متكبّران 3 مطلب

«مال و ثروت» يكي از اسباب «تکبّر»

چگونه داشتن «مال و ثروت» در انسان موجب «تكبّر» مي شود؟

یکی از اسباب «تکبّر»، داشتن مال و ثروت فراوان است که غالباً در ميان پادشاهان و ثروتمندان دیده می شود. این افراد غالباً از امکانات دنیوی استفاده می کنند تا افرادِ فاقدِ این امور را تحقیر كنند. از نمونه های قرآني این نوع تکبر، داستان قارون است که برای برتری جویی بر بنی اسرائیل ثروت خود را به نمايش گذاشت و سرانجام به فرمان خدا با تمام ثروت هایش در زمین فرو رفت و نابود شد.

عاقبت «متکبّران» از ديدگاه قرآن

از ديدگاه قرآن عاقبت «متكبّران» چيست؟

در قرآن تأكيد شده كافران را به كنار دوزخ مى‏ برند و به آنها مي گويند از درهاى جهنّم وارد شويد و جاودانه در آن بمانيد و چه بد جايگاهى است جايگاه متكبّران. در آيه ديگرى نيز آمده كه آيا در جهنّم جايگاه خاصّى براى متكبّران نيست؟! از ميان تمام صفات رذيله دوزخيان، تكيه بر تكبّر آنها شده و اين نشان مى ‏دهد تا چه حدّ اين صفت رذيله در سقوط و بدبختى انسان مؤثّر است، تا آنجا كه انسان را به دوزخ مى‏ كشاند و در دوزخ نيز جايگاه ويژه ‏اى با عذابى سخت ‏تر و دردناكتر برايش مهيّاست.

نگاهي به «تکبر» قوم عاد

قرآن درباره «تکبر» قوم عاد چه فرموده است؟

قرآن دراین باره مي فرمايد: «اما قوم عاد به ناحق در زمین استکبار جستند و گفتند: چه کسی از ما نیرومندتر است؟ آیا آنها نمی دانستند خداوندی که آن ها را آفریده از آنان قوی تر است؟!» با دقت در این آیات متوجه می شویم که عامل اصلی بدبختی قوم عاد استکبار است؛ چرا که اين صفت رذیله سبب شد که خود را قوی ترین موجود جهان بدانند و حتی قدرت خدا را فراموش کنند و در نتیجه آیات الهی را انکار نمایند.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

نَفَسُ الْمَرْءِ خُطاهُ إلى أجَلِهِ

نَفَسهاى آدمى گامهاى او به سوى مرگ است

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 44