مشکلات 36 مطلب

منظور از جزع و بى تابى‏

منظور از جزع در تعابير اخلاقی چيست؟

«جزع» نقطه مقابل «صبر» است و منظور از آن حالت بى قرارى و ناشكيبايى در برابر حوادث و مشكلات است؛ به گونه اى كه انسان در برابر حادثه زانو بزند، مأيوس شود، بى تابى كند  يا از تلاش و كوشش براى رسيدن به مقصد چشم بپوشد.

انگيزه‏ هاى صبر و شكيبايى‏

انگيزه‏ هاى صبر و شكيبايى چيست؟‏

هر قدر «ايمان» انسان به حكمت و رحمت پروردگار بيشتر باشد، صبر انسان نيز بيشتر خواهد شد.  تكرار حوادث و مشكلات به تدريج فضيلت صبر را با «ممارست» در او به وجود مى آورد.  توجّه به ماهيّت حواث و مشکلات دنيا و توجّه به جايگاه صبر در رسيدن به مواهب مادى و معنوى و نيز توجه به اين حقيقت كه بی صبری مانع توفیق است، آمادگى بيشترى براى صبر و شكيبايى ايجاد می کند.  يكى ديگر از انگيزه ‏هاى صبر و عوامل پرورش آن، هم شكل ساختن خود با صابران است.  همچنين هر اندازه ظرفيت و شخصيت انسان بيشتر شود، صبر و شكيبايى او افزون مى گردد.

اهميّت دعا به هنگام انجام كارهاى سخت و مهم

دعا به هنگام انجام چه كارهايی اهميت بيشتری پيدا می کند؟

دعا و نيايش در هر زمان خوب و سازنده است، ولى به هنگام انجام كارهاى مهم كه انسان نياز به نيرو و توان بيشترى دارد، از اهميت ويژه‏ اى برخودار است. به همين دليل اولياء اللّه همواره در كارهاى مهم دست به درگاه پروردگار بر مى‏ داشتند، و با دعا و ياد او توان و نيرو مى گرفتند، و با توكل بر ذات پاكش آرام مى‏ يافتند، و بدون ترس و واهمه از عظمت مشكلات، به جنگ آنها مى‏ رفتند، چراكه مى‏ دانستند هر مشكلى در برابر اراده حق سهل و آسان است.

معنای صبر؟

معنای صبر چيست؟

واژه صبر در اصل لغت به معنى «حبس» و نگهدارى است و سپس معانى جديدى گرفته است. انسان وقتى در مقابل شهوات و مشكلات مقاومت كرد و نفس را از تعرض آنها حبس كرد، در فرهنگ قرآن و روايات «صبر و استقامت» بر آن اطلاق شده است. بنابراين صبر در لغت به معنای استقامت است. راغب اصفهانى در كتاب «مفردات» می گويد: «صبر كنترل نفس در تنگنا [و استقامت آن در انواع شدائد و مشكلات] است».

 

فضیلت و جایگاه صبر در روایات اسلامی

صبر در روایات اسلامی چه جایگاهی دارد؟

به گفته بعضى از علماى اخلاق، رواياتى كه درباره فضيلت صبر و شكيبايى از معصومين عليهم السلام به ما رسيده، بيش از آن است كه به شمارش در آيد. در برخى از كتب كه درباره صبر تأليف يافته، نزديك به 900 حديث از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام در اين باره آمده است.

انواع صبر؟

صبر در بیان بزرگان اسلام و علمای اخلاق چه انواعی دارد؟

در بسيارى از گفتارها و نوشتارهای علماى اخلاق و بزرگان اسلام، «صبر» به سه شاخه تقسيم شده است:

1. صبر بر اطاعت؛   2. صبر بر معصيت؛   3. صبر بر مصيبت.

بزرگان اخلاق، اين تقسيم سه گانه را از روايات اسلامى گرفته اند؛ همانند روايتى كه از پيامبر اسلام (ص) نقل شده است: «الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ، وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ، وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِيَةِ».

جايگاه و سهم دعا در حل مشکلات مردم؟

دعا چه جايگاه و سهمی در حل مشکلات دارد؟ آيا صحيح است که به نام دعا مردم را از تدبیر امور، عمل، تحقيق، درمان و توسعه باز داريم؟!

دین و مذهب هرگز دعا را جانشين اسباب و علل قرار نداده، بلكه آن را چيزى مافوق آنها قرار داده؛ یعنی همان جا كه هيچ راه و وسيله ديگرى جز دعا برای شخص وجود ندارد و تنها روزنه اميد استمداد از نيرويى مافوق، نيروى لايزال مبدأ جهان هستى است. در این صورت مفهوم دعا درخواست فراهم شدن اسباب و عواملى است كه از دايره قدرت انسان بيرون باشد از كسى كه قدرتش بى پايان و هر امر ممكنى براى او آسان است.
ضمن اینکه دعا تنها الفاظ و به اصطلاح لقلقه لسان نيست؛ بلكه يك نوع آمادگى روحى و شايستگى معنوى و خودسازى است كه مى تواند در سلسله علل قرار گيرد و علّت ناقصه اى را كامل كند؛ زيرا فضل بى پايان خدا به اندازه شايستگيها و لياقتها به افراد مى رسد و بنابراين كسب شايستگى و لياقت مى تواند منشأ فضل و فيض تازه اى گردد.

