد (به يقين) همه شما از اين امر كراهت داريد؛ وَ لَايَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوه».
اين تشبيه كه در واقع يك دليل منطقى را تشكيل مى دهد، تمام ابعاد مسأله غيبت را بيان كرده است؛ شخص غائب را به مرده تشبيه مى كند، و رابطه دينى او را به عنوان برادرى و اخوّت و آبروى او را به پاره تن او و غيبت را به منزله خوردن گوشت او دانسته، كارى كه هر وجدانى، هر قدر ضعيف باشد، از آن ابا و وحشت دارد، و حتى در سخت ترين حالات حاضر نيست چنين كند.
اين تشبيه مى تواند اشاره به نكته هاى فراوان ديگرى نيز باشد:
- فرد غائب همچون مرده است كه قدرت بر دفاع از خويش ندارد، و هجوم بردن بر كسى كه قادر بر دفاع از خويش نيست، بدترين نوع ناجوانمردى است.
- بى شك خوردن گوشت مرده سبب سلامت جسم و جان نمى شود، بلكه سرچشمه انواع بيمارى ها است، بنابراين غيبت كننده اگر آتش كينه و حسد خود را با غيبت موقّتاً فرو نشاند، به يقين چيزى نمى گذرد كه همان بذرهاى نهفته مفاسد اخلاقى در درون جان او سر مى كشد و همچون خارهاى مغيلان او را آزار مى دهد.
- غيبت كننده انسان ضعيف و ناتوانى است كه شهامت رويا رويى با مسايل را ندارد و به همين دليل به مرده برادر خويش هجوم مى برد.
- همان گونه كه يك حيوان يا انسان مردار خوار، سبب انتشار انواع ميكرب هاى بيمارى مىگردد، شخص غيبت كننده نيز با ذكر گناهان و عيوب پنهانى برادران مسلمان عوامل اشاعه فحشاء را فراهم مى سازد.[3]
غيبت در آیینه روایات
در روايات اسلامى نیز تعبيراتى بسيار تكان دهنده در اين زمينه ديده مى شود، كه نمونه اى از آن را ذيلا مى آوريم:
1. در حديثى مى خوانيم كه روزى پيغمبر با صداى بسيار بلند خطبه خواند به گونه اى كه به گوش زنانى كه در خانه هايى كه نزديك بودند رسيد فرمود: «يا مَعْشَرَ مَنْ آمَنَ بِلِسانِهِ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِقَلْبِهِ لاتَغْتابُوا الْمُسْلِمينَ وَ لا تَتَبَّعُوا عَوراتَهُمْ فَانَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَتَ اخِيهِ يَتَتَبَّعُ اللَّهَ عَوْرَتَهُ حَتَّى يَفْضِحَهُ فى جَوْفِ بَيْتِهِ؛ اى گروهى كه به زبان ايمان آورده ايد و در قلب تان ايمان نيست، غيبت مسلمان نكنيد، و در صدد كشف عيوب آنها نباشيد، چرا كه هر كس درصدد كشف عيوب برادر مسلمانش باشد خداوند در صدد كشف عيوب او خواهد بود تا آنجا كه در درون خانه اش رسوايش مى كند».[4]
2. در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم كه روزى خطبه خواند و درباره اهميت گناه ربا سخنانى فرمود، تا آنجا كه گناه يك درهم از ربا را بدتر از سى و شش زنا شمرد، سپس فرمود: «إنّ أَربا الرِّبا عِرضُ الرَّجُلِ المُسلِم؛ بدترين ربا بردن آبروى مسلمان (از طريق غيبت و مانند آن) است».[5]
یعنی بدتر از «زنا»، «رباخواری» است و بدتر از رباخواری، «غیبت» مسلمان و برادر دینی است.
اين تعبير (اهميت گناه غيبت نسبت به زنا) در روايات متعددى آمده و در بعضى از روايات آمده است علت آن اين است كه زناكار پس از توبه حقيقى بخشوده خواهد شد، ولى غيبت كننده چون حق الناس را ضايع كرده مشمول رحمت الهى نخواهد شد، تا صاحب غيبت را راضى كند.[6]
3. در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم كه فرمود: «الْغِيبَةُ حَرَامٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ إِنَّهَا لَتَأْكُلُ الْحَسَنَاتِ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَب؛ غيبت بر هر مسلمانى حرام است و حسنات را از ميان مى برد، همان گونه آتش هيزم را مى سوزاند و نابود مى كند».[7]
اين ويژگى به خاطر آن است كه غيبت جنبه حقّ النّاس دارد، و حسنات غيبت كننده را به نامه اعمال غيبت شونده منتقل مى كنند تا جبران تضييع آبروى او شود.
