کمال تمدنی و بی نیازی ایرانیان به اسلام، دلیل پاره کردن نامه پیامبراسلام توسط خسرو پرویز!

خسروپرویز نامه پیامبر اسلام را پاره کرد و گفت: «اگر شما الان می خواهید راه انسانیت را بما نشان بدهید ما 1100 سال پیش آن را یافتیم»؛ یعنی اسلام چیزی اضافه بر تمدن ایران نداشت که خسرو پرویز آن را قبول کند! آیا چنین ادعایی درست است؟!

گفتگویی با این مضمون ادعایی میان پادشاه وقت ایران و فرستاده پیامبر اسلام(ص) در هیچ منبع تاریخی وجود ندارد. از جهت محتوایی نیز ادعاهای مطرح شده منطبق با واقعیات آن روز ایران نیست و متاسفانه واقعیات آن روز گویای حقیقتی تلخ است و خلاف آنچه را در این گفتگو آمده نشان می دهد؛ اعتقاد به ثنویت و تقدس آتش، احکام خرافی زرتشت، وجود حرمسراها در کاخ پادشاهان و استفاده کالایی از زنان و رفتار زننده با آنها، برده داری، دیکتاتوری و ظلم شاهان، نظام طبقاتی و نابرابری مردم مقابل قانون، برخی از این واقعیات تلخ است.

فلسفه تحريم ازدواج با «محارم»

فلسفه تحريم ازدواج با «محارم» در اسلام چيست؟

ازدواج افراد هم خون با يكديگر خطرات فراوانى دارد؛ چراكه بيمارى نهفته و ارثى را آشكار و تشديد مى كند و جاذبه جنسى كه شرط استحكام پيوند زناشوئى است معمولاً در آنها وجود ندارد؛ زيرا محارم غالباً با هم بزرگ مى شوند و براى يكديگر يك موجود عادى هستند. بنابراين اين ازدواج ها، ناپايدار و سست است. ناگفته پيداست كه همه افراد طبعاً از اين گونه ازدواج ها تنفر دارند و اكثر اقوام و ملل ازدواج با محارم را ممنوع مى دانند؛ حتى مجوسى ها كه در منابع اصلىِ خود، قائل به جواز اين گونه ازدواج ها بوده اند، امروز آن را انكار مى كنند.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

قال الرضا عليه السلام :

«ان يوم الحسين اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذل عزيزنا بارض کرب و بلاء و اورثناءالکرب و البلاء الي يوم الانقضاء»

بحارالانوار، ج 44، ص 284