مغالطه 4 مطلب

موانع و شرايط استجابت دعا؟

چرا وعده خداوند در مورد استجابت دعا تحقّق نمى‏ يابد؟ آيا اشكال - نعوذ بالله - از جانب خداوند است يا از جانب دعاكنندگان؟

از مجموعه رواياتی که از ائمّه عليهم السلام وارد شده است، به دست مى‏ آيد كه وعده الهى در مورد مستجاب شدن دعاها بى ‏قيد و شرط نبوده است؛ بلكه دعا داراى شرايطى است كه دعاكنندگان بايد شرايط دعا راتحصيل، و موانع آن را از سر راه خود بردارند:   شرط اوّل اجابت دعا، شناخت صفات جلال و جمال و فعل و اسماء الله الحسنى است كه هر كس بايد به اندازه توان خود اين شناخت را به دست آورد. دومين ‏شرط اجابت دعا، نيّتِ‏ صادق و پاك و قلب با اخلاص و بدون ريا است. سومين ‏شرط تغذيه حلال است؛ تغذيه حلال نه تنها در دعا مؤثّر است، بلكه در تمام عبادت ‏هاى انسان نيز تأثير دارد. چهارمين شرط اجابت دعا، حضور قلب است.

«شفاعت» و عدم تضادّ آن با اصل «توحید»

آیا «شفاعت» با اصل «توحید» در تضادّ است؟

شفاعتى كه قرآن از آن دفاع مى كند شفاعتى است كه خط اصلى آن به «اذن خدا» بر مى گردد و تا او اجازه شفاعت ندهد كسى حق شفاعت ندارد؛ اما وهابيان - كه شفاعت «قرآن» را با شفاعت هاى شيطانى اطرافيان سلاطين اشتباه كرده اند - آن را انكار كرده و با اصل توحيد در تضادّ مى دانند در حقيقت آنها به پندارهاى خود در اين مسئله ايراد كرده اند نه به مسئله شفاعت قرآنى. بنابراين شفاعت در حقيقت يك نوع سببيّت براى نجات است، چه در امور تكويني و چه در امور تشريعي.

تمسک به آیه 5 سوره «الم سجده»، بر مسلک ساختگى بهائیت

آیا آیه 5 سوره «سجده»، دلالت بر مشروع بودن مسلک بهائیان دارد؟

بعضى از پیروان مسلک هاى ساختگى براى توجیه مسلک خود، آیه 5 سوره سجده را دستاویز قرار داده و با مغالطه، خواسته اند آن را بر مقصود خود تطبیق دهند. آنان امر را به معنای دین و عروج را به معنى برداشتن دین دانسته اند. از این رو هر مذهبى نمی تواند بیش از هزار سال عمر کند و باید جاى خود را به مذهب دیگر بسپارد. با دقت در مفهوم آیه می یابیم که گفته های آنان از جهات بسیارى اشکال دارد: کلمه امر را به معنى دین گرفتن، مخالف آیات دیگر قرآن است. کلمه عروج نیز در هیچ آیه ای به معنى نسخ نیامده است.

«عجله» یونس(ع) در نفرین قومش

ماجرای «عجله» حضرت یونس(علیه السلام) براي عذاب قومش چگونه در قرآن بیان شده است؟

در سوره «قلم» به داستان حضرت یونس(ع) اشاره شده و می فرماید: حضرت یونس(ع) مدت ها همانند پدرى مهربان و دلسوز به تبليغ و هدايت قوم خويش پرداخت؛ ولى در برابر منطق حكيمانه اش چيزى جز مغالطه و سفسطه از دشمنان نشنيد. او سرانجام از آنها مایوس شد و آنان را نفرین کرد و بدون آن كه بار ديگر اتمام حجّت كند قومش را ترک کرد. ولی از آنجا که خداوند از پیامبرش، بیش از این صبر و حوصله می طلبد، لذا حضرت یونس(ع) را به خاطر عجله در تقاضای نزول عذاب و ترک اولی مورد سرزنش و تحت فشار قرار داد.

رسول الله(صلى الله عليه وآله)

ألاَ مَن ظَلَمَ أجِيراً اُجْرتَهُ فلَعنةُ اللهِ علَيهِ

هان! نفرين خدا بر کسى که مزد مزدبَرى را کامل نپردازد

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 38