صفات جمال 17 مطلب

اگر دعاى شما نبود، ارزشى نداشتيد!

منظور از اين آيه که «اگر دعاى شما نبود، ارزشى نداشتيد»، چيست؟ مگر دعا چه جایگاه يا اثری در زندگی و بندگی انسان دارد؟!

مفهوم آيه چنين است که: آنچه به انسان ارزش و قيمت در پيشگاه خدا مى‏ دهد، همان ايمان و توجه به پروردگار و بندگى او است. دعا وسيله مؤثرى است براى خودسازى و پيوند نزديكى است ميان انسان و خدا. دعا وسيله‏ اى است براى شناخت پروردگار و صفات جمال و جلال او، و هم وسيله‏ اى است براى توبه از گناه و پاك‏سازى روح، و هم عاملى است براى انجام نيكى ‏ها، و هم سببى است براى جهاد و تلاش و كوشش بيشتر تا آخرين حد توان. گذشته از همه دعا مى‏ تواند دريچه‏ اى باشد به سوى اميد پيروزى، و وسيله مؤثرى براى مبارزه با ياس و نوميدى. به همين دليل دعا به هنگام حوادث سخت و طاقت‏ فرسا به انسان قدرت و نيرو و اميدوارى و آرامش مى‏ بخشد، و از نظر روانى اثر غير قابل انكارى دارد.

دعاهای حاملان عرش الهى و آدابی که رعايت می کنند

فرشتگان عرش الهى چه دعاهایی در حق انسانها می کنند؟ و چه آدابی را در دعا رعايت می کنند؟

خداوند در آيات 7 تا 9 سوره غافر (انسان) می فرمايد: «فرشتگانى كه حاملان عرشند و آنها كه گرداگرد آن [طواف مى‏ كنند] تسبيح و حمد خدا مى‏ گويند و به او ايمان دارند و براى مؤمنان استغفار مى‏ نمايند * [عرضه مى‏ دارند] پروردگارا! آنها را در باغهاى جاويدان بهشت كه به آنها وعده فرموده‏ اى وارد كن، همچنين صالحان از پدران و همسران و فرزندان آنها را كه تو توانا و حكيمى * و آنها را از بديها نگاهدار، و هر كس را در آن روز از بديها نگاهدارى مشمول رحمتت ساخته‏ اى و اين است رستگارى بزرگ».

در اين آيات، حاملان عرش الهى راه و رسم دعا را به مؤمنان مى‏ آموزند: نخست تمسك به ذيل نام پروردگار (رَبَّنا). سپس او را به صفات جمال و جلالش ستودن و از مقام رحمت و علم بى پايانش مدد خواستن. سرانجام وارد در دعا شدن، و مسائل را به ترتيب اهميت خواستن و با شرائطى كه زمينه استجابت را فراهم مى‏ سازد مقرون ساختن. سپس دعا را با ذكر اوصاف جمال و جلال او و توسل مجدد به ذيل رحمتش پايان دادن. حاملان عرش الهی در اين دعا روى پنج وصف از مهم ترين اوصاف الهى تكيه مى‏ كنند ربوبيت، رحمت، قدرت، علم و حكمت او.

گستره «علم الهي» از زبان امام علي(ع)

امام علي(ع) در خطبه 163 نهج البلاغه، درباره گستره «علم الهي» چه فرموده است؟

ایشان مي فرمايد: «نه نگاه هاى خيره بندگان از او پنهان است و نه تكرار الفاظ [بر زبان آنان]، نه نزديك شدن به تپه ها و بالا رفتن از آنها و نه برداشتن گام هاى بلند در شب هاى ظلمانى، شب هايى كه ماه درخشان بر آن مى تابد و به دنبال آن، خورشيدِ نورانى از طلوع تا غروب بر آن مى گذرد، آگاهى او به آنچه در آسمان هاى بالاست مثل آگاهى اش به چيزهايى است كه در زمين هاى پايين قرار دارد، علمش در تغييرات زمانها از روى آوردن شب و پشت كردنِ روز نافذ است، علم خدا به مردگانِ پيشين مثل علم او به زندگان موجود است و ...».

اثبات «نامتناهی بودن» ذات خداوند

چگونه مي توان «نامتناهی بودن» ذات خداوند را اثبات کرد؟

مهمترین مطلب در باب «صفات خداوند»، اثبات «عدم محدودیت» اوست؛ برای این کار ابتدا باید توجه کرد كه محدوديتِ وجود، يعنى آلوده بودن به «عدم»؛ اگر چيزى ذاتاً مقتضى وجود باشد نمى تواند مقتضى عدم گردد. از طرفی ثابت شده زنجیره علل جهان باید به يك نقطه ثابت و ازلی(واجب الوجود) برسد؛ این نقطه، وجودش از درون ذاتش است؛ لذا نمی تواند ذاتا محدود باشد؛ و اگر چیزی بتواند او را محدود کند به این معناست كه علتى در بيرون وجود دارد و او معلول آن علت است؛ در اين صورت واجب الوجود نخواهد بود. نتيجه اينكه خدا باید نامحدود باشد.

شبهه «قابل فهم نبودن زبان وحی»

چه پاسخي به اين شبهه مي توان داد كه مي گويد زبان وحي قابل فهم نيست و الفاظ قرآن به دلیل مادی و ناسوتی بودن نمی توانند بیانگر حقیقت ملکوتی آن باشند؟

پاسخ اين است كه: زبان وحى به ويژه قرآن، بر حسب موضوع سخن، مختلف است كه اجمالا بر چهار بخش تقسيم مي شود: 1. احكام و تكاليف. 2. اَمْثال و حِكَم. 3. سخن از سراي غيب. 4. معارف و اصول شناخت. در گزاره هاى كتب آسمانى درباره مفاهيم غيبى، از استعاره و تشبيه و مجاز و كنايه استفاده شده تا به گونه تقريبى و از باب تشبيه نامحسوس به محسوس گزارش كنند. اين شيوه متعارفى است كه در اين گونه تشبيه ها، به تقريب بسنده شده و بيان يا درك تحقيقى ـ با اين وصف ـ امكان پذير نيست.

