موجودات 96 مطلب

منظور از تسبیح عمومی موجودات؟

منظور از تسبیح موجودات در آیه «يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ» چیست؟ آیا همه موجودات تسبیح گوی خداوند هستند؟

- جمعى معتقدند كه همه ذرات موجودات اين جهان اعم از آنچه ما آن را عاقل مى شماريم يا بى جان و غيرعاقل، همه داراى نوعی «درک» و شعورند و با «زبان قال» تسبيح و حمد خدا مى گويند. هر چند ما قادر نيستيم به نحوه درک و احساس آنها پى ببريم و زمزمه حمد و تسبيح آنها را بشنويم.
- جمعی دیگر معتقدند كه تسبيح و حمد پدیده های بی جان و غیرعاقل همان چيزى است كه ما آن را «زبان حال» مى ناميم. چنین تسبیحی حقيقى است نه مجازى؛ ولى به زبان حال است نه قال. تسبیح به زبان حال، یا تسبیح تکوینی نیز به این معناست که هر مخلوقى به ذات خود بر وجود خالق دلالت دارد. هر مصنوعى بر وجود صانع و هر فعلى بر وجود فاعل و بر علم و قدرت او دلالت می کند.
- بعضى از مفسّران نیز احتمال داده اند كه حمد و تسبيح عمومى موجودات در اينجا تركيبى از زبان «حال» و «قال» يا به تعبير ديگر «تسبيح تكوينى» و «تشريعى» باشد؛ چرا كه بسيارى از انسان ها و همه فرشتگان از روى درک و شعور حمد و ثناى الهی مى گويند و همگى ذرات موجودات نيز با زبان حالشان از عظمت و بزرگى خالق بحث مى كنند. گرچه اين دو نوع حمد و تسبيح با هم متفاوت است ولى در «قدر جامع» يعنى مفهوم وسيع حمد و تسبيح، مشترک مى باشند.

آفرینش اجباری انسان، با تحمیل تکالیف در شرایط دشوار

چرا خدا اجازه نگرفت و ما را به اجبار آفرید و مشکلات دنیا و تکالیفش را برما تحمیل کرد؟

«وجود» و هستی، امری است که برتری آن بر «عدم» روشن و بدیهی است و هیچ کسی بدون دلیل، عدم و نبودن خویش را بر وجود داشتن ترجیح نمی دهد. آفرینش همه موجودات از جمله انسان خیر محض است و در عالم شرّ ذاتی وجود ندارد. اینکه در وجود آمدن خویش اختیار نداریم به این معنی نیست که وجودمان خیر نباشد؛ خدا انسان را به بهترین صورت آفرید و اجازه گرفتن برای چنین آفرینشی نه ممکن است و نه لازم. این امر ممکن نیست، چون محال است مخلوق قبل از اینکه آفریده شود موجود باشد تا اجازه بدهد! بعد از آن نیز لازم نیست، چون خلاف حکمت اولیّه آفرینش الهی است و خداوند هر چه آفریده، خصوصا انسان در کمال نیکویی و برای بهره مندی از فضل بی کران الهی است. تکالیف و سختی ها نیز در راستای کمال انسان است و در مقایسه با خیر فراوان آنها قابل توجه نیست.

«بهار» نشانه ای بر حقانیت رستاخیز

آیا می توان از بهار طبیعت به امکان «معاد» پی برد؟

همه منكران معاد با چشم خود گياهان را مى بينند كه چگونه از زمين هاى مرده سر بر مى آورند؟ چگونه انسان ها پا به عرصه وجود مى گذارند؟ چگونه درختان بى جان، برگ و بار مى آورند؟ و چگونه هر زمان آفرينش تازه اى در اين عالم رخ مى دهد؟ آيا براى خالق اين همه موجودات، بازگرداندن آنها مشكل است در حالی كه هر دو به طور يكسان مشمول قدرت او هستند؟ آری بهترين دليل براى امكان چيزى، وجود آن است.

«مرگ» قانون عمومی

آیا می توان «مرگ» را قانون عمومی براي همه موجودات دانست؟

قرآن در سوره «آل عمران» سخن از عموميت قانون «مرگ» مى گويد؛ سرنوشتى كه براى همه انسان ها، همه موجودات زنده و حتى براى موجودات غير زنده حتمى است. اصولا انسان در هر چيز شك كند، در مرگ نمى تواند ترديد داشته باشد؛ تمام اهل آسمان ها و زمين مى ميرند و همه موجودات زنده در كام مرگ فرو مى روند، همه بدون استثنا اجل و سرآمدى دارند كه لحظه اى در آن تأخيرى نيست و آنچه مردم درباره يكديگر، دعاى جاودانگى دارند تعارف هاى بى محتوايى بيش نيست.

