پاسخ اجمالی:
حدود امنيّت منحصر به «امنيّت جانى» و «امنيّت مالى» نيست و از آنها مهم تر، امنيّت از نظر «آبرو» و حفظ شخصيت اجتماعى افراد است. از طرف ديگر براى تكميل امنيّت هاى سه گانه فوق، امنيّت ديگرى لازم است كه متأسفانه قوانين مادى قادر بر تأمين آن نيست و آن «امنيّت فكرى» است كه از جهاتى در درجه اول اهميت قرار دارد! امنيّت فكرى دو بخش دارد: امنيّت هركس در محيط فكر خويش و امنيّت از نظر قضاوت هاى ديگران.
امنيّت فكرى، در هر دو قسمت، مخصوصا از نظر سالم ماندن از قضاوت هاى سوء ديگران، تنها از طريق مكتب هاى الهى و اديان آسمانى و اصول اخلاقى قابل تأمين است. زيرا مى دانيم منطقه قلب و فكر، از دسترس اين قوانين و نيروهاى اجرايى آن كه عموما جنبه مادى دارند، بيرون است و كمترين نفوذى در اين قسمت ندارند. تنها عقايد مذهبى و اصول اخلاقى مى توانند در اين منطقه راه يافته آن را امن و امان سازند.
پاسخ تفصیلی:
براى ساختن يك اجتماع سالم قبل از هر چيز «امنيّت» لازم است. زيرا بدون حفظ امنيّت «آزادى» ميّسر نمى شود و بدون تأمين آزادي ها، سرمايه هاى فكرى، جسمى، مادى و معنوى به كار نمى افتد؛ چه اينكه هميشه سرمايه ها به نقاط امن پناه مى برد و از محيط هاى نا امن مى گريزد! حدود امنيّت منحصر به «امنيّت جانى» و «امنيّت مالى» نيست و از آنها مهم تر، امنيّت از نظر «آبرو» و حفظ شخصيت اجتماعى افراد است. از طرف ديگر براى تكميل امنيّت هاى سه گانه فوق، امنيّت ديگرى لازم است كه متأسفانه قوانين مادى قادر بر تأمين آن نيست و آن «امنيّت فكرى» است كه از جهاتى در درجه اول اهميت قرار دارد!
امنيّت فكرى دو بخش دارد:
1. امنيّت هركس در محيط فكر خويش و به تعبير ديگر «آرامش روحى»: يعنى انسان از نظر روحى و فكرى آن چنان باشد كه نيروهاى مزاحم از هر سو به روح او فشار نياورد و مورد هجوم انواع افكار ناراحت كننده و طوفانهاى سخت فكرى، قرار نگيرد؛ بلكه روحى آرام و خالى از هرگونه اضطراب و نگرانى و پريشانى داشته باشد.
2. امنيّت از نظر قضاوت هاى ديگران: يعنى افراد ديگر در محيط فكر خود، او را مورد هجوم افكار و قضاوت هاى بد و ناروا قرار ندهند و احترام و شخصيت او حتى در محيط افكار ديگران محفوظ بماند.
بديهى است آنچه تأمين آن از نظر قوانين و حكومت هاى مادى - به فرض اينكه از نقايص ديگر آنها چشم بپوشيم - امكان دارد، تنها تأمين امنيّت جانى و مالى و تا حدودى تأمين امنيّت از نظر حيثيت و آبروى اجتماعى است. ولى امنيّت فكرى، در هر دو قسمت، مخصوصا از نظر سالم ماندن از قضاوت هاى سوء ديگران، تنها از طريق مكتب هاى الهى و اديان آسمانى و اصول اخلاقى قابل تأمين است. زيرا مى دانيم منطقه قلب و فكر، از دسترس اين قوانين و نيروهاى اجرايى آن كه عموما جنبه مادى دارند، بيرون است و كمترين نفوذى در اين قسمت ندارند. تنها عقايد مذهبى و اصول اخلاقى مى توانند در اين منطقه راه يافته آن را امن و امان سازند. مخصوصا اسلام براى تأمين اين هدف دستورهاى وسيع و قابل توجّهى دارد كه يكى از امتيازات بزرگ آن محسوب مى شود.[1]
از همین رهگذر است که «سوءظنّ» و «حسن ظنّ» و جنبه های متعدد آنها، اهمیت فراوانی در آموزههای اخلاقی می یابند.
منبع: زندگى در پرتو اخلاق
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.