پاسخ اجمالی:
صبر، مقدمه رسیدن به مقامات عالی است. كليد اصلى پيروزى ها، صبر و شكيبايى است. صبر قدرت آفرين است. صبر شخصیت ساز است. صبر نيروى مقاومت را افزايش مى دهد. صبر دعوت به طرفدارى از حق مى كند. هيچ كار بدون صبر سامان نمى يابد. صبر، حرّيّت و آزادگى به انسان می دهد. صبر و شكيبايى از نظر بهداشت و سلامت جسم نيز فوق العاده مؤثر است؛ افراد ناشكيبا عمرى كوتاه و توأم با انواع بيمارى ها دارند كه مهم ترين آنها بيمارى هاى قلبى و عصبى است. در حالى كه شكيبايان از عمر طولانى و توأم با سلامت نسبى برخوردارند.
پاسخ تفصیلی:
- در اهميت صبر، همين بس كه تمام اخلاق شایسته و ستایش آمیز به صبر بر مى گردد.[1] صبر، مقدمه رسیدن به مقامات عالی است. ضرب المثل قدیمی ای وجود دارد که می گوید: «روى هر گنجى افعى خوابيده است». مراد اين است كه در رسیدن به گنج ها، رنج های فراوانی است. صبر خميرمايه همه چيزهاست. پيامبران اگر صبر نداشتند، به اين مقام هرگز نمى رسیدند.[2] پرهيزگاران نیز در برابر شدائد و انبوه مشكلات زندگى صبور و بردبارند و در شرائط سخت و دشوار از كوره در نمى روند و با اتّكا به نيروى لايزال الهى، سرانجام به پيروزى نهایى نايل مى شوند.[3]
- كليد اصلى پيروزى ها، صبر و شكيبايى است و از آنجا كه دين مجموعه اى از بايدها و نبايدهاست، اطاعات و ترك معاصى، بدون صبر و استقامت، بقا و دوامى ندارد. زيرا - همان طور که در احادیث نیز دیدیم - صبر در برابر ايمان، همانند سر نسبت به بدن است. از اين رو، در بعضى از احاديث اسلامى - از جمله حديثى از اميرمؤمنان عليه السلام - نقل شده که: «فِي الصَّبْرِ الظَّفَرُ؛[4] پيروزى در شکيبايی است».
در آيات قرآن نيز شرط مهم پيروزى مجاهدان راه خدا صبر و شكيبايى دانسته شده است؛ مثلا در آیه ۶۵ سوره انفال می خوانیم: «إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا؛ هرگاه از شما [مؤمنان] بيست نفر صبور باشد، بر دويست نفر غلبه مى كنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از كافران پيروز مى گردند».
اين چه نيرويى است كه يك نفر را توانايى مقابله با ده نفر و صد نفر را توانايى مقابله با يك هزار نفر را مى دهد؟! اين نيرو همان صبر و استقامت است.
افراد سست اراده و كم حوصله و كم استقامت، بسيار زود از ميدان حوادث مى گريزند يا در برابر حجم مشكلات زانو مى زنند. نه دنيا را بدون صبر و استقامت به انسان مى دهند و نه آخرت را. به همين دليل، اقوام و ملت هايى در جهان پيشرفت دارند كه استقامت بيشترى داشته باشند.
در حالات دانشمندان بزرگ - اعم از شخصيت هاى مذهبى يا دانشمندان علوم ديگر - چيزى كه بيش از هر چيز ديگر مى درخشد، صبر و استقامت آنها است. گاهى يك دانشمند، براى كشف يك قانون علمى، ناچار است چند سال در انزوا در كتابخانه يا آزمايشگاه خود بماند تا موفّق به كشف آن شود.
حديثى از حضرت على عليه السلام ما را به همین حقیقت رهنمون می کند که: «مَنْ رَكِبَ مَرْكَبَ الصَّبْرِ اهْتَدَى إِلَى مَيْدَانِ النَّصْرِ؛[5] كسى كه بر مركب صبر و شكيبايى سوار شود، به ميدان پيروزى پاى مى نهد».
باز از همان امام بزرگوار نقل شده است که: «مِفْتَاحُ الظَّفَرِ لُزُومُ الصَّبْرِ؛[6] كليد پيروزى، داشتن صبر و شكيبايى است».
- صبر قدرت آفرين است. از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام نقل شده كه فرمود: «مَنْ لَا يُعِدَّ الصَّبْرَ لِنَوَائِبِ الدَّهْرِ يَعْجِزْ؛[7] كسى كه صبر در برابر حوادث ندارد، ناتوان مى گردد».
- صبر نشانه شخصيّت است؛ لذا امام باقر عليه السلام مى فرمايد: «مُرُوَّةُ الصَّبْرِ فِي حَالِ الْحَاجَةِ وَ الْفَاقَةِ وَ التَّعَفُّفِ وَ الْغَنَاءِ أَكْثَرُ مِنْ مُرُوَّةِ الْإِعْطَاءِ؛[8] اگر چه كمك به ديگران و بخشش به نيازمندان نشانه شخصيت است امّا استقامت در حال نيازمندى و در رنج ها و سختي ها و دست نياز به سوى ديگران دراز نكردن، بلكه متّكى به خويشتن بودن، نشانه بارزترى بر شخصيّت انسان است».