نفوذ فرمان الهی در عالم

امام علی(عليه السلام) چگونه نافذ بودن فرمان خداوند در تمام اجزای هستی را بیان می نمایند؟

امام علی(ع) با اشاره به نفوذ فرمان الهی در تمام هستی می فرماید: «دنيا و آخرت زمام خود را به او سپرده اند». در حقيقت دنيا و آخرت را به حيوان هاى رامى تشبيه کرده كه زمامش بدست اوست. سپس مى فرمايد: «کلیدهای آسمانها و زمينها در دست قدرت اوست و درختان سرسبز هر صبح و شام در برابر او سجده مى كنند». در واقع سر تسليم فرو مى آورند. آنگاه مى فرماید: «به فرمان او از شاخه هاى خود آتش هاى نورانى بر مى افروزند». اين از عجايب قدرت خداست كه از ميان آب و خاك، مادّه اى ايجاد مى كند كه كانون آتش و نورانيّت است.

هدف از «آفرينش انسان» از منظر اسلام

در نگاه اسلام، هدف از «آفرينش انسان» چيست؟

مى دانيم خالق اين جهان حكيم است و آفرينش او حكمتى داشته، هر چند ما از آن بي خبر باشيم. او چشمه اى است فياض و مبدئى است نعمت آفرين كه موجودات را در كنف حمايت خود مى گيرد و پرورش داده، از نقص به كمال مى برد و اين است هدف واقعى عبوديت و بندگى ما. فلسفه عبادات و نيايش هاى ما همگى كلاس هاى تربيت براى تكامل ما است. پس هدف آفرينش ما پيشرفت و تكامل هستى ما است.

موقعیت انسان در جهان هستی

انسان در جهان هستی چه جایگاهی دارد و موقعیت او نسبت به عالم چگونه است؟

در واقع آنچه نام آن را علم و دانش بشرى مى گذاريم و كتابخانه هاى عظيمى را به وسعت چندين كيلومتر با چندين ميليون كتاب پوشانيده است همه شرح ناداني هاى ما و يا دانستني هاى مربوط به نقطه روشن كوچكى است كه بى شباهت به شعاع يك كرم شب تاب در يك شب تاريك آن هم در دل بيابانى پهناور نيست. تفكر درباره آنچه نمى دانيم و از آن آگاهى نداريم، به ما آمادگى مى دهد كه يك سلسله حقايق را بيرون از اين محدوده، بطور جدى مورد بررسى قرار دهيم و اينجا آغاز راهى بسوى سرنوشت و حل معماها در مقياس وجود يك انسان است.

فهم و شعور داشتن «جمادات»

آیا «جمادات» هم دارای فهم و شعور هستند؟

«جمادات» همچون در و دیوار دارای فهم و شعور هستند. مگر در و ديوار جهان، شاعر و آگاه نيست؟ اگر ما مطيع باشيم، همين ‏ها به نفع ما در قيامت شهادت نمي‏دهند؟ و اگر تبهكار باشيم عليه ما گواهي نمي‏ دهند؟ مگر زمين شهادت نمي دهد؟ مگر مسجد شكايت يا شفاعت نمي كند؟ پس معلوم مي شود همه اشيا داراي فهم و شعور هستند و لذا اهل معنا از گناه شرم مي كنند و مي گويند همه موجودات عالم چشم باز كرده ما را مي ‏بينند. در محضر آنان چگونه گناه كنيم؟

تجلي «جاذبه» و «دافعه» در همه موجودات

تجلي «جاذبه» و «دافعه» در انسان چه تفاوتی با سایر موجودات عالم دارد؟

هر چيزي در عالم داراي دو بعد جذب و دفع است حتی جمادات و گياهان. در حيوانات اين دو به صورت «شهوت» و «غضب» در مي‏ آيد؛ اما در انسان از اين رقيقتر شده به صورت «محبّت» و «عداوت» جلوه مي كند و از اين بالاتر به صورت «ارادت» و «كراهت» در مي آيد و اگر خيلي رقيق و لطيف شود، به صورت «تولي» و «تبري» جلوه مي كند كه اين از ويژگيهاي خواص اولياي حق و مؤمنان الهي است. لذا مؤمن بايد داراي تولّي باشد و به محبت و عداوتي كه در وجودش هست روح بدهد.

انواع و اقسام «ذکر»

«ذکر» و یاد خدا به چه شیوه هایی ممکن است انجام شود؟

عبادت خداوند در چهره ‏هاي گوناگون تجلي مي كند. يكي از آنها «ذكر» است كه اقسام گوناگون دارد، مثل «ذكر عام» و «ذكر خاص». ذكر عام اختصاصي به موجود معين ندارد و تمام اشيا را دربر می گیرد. ذكر خاص مختص نوع معيني از مخلوقات است، مثل ذكر خصوص فرشته يا خصوص انسان. تقسيم ديگر به لحاظ قلب و قالب است كه گاه از آن به «ذكر قلبي» و «ذكر زباني» ياد مي شود. ذكر گاهي در برابر غفلت، سهو، نسيان به كار مي رود. ذكر زباني همان طور كه در برابر ذكر قلبي قرار مي گيرد در قبال «ذكر فعلي» و «ذکر عملي» نيز واقع مي شود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الامامُ علىٌّ(عليه السلام)

بالصَّدَقِة تُفْسَحُ الآجالُ

با صدقه دادن، عمرها طولانى مى شود

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 48