4. در يك حديث قدسى آمده است كه خداوند به موسى عليه السلام خطاب كرد و فرمود «مَنْ ماتَ تُائباً مِنَ الْغَيْبَةِ فَهُوَ آخِرُ مَنْ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ وَ مَنْ ماتَ مُصِرّاً عَلَيها، فَهُوَ اوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ النَّارَ؛ كسى كه بميرد در حالى كه توبه از غيبت كرده باشد، آخرين كسى است كه وارد بهشت مى شود، و كسى كه بميرد و اصرار بر آن ورزد و توبه نكند، اولين كسى است كه وارد دوزخ مى شود».[8]
5. در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم تعبير تكان دهنده ديگرى ديده مى شود، فرمود: «مَنْ مَشَى فِي غِيْبَةِ أَخِيهِ وَ كَشْفِ عَوْرَتِهِ كَانَتْ أَوَّلُ خُطْوَةٍ خَطَاهَا وَضَعَهَا فِي جَهَنَّم؛ كسى كه در طريق غيبت برادر مسلمانش و كشف عيوب پنهانى او گام بردارد، اولين گامى را كه برمى دارد در جهنم مى گذارد».[9]
6. در حديث ديگرى از همان بزرگوار مى خوانيم «مَا عُمِرَ مَجْلِسٌ بِالْغِيبَةِ إِلَّا خَرِبَ مِنَ الدِّينِ فَنَزِّهُوا أَسْمَاعَكُمْ مِنِ اسْتِمَاعِ الْغِيبَةِ فَإِنَّ الْقَائِلَ وَ الْمُسْتَمِعَ شَرِيكَانِ فِي الْإِثْم؛ هيچ مجلسى با غيبت آباد نمى شود مگر اينكه از نظر دين ويران مى گردد، حال كه چنين است گوش خود را از شنيدن غيبت پاك داريد، چرا كه گوينده و شنونده هر دو در گناه شريكند».[10]
7. در حديث ديگرى از رسول خدا صلى الله عليه و آله در مورد زيانهاى فوق العاده معنوى غيبت چنين مى خوانيم: «مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهُ وَ لَا صِيَامَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ لَيْلَةً إِلَّا أَنْ يَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُه؛ كسى كه غيبت مرد مسلمانى يا زن مسلمانى بكند، خداوند نماز و روزه او را چهل شبانه روز قبول نمى كند، مگر اين كه صاحب غيبت از او راضى گردد».[11]
8. در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم: «مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ، أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَانُ؛ كسى كه سخنى درباره فرد با ايمانى نقل كند و هدفش اين باشد كه عيبى بر او نهد، و شخصيتش را در هم بشكند تا از چشم مردم بيفتد، خداوند او را از تحت سرپرستى خودش به تحت سرپرستى شيطان مى فرستد، و شيطان او را نمى پذيرد».[12]
روشن است كه مصداق واضح روايت بالا شخص غيبت كننده است كه هدفش از غيبت عيب نهادن بر مؤمنين، و در هم شكستن شخصيت اجتماعى آنها است و چنين افرادى به قدرى گناهانشان عظيم است كه حتى شيطان از پذيرفتن ولايت آنها وحشت دارد.
9. در حديث مناهى رسول اللّه صلى الله عليه و آله آمده است: «وَ نَهَى عَنِ الْغِيبَةِ وَ قَالَ مَنِ اغْتَابَ امْرَأً مُسْلِماً بَطَلَ صَوْمُهُ وَ نُقِضَ وُضُوؤُهُ وَ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَفُوحُ مِنْ فِيهِ رَائِحَةٌ أَنْتَنُ مِنَ الْجِيفَةِ يَتَأَذَّى بِهِ أَهْلُ الْمَوْقِف؛ پيامبر(ص) از غيبت نهى كرد و فرمود: كسى كه مسلمانى را غيبت كند، روزهاش باطل مى شود، و وضويش مى شكند، و روز قيامت از دهان او بويى خارج مى شود كه متعفّن تر از بوى مردار است، به گونه اى كه اهل محشر از آن ناراحت مى شوند».[13]
10. اين بحث را با حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام پايان مى دهيم؛ آن جناب فرمود: «إِيَّاكَ وَ الْغِيبَةَ فَإِنَّهَا تُمْقِتُكَ إِلَى اللَّهِ وَ النَّاسِ وَ تُحْبِطُ أَجْرَك؛ از غيبت بپرهيز كه تو را در پيشگاه خدا و مردم مبغوض مى كند، و اجر و پاداش تو را (در برابر اعمال صالحه) بر باد مى دهد».[14]
هر چند رواياتى كه در اين زمينه باقى مانده بسيار بيش از آن است كه در بالا آورديم، اما آنچه در بالا آمد براى درك اهميت گناه غيبت كافى است؛ به يقين حتى يكى از اين احاديث به تنهايى براى پى بردن به اهميت گناه غيبت از ديدگاه پيشوايان اسلام كافى است، تا چه رسد به اين كه همه آنها را در كنار هم بچينيم و يكى در نظر بگيريم.
