انحصار گرایی شیعه در نجات و مسئله عدل الهی؟!

آیا اینکه تنها مذهب شیعه برحق باشد و کسانی که پدر و مادر شیعه دارند بهشتی شده و دیگران جهنمی شوند، بی عدالتی نیست؟!

اولا: دین ارثی از هیچ کس قبول نیست و بر همه واجب است بعد از بلوغ نسبت به اعتقادات خود تحقیق کند، حتی اگر شیعه باشد. شیعیان نیز اگر ایمان محکمی نداشته باشند، اعمال صالح نداشته و اهل گناه باشند، سرنوشت بدی خواهند داشت.
ثانیا: خداوند فقط انسانهای کافر و لجوج را وارد جهنم خواهند کرد؛ یعنی فقط آنهایی که با علم به بطلان یک آئین از آن پیروی می کنند و به همین صورت از دنیا می روند اهل جهنّم خواهند بود.
ثالثا: خداوند حکیم، هر شخصی را با توجه به دانش و امکاناتی که در اختیار او قرار داده، مورد تکلیف و بازخواست قرار خواهد داد. لذا بر مستضعفین فکری، و لو غیر شیعه که حق ستیز نیستند، حرجی نیست.

تقسیم بندی مردم از جهت «دین حق» و «دین غیر حق»

کسانی که تابع «دین حق» نیستند چند دسته اند و چه جایگاهی در بهشت یا جهنم دارند؟

پیروان «دین حق» تنها گروهی هستند که به رستگاری مطلق می رسند، اما افرادی که تابع دین حق نیستند؛ مانند عوام مردم و دانش پژوهان مخالف دین حق، که به دین خود باور دارند، آنان در مرتبه ای از رستگاری هستند. اما افراد معاندی که با حق مخالفند، جایگاه آنان دوزخ است. از این رو قرآن می فرماید: «ما هرگز[قومی را] مجازات نخواهیم کرد، مگر آن که پیامبری را مبعوث کرده باشیم». همچنین امام علی(ع) می فرماید: «فرقه ناجیه،... فرقه ای است که وجوب اطاعت مرا از کتاب خدا و سنت پیامبرش فهمیده اند، و هیچ تردیدی ندارند».

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

قالَ الرّضا عليه السّلام :

يَا ابنَ شَبيبٍ! اِنْ کُنْتَ باکِياً لِشَئٍ فَاْبکِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلىّ بْنِ اَبى طالبٍ عليه السّلام فَاِنَّهُ ذُبِحَ کَما يُذْبَحُ الْکَبْشُ.

بحارالانوار، ج 44، ص 286