نيوتن 2 مطلب

نظریه انفجار اولیّه و آفرینش تصادفی جهان

نظریه علمی بینگ بنگ یا مهبانگ اثبات کرده است که جهان در اثر انفجاری به وجود آمده است و در این جریان طبیعی دست هیچ عامل خارجی دخالت نداشته؛ آیا با وجود این نظریه باز هم می توان گفت که برای جهان آفریدگاری وجود دارد؟

تنها چیزی که طبق این نظریه (بر فرض قبول آن) ثابت می شود این است که عالم ماده «حادث» است و این حدوث انفجاری و یکباره جهان، با «وجود خدا» منافات ندارد، چون خود این «انفجار» و «هسته اولیّه و متراکم جهان» نیاز به «علت» دارد. همان «ذره ای» که طبق این نظریه، این همه کهکشان از انفجار آن پدید آمده و با این نظم در حال حرکت هستند، هر چه باشد خود نیاز به خالقی دارد و از «عدم» بوجود نیامده و همان خالقی که آن «ذره» را بوجود آورده، این نظم شگفت انگیز را بین ذراتی که از انفجار آن حاصل شده قرار داده است و همه حرکات این عالم را اداره می کند، و هیچ چیزی در عالم «تصادفی» اتفاق نمی افتد، بلکه «علتی» دارد.

«شقّ القمر» از نگاه علمی

آيا معجزه «شقّ القمر» با اصول و مبانی علمی سازگار است؟

از منظر علم، انشقاق در كرات آسمانى امر ممكني است و اين موضوع نظائرى هم دارد، مانند ستاره‌هاى دنباله‌داري كه از خورشيد جدا مي شوند و تحت تأثير جاذبه عظيم خورشيد به سوى آن جذب مي‌شوند. در مورد قمر هم اگر عامل جدائى، شديد نباشد بازگشت قطعات جدا شده و التيام آنها به صورت اول كاملاً قابل توجيه است؛ زيرا طبق فرمول نيوتن هر قدر فاصله ميان آنها كمتر و يا جرمشان بيشتر باشد به كمك اثر اين جاذبه، خيلى زود به هم نزديك و پيوسته خواهند شد.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

قالَ الحسينُ عليه السّلام :

مَنْ دَمِعَتْ عَيناهُ فينا قَطْرَةً بَوَّاءهُ اللّهُ عَزَّوَجَلّ الجَنَّةَ.

چشمان هر کس که در مصيبتهاى ما قطره اى اشک بريزد، خداوند او را در بهشت جاى مى دهد.

احقاق الحق ، ج 5، ص 523