تبيين «آیات متشابه» قرآن راجع به «صفات جمال» و «جلال»

چگونه می توان «آیات متشابه» قرآن را در مورد «صفات جمال» و «جلال» تبيين نمود؟

متکلمان امامیه؛ خداوند را متّصف به «صفات جمال» و «جلال» می دانند، لکن «معتزله» و «اشاعره» در اتّصاف خداوند به این صفات اختلاف دارند. «معتزله» اتّصاف خداوند به هر گونه صفتی را نفى مى كنند؛ زيرا لازمه اتّصاف، اقترانِ ذات حقّ به مبدأ صفات مى باشد؛ اما «اشاعره» معتقدند ظاهر قرآن بايد رعايت شود و هيچ گونه تأويلی را نمی پذیرند؛ زیرا خداوند خود را به اين صفات متّصف کرده و با زبان قوم سخن گفته و اين وصف بايد با مفاهيمى باشد كه عرف آن را دريافت مى كنند. لکن «امامیّه»، ذات مقدسه را منشأ تمامى صفات كمال مى دانند؛ زيرا اوصاف کمالیه از ذات او نشأت گرفته و نشايد كه ذات او فاقد كمالات باشد.

آثار تربيتي توجه به «صفات الهی»

توجه به «صفات الهی» چه آثار تربيتی برای انسان درپی دارد؟

هنگامى كه خدا را به عنوان ذات كامل از هر نظر كه كانون اميد همه بندگان است معرفى مى كنيم روشن است كه اين بحث با صراحت به انسان مى گويد كه با تلاش پيروز و خوشبخت خواهى شد به شرطي كه بتوانى پرتوى از آن صفات جلال و جمال را در خود زنده كنى؛ يا به تعبير ديگر مظهر اسماء و صفات او شوى، و رنگ و صبغه الهى پيدا كنى، و روح و جان تو آئينه اى براى اسماء او و تجليگاه اوصاف جلال و جمال او گردد و از نظر علم، قدرت، اراده و مشيّت، مديريت و ربوبيت، رحمانيت و رحيميّت و... كارى كنى كه شباهتى هر چند اندك با او پيدا كنى.

«اوصاف خداوند» در کلام امام علی(ع)

امام علی(علیه السلام) در خطبه 213 نهج البلاغه، چگونه خداوند را توصیف می کند؟

امام علی(ع) پيرامون اوصاف خداوند می فرماید: «ستايش مخصوص خداوندى است كه از شباهت به مخلوقات، برتر و از وصف واصفان، والاتر است. با تدبير شگفت آورش بر همه ناظران آشكار است و حقیقت ذاتش بر همه متفكّران پنهان، عالِم است بى آنكه معلوماتش اكتسابى باشد يا فزونى گيرد، همه امور را بدون نياز به تفكّر اندازه گيرى كرده، تاريكيها پوششى بر او نمى افكند و به روشنايى نیازی ندارد، شب و روز براى او متصوّر نيست، دركش از اشيا به حس بينايى و علمش به جستجو و آزمایش وابسته نیست ...».

صفات «جلال» و «جمال» خداوند در نهج البلاغه

امام علي(ع) در خطبه 160 نهج البلاغه به كداميك از صفات «جلال» و «جمال» پروردگار اشاره كرده است؟

ایشان مي فرمايد: «خداوندا، كُنه عظمت تو را هرگز درك نمى كنيم، جز اينكه مى دانيم تو زنده و قائم به ذات خود و ديگران قائم به تو هستند. هيچ گاه خوابِ سبك و سنگين، تو را فرا نمى گيرد [تا از بندگانت غافل شوى]، افكار [بلندپرواز] هرگز به تو نمى رسد و چشم ها تو را نمى بينند؛ ولى تو چشم ها را مى بينى و اعمال و كردار [بندگان] را احصاء مى كنى و زمام همگان به دست توست». امام(ع) با ذکر این اوصاف، ضمن بستن راه بر هر گونه افراط و تفریط، انسان ها را به طریق صحیح که معرفت اجمالی و عجز از معرفت تفصیلی است رهنمون شده است.

شرح صفت «خالقیت» خداوند

امام علي(ع) در خطبه 163 نهج البلاغه، کدامیک از «صفات فعل» خداوند را شرح می دهد؟

امام علي(ع) در بخشی از خطبه 163 «نهج البلاغه»، درباره یکی از «صفات فعل» خداوند، یعنی آفرینش جهان هستی و عجایب و شگفتی های آن، مي فرمايد: «ستايش، مخصوص خداوندى است كه آفريدگار بندگان است؛ خداوندى كه گستراننده زمين، جارى كننده سيل در رودخانه ها و روياننده گياهان بر كوهها و تپه هاست». حضرت پس از اشاره به آفرینش انسان که شاهکار بزرگ آفرینش است، به سه موضوع محل سکونت و آب و مواد غذایی اشاره نموده تا حس شکرگزاری بندگان را برانگیزد و برای معرفت خداوند آماده سازد؛ چرا که این «صفت فعل» برای همه مردم قابل درک و معرفت آفرین است.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

الإمام عليٌّ(عليه السلام)

الإيثارُ أحسَنُ الإحسانِ، و أعلى مَراتِبِ الإيمانِ

ايثار، نکوترين نيکوکارى و بالاترين مرتبه ايمان است

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 22