پاسخ اجمالی:
اين رذيله اخلاقى، همانند رذائل ديگر از سرچشمه هاى متعددى نشأت مى گيرد. سرچشمه هایی مانند: آلودگى درون و برون؛ همنشينى با بدان؛ زندگى در محيط هاى فاسد؛ حسد و كينه توزى و تكبر و غرور؛ عقده حقارت؛ تبرئه خود؛ ضعف ايمان. در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مى خوانيم: «الشَّرِيرُ لَا يَظُنُ بِأَحَدٍ خَيْراً لِأَنَّهُ لَا يَرَاهُ إِلَّا بِطَبْعِ نَفْسِهِ؛ آدم بد به هيچ كس گمان خوب نمى برد، زيرا ديگران را همچون خود مى پندارد».
پاسخ تفصیلی:
اين رذيله اخلاقى، همانند رذائل ديگر از سرچشمه هاى متعددى نشأت مى گيرد. سرچشمه هایی مانند:
آلودگى درون و برون: افرادى كه خود آلوده اند، ديگران را همچون خود آلوده مى پندارند. آنها از طريق «مقايسه به نفس» كه يكى از صفات غالب انسانها است، مردم را به كيش خود و به روش خود مى پندارند و تا از آلودگى پاك نشوند، حسن ظنّ به ديگران نخواهند داشت.
در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مى خوانيم: «الشَّرِيرُ لَا يَظُنُ بِأَحَدٍ خَيْراً لِأَنَّهُ لَا يَرَاهُ إِلَّا بِطَبْعِ نَفْسِهِ؛[1] آدم بد به هيچ كس گمان خوب نمى برد، زيرا ديگران را همچون خود مى پندارد».
همنشينى با بدان: كسى كه معاشرانش را از افراد فاسد و مفسد انتخاب كرده است طبيعى است، كه نسبت به همه مردم سوءظنّ پيدا كند. چراكه تصور مى كند معاشران او نمونه هايى از ساير مردم اند. همان گونه كه در حديث معروف اميرمؤمنان على عليه السلام آمده است كه فرمود: «مُجَالَسَةُ الْأَشْرَارِ، تُورِثُ سُوءَ الظَّنِ بِالْأَخْيَارِ؛[2] همنشينى با بدان، سبب بدگمانى نسبت به نيكان مى شود».
زندگى در محيط هاى فاسد: هنگامى كه انسان در خانواده يا در شهر و كشورى كه فساد بر آن حاكم شده است، زندگى كند، نظر او نسبت به همه افراد حتى به نيكان بد مى شود؛ هرچند معاشران او افراد خوبى باشند. ولى غلبه فساد بر محيط كار، خود ايجاد سوءظنّ مى كند.
حسد و كينه توزى و تكبر و غرور: بخشى ديگر از عوامل سوءظنّ، این صفات پست اخلاقی است. چراكه شخص حسود و كينه توز مى خواهد از اين طريق از مقام شخص محسود بكاهد و كينه خود را از اين طريق اعمال كند. افراد متكبر نیز براى تحقير ديگران متوسل به سوء ظنّ مى شوند تا آنها را در فكر خود و جامعه، افرادى پست و حقير جلوه دهد.
عقده حقارت: يكى ديگر از عوامل سوءظنّ، همین موضوع عقده حقارت است. كسى كه گرفتار خود كم بينى شده، و يا از سوى ديگران مورد تحقير واقع گشته است، سعى مى كند ديگران را هم در محيط فكر خود حقير و پست و آلوده و گنهكار حساب كند، تا از عقده خود بكاهد، و آرامش كاذبى براى خويش فراهم سازد.
تبرئه خود: تبرئه يا تخفيف مجازات خود در دادگاه وجدان نيز يكى ديگر از علل سوء ظنّ است. زيرا شخص از اين راه مى كوشد شريك جرم هايى براى خود درست كند و نسبت به ديگران گمان بد ببرد تا اعمال سوء خود را توجيه نمايد و كم اثر و عادى جلوه دهد و بگويد تنها من نيستم كه گرفتار چنين حالتى هستم. [3]
از ضعف ايمان: درباره سوءظنّ به خداوند نیز باید گفت، این حالت روانی عمدتا از ضعف ايمان ناشى مى شود. عدم ايمان انسان به صفات ذات و صفات افعال خداوند، و ضعف باورهای او به علم و قدرت و رحمانيّت و رازقيّت و ساير صفات پروردگار انسات را به سوءظنّ به وعده هاي الهی مى كشاند و راه هاى سعادت و نجات را به روى انسان مى بندد.[4]
منابع:
1. اخلاق در قرآن
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.