حكايت هايي از سعدي درباره «قناعت»

در فرهنگ و ادبیات فارسی مفهوم «قناعت» چگونه تبیین شده است؟

در مورد «قناعت» سعدی حکایت کرده که: «از حاتم طائی پرسیدند بلندهمت تر از خود دیده ای؛ گفت میهمانی بزرگی ترتیب دادم و به صحرا رفتم. از خاركنى پرسیدم چرا به مهمانى حاتم نرفتی؟ گفت: هر كه نان از عمل خویش خورد *منّت از حاتم طائى نبرد». در حکایت دیگر آمده: «شبی با بازرگانی با بار تجاری بزرگی همراه شدم که تا صبح حرص دنیا خورد و حرف های پریشان زد؛ بعد مرا گفت که سخنی بگویم؛ گفتم: آن شنيدستى كه در اقصاى غور* بار سالارى بيفتاد از ستور* گفت چشم تنگ دنيا دوست را * يا قناعت پر كند يا خاك گور».

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

مَن راقبَ أجلَهُ اغتَنَمَ مُهَلَهُ

هر که مراقب اجل خود باشد، فرصتهايش را غنيمت شمارد

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 44