حل مشکلات، فلسفه انتظار؟!

چرا فلسفه انتظار ما به مشکلاتمان گره خورده است؟ آیا اگر مشکلی نداشته باشیم نباید منتظر امام زمان باشیم؟!

انتظار عامل تخدیر کننده ای نیست که موجب انفعال شیعه در برابر مشکلات و حواله دادن شان به آینده ای نامعلوم شود. برعکس، شیعیان همواره با استمداد از آموزه های قرآنی که سرنوشت بشر را در دستانش معرفی می کند به اصلاح مشکلات خود پرداخته اند. بر همین اساس ظهور را فقط به معنای فرصتی برای رفع مشکلات شان نمی دانند و شمایل آن را زمانه ای برای به فعلیت رسیدن همه جنبه های انسانی و آسمانی وجود انسان به عنوان خلیفه الله در زمین ترسیم می کنند. جنبه هایی که حتی در پیشرفته ترین کشورها هم به منصه ظهور نرسیده است و زاییده عشق آدمی به آگاهى، زيبايى و نيكى است. ظرفیت های به فعلیت نرسیده جامعه بشری برای ایستادن در بالاترین نقطه کمال این حوزه های سه گانه خود دلیل این است که باید روزی حکومتی عادلانه بر جهان حاکم شود که آنها را برآورده سازد.

حقّ انتخاب برای موجودات در نوع و اصناف خلقت

آیا شایسته نبود به جای خلقت اجباری، موجودات در انتخاب «نوع و اصناف خلقت» دارای اختیار می بودند؟

چنین فرضی تناقض آمیز است زیرا مستلزم این است که مخلوق قبل از اینکه آفریده شود، به نحوی وجود داشته باشد و درباره نوع آفرینش خود تصمیم بگیرد. یعنی مخلوق در حالی که هنوز معدوم است، موجود نیز باشد! چنین فرض، متناقض و محال است. ضمن اینکه آن موجودی که طبق فرض «به نحوی از انحاء وجود یافته» تا تکلیف آفرینش خود و نوع آن را مشخص کند، به صورت جبری آفریده شده است و هویتی دارد که با اختیار شکل نگرفته است.
بر فرضی که فرض بالا را پذیرفته باشیم، درکِ درست و دقیق مصالح و مفاسد انتخاب ها برای بشر نتیجه تجربه مستقیم حیات است و آحاد نوع بشر به عنوان موجوداتی غیرازلی و بی تجربه - هر چند عاقل - هیچ بصیرت و پیش بینی راجع به حیات و مصالح آن ندارند، تا بخواهند حق انتخاب شان را در قبال آن اعمال کنند. این تصمیم گیری برای پدیده های فاقد عقل یعنی جمادات، گیاهان و حیوانات اصلا معنی ندارد.
نیز این فرض که خدا ابتدا مخلوقات بی هویتی را خلق کند و اطلاعات لازم را راجع به مصالح امور در اختیارشان قرار دهد تا خود هویت شان را برگزینند، خالی از اشکال نیست و منجر به این می شود که به خاطر بهره مند بودن نوع انسان از امتیاز و کمال، هیچ موجودی جامد بودن و گیاه یا حیوان بودن را نمی پذیرند و همه آن موجودات بی هویت، انسان بودن را برمی گزیدند. چرا که با توجّه به وضعیّت کامل تر انسان، در آمدن در قالب جمادات یا نباتات و یا حیوانات، غیرمنطقی است؛ چون «ترجیح مرجوح بر ارجح» است.
از آن گذشته انسانها با همه اطلاعاتی که در اختیارشان گذاشته شود باز به خاطر ابعاد مختلف و متضاد نفسانی و ذاتی و گرایشات متنوع، در نوعی حیرت یا انتخاب غیر حکیمانه گرفتار خواهند شد، چنان که بشر به اصطلاح پست مدرن و عقل کل امروزی از زن یا مرد بودن یا حتی از انسان بودن خویش می گریزد و تغییر جنسیت می دهد یا دوست دارد سگ باشد و در بیشتر موارد از انتخاب هایش پشیمان می شود.

نكاتی‏ در علت عدم اجابت یا تأخیر در اجابت برخی دعاها

چرا برخی دعاها به اجابت نمى ‏رسد، يا با تأخير به اجابت می رسد؟

1. گاه مى ‏شود كه دعا کننده شرايط استجابت دعا را فراهم نكرده ‏است؛ 2. گاهی خواسته دعا کننده به زيان اوست؛ 3. گاهی خداوند اجابت دعا را به تأخير مى ‏اندازد، تا بنده اش بيشتر نيايش كند و مشمول عنايات افزون‏ ترى گردد؛ 4. گاهى برخى از افراد، راهها و اسبابى را كه خداوند براى حلّ مشكلات قرار داده رها مى ‏كنند و تلاش و كوشش را کنار می گذارند؛ 5. اعتقاد و ايمان به آثار دعا نيز تأثير مهمى در اجابت دعاها دارد و با ترديد به مقصود نمی توان رسيد؛ 6. گاهى اوقات، خداوند دعاى مؤمنان را اجابت نمى كند و در عوض، گناهانى را از آنها مى ‏آمرزد و يا آن را براى آخرت ذخيره مى سازد.

 

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

لا شيءَ أصدقُ مِن الأجلِ

چيزى راست تر از اجل و مرگ نيست

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 44