- صبر نيروى مقاومت را افزايش مى دهد؛ چنانكه در روايتى مى خوانيم: «لَوْ لَا أَنَّ الصَّبْرَ خُلِقَ قَبْلَ الْبَلَاءِ لَتَفَطَّرَ الْمُؤْمِنُ كَمَا تَتَفَطَّرُ الْبَيْضَةُ عَلَى الصَّفَا؛[9] اگر نيروى مقاومت در آدمى قبل از بروز حوادث و مشكلات، آفريده نمى شد، افراد با ايمان در برابر حوادث، آن چنان از هم متلاشى مى شدند كه تخم مرغ بر اثر خوردن به سنگ متلاشى مى شود».
- صبر دعوت به طرفدارى از حق مى كند؛ افراد فاقد مقاومت نمى توانند طرفدار حق باشند. زيرا اجراى حق در برابر افراد تجاوزطلب و هوسران و سودجو همواره مشكلاتى دارد كه ايستادگى در برابر آنها بدون نيروى صبر ممكن نيست. در حديثى از امام سجّاد عليه السلام مى خوانيم: «اِصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ وَ إِنْ كَانَ مُرّاً؛[10] در برابر حق شكيبا باش اگر چه تلخ است».
- هيچ كار بدون صبر سامان نمى يابد: هيچ گام مثبتى بدون مانع نيست و بدون استقامت پيش نمى رود؛ چنانكه در حديثى از حضرت علی عليه السلام مى خوانيم: «إذَا فَارَقَ الصَّبْرُ الأمُورَ فَسَدَتْ الأمُورُ؛[11] هنگامى كه صبر از كارها جدا شود فاسد خواهند شد».
- صبر، نشانه حرّيّت و آزادگى است: اسارت ها مولود فقدان مقاومت است؛ چنانكه ابو بصير از امام صادق عليه السلام نقل مى كند: «إِنَّ الْحُرَّ حُرٌّ عَلَى جَمِيعِ أَحْوَالِهِ، إِنْ نَابَتْهُ نَائِبَةٌ صَبَرَ لَهَا، وَ إِنْ تَدَاكَّتْ عَلَيْهِ الْمَصَائِبُ لَمْ تَكْسِرْهُ؛[12] آزاد مرد در همه حال آزاده است، در برابر حوادث ناگوار استقامت مى كند، و انبوه مصائب او را درهم نمى شكند».[13]
- مسئله صبر و شكيبايى در برابر حوادث سخت زندگى و مشكلات عظيمى كه در راه پيروزى انسان وجود دارد، تنها بُعد اخلاقى ندارد؛ بلكه از نظر بهداشت و سلامت جسم نيز فوق العاده مؤثر است. افراد ناشكيبا عمرى كوتاه و توأم با انواع بيمارى ها دارند كه مهم ترين آنها بيمارى هاى قلبى و عصبى است. در حالى كه شكيبايان از عمر طولانى و توأم با سلامت نسبى برخوردارند. به همين دليل، روانشناسان معتقدند باورمندی به مذهب - كه انسان را به شكيبايى در برابر مشكلات ترغيب مى كند - يكى از شرايط سلامت جسم و روان انسان است. در حديثى از حضرت على عليه السلام آمده است: «مَنْ أَحَبَ الْبَقَاءَ فَلْيُعِدَّ لِلْمَصَائِبِ قَلْباً صَبُوراً؛[14] كسى كه دوست دارد عمر طولانى داشته باشد، بايد قلب صبورى در برابر مصائب آماده كند».[15]
در مقابل آن همه «ثمرات صبر»، می بینیم که افراد كم صبر و کم استقامت، بسيار زود آلوده به انواع «گناه» مى شوند. زيرا گناهان، جاذبه هاى نيرومندى براى نفس سركش انسانى دارد و اگر مقاومت شديدى در انسان نباشد، ايستادگى در برابر آن جاذبه ها ممكن نيست. در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است: «كَمْ مِنْ صَبْرِ سَاعَةٍ قَدْ أَوْرَثَتْ فَرَحاً طَوِيلًا وَ كَمْ مِنْ لَذَّةِ سَاعَةٍ قَدْ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِيلًا؛[16] بسيار اتفاق افتاده كه يك ساعت صبر و شكيبايى، سبب شادى طولانى شده است و چه بسيار لذّت كوتاهى در يك ساعت، غم واندوه طولانى به بار آورده است».
همچنين اگر انسان، صبور نباشد، به زودى «سلامتش» را از دست مى دهد؛ از همه چيز زندگى «مأيوس» گشته و دست او از كار مى ماند. چراکه در طول زندگى، انسان گرفتار خسارت ها و زيانهاى مادى، اجتماعى و يا معنوى شود و چنان نيست كه دوستان و خويشاوندان همه با هم متولد شوند و همه با هم بميرند. بعضى زودتر و بعضى ديرتر، چشم از جهان مى پوشند. آنها كه زودتر مى روند، بازماندگان را به داغ و فراق خود مبتلا مى سازند. آرى! اين صبر است كه با وجود تمام اين حوادث ناگوار، به روح و قلب انسان توانايى ادامه حيات را مى دهد.[17]
منابع:
1. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (شرح خطبه متقین)
2. اخلاق در قرآن
3. پيدايش مذاهب
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.