شك نيست كه علاوه بر شهادت قرآن مجيد و روايات متواتره اسلامى و اجماع مسلمين بر حرمت غيبت، عقل نيز آن را زشت و قبيح و در خور سرزنش و مجازات مىشمرد، چرا كه يكى از مصاديق بارز ظلم و ستم است كه قبح و زشتى آن از مستقلّات عقليه مى باشد، بنابراين دليل حرمت غيبت، تمام ادلّه اربعه فقهى مى باشد.[15]
پيامدهاى زيانبار غيبت
غيبت آثار مخرّب زيادى در جامعه انسانى دارد كه اگر دست كم گرفته شود خطر آن بيشتر خواهد بود؛ در این مورد امور زير را مى توان بر شمرد:
1. غيبت مهم ترين سرمايه جامعه يعنى «سرمايه اعتماد» را از بين مى برد، زيرا غالب اشخاص داراى نقاط ضعفى هستند كه اگر آنها پوشيده بمانند، اعتماد مردم نسبت به يكديگر باقى و بر قرار خواهد بود.
ولى كشف آنها بى اعتمادى عجيبى ايجاد مى كند، و مى دانيم اساس همكارى اجتماعى، اعتماد متقابل افراد جامعه نسبت به يكديگر است، و بدون آن جامعه بشرى به جهنم سوزانى تبديل مى شود كه مشكلات زندگى اجتماعى را دارد، ولى منافع آن از بين خواهد رفت.
2. غيبت سرچشمه «سوء ظن» نسبت به همگان است، زيرا هنگامى كه عيوب مخفى جمعى از افراد از طريق غيبت آشكار گردد، انسان نسبت به همه پاكان و نيكان هم بدبين مى شود، و مى گويد: لابد آنها نيز در خلوت هاى خود چنين كارهايى دارند كه ما نمى دانيم، و «بر هر كه بنگرى به همين درد مبتلا است».
3. غيبت يكى از اسباب «اشاعه فحشاء» است، چرا كه هنگامى كه گناهان مخفى افراد از طريق غيبت آشكار گردد، ديگران نيز تشويق به گناه مى شوند، و اصولًا ابهّت گناه از بين مى رود، و عذر و بهانه اى براى آلودگان مى شود كه اگر ما چنين مى كنيم فلان كس كه از ما بهتر و آگاه تر است نيز مرتكب اين عمل مى شود.
در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه فرمود: «مَنْ قَالَ فِي مُؤْمِنٍ مَا رَأَتْهُ عَيْنَاهُ وَ سَمِعَتْهُ أُذُنَاهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ "إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيم"؛ كسى كه درباره مؤمنى آنچه را چشمش (از بدى ها) مى بيند، و گوشش مى شنود و بگويد، او از كسانى است كه خداوند متعال در حق آنان فرموده: "كسانى كه دوست دارند، كارهاى زشت در ميان مؤمنان شايع شود، عذاب دردناكى دارند"».[16]
4. غيبت، گنهكاران را در گناهشان «جسور» مى كند، زيرا مادام كه پرده از اعمال انسان برداشته نشده است شرم و حيا مانع از گناهان بيشتر و علنى تر است اما هنگامى كه كوس رسوايى كسى را بر سر بازار زدند از ارتكاب گناه پروايى نخواهد داشت.
5. غيبت سبب ايجاد «كينه و عداوت» است، چرا كه مهم ترين سرمايه انسان آبرو و شخصيت اجتماعى او است، در حالى كه غيبت كننده اين سرمايه گران بها را از بين مى برد و به همين دليل كينه و عداوت شديدى را در دل غيبت شونده (در صورتى كه به گوش او برسد) بر مى انگيزد.
6. غيبت، غيبت كننده را از چشم مردم مى اندازد، چرا كه فكر مى كنند، هنگامى كه عيوب ديگران را نزد آنها مى گويد، لابد عيوب آنها را نزد ديگران خواهد گفت. چنانکه اميرمؤمنان على عليه السلام مى فرمايد: «مَنْ نَقَلَ إِلَيْكَ نَقَلَ عَنْك؛[17] هر كس به سوى تو (عيوب مردم را) نقل كند (عيوب تو را) براى ديگران نقل خواهد كرد».[18]
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.