هواپرست 3 مطلب

پیشینه «ماه های حرام»

آیا اسلام جنگ در برخی از ماه ها را حرام اعلام کرده است و یا قبل از اسلام هم این حکم جاری بوده است؟

حرمت جنگ در ماه هاى حرام، در زمان انبياء پيشين هم بوده و اختصاص به اسلام ندارد. در دوران جاهلیت، عرب جاهلى با ماه هاى حرام و احكام آن بازى مى كردند و آن را جا به جا می کردند که قرآن از آن به «نسىء» تعبير كرده و می فرماید: «تأخير ماههاى حرام و جا به جا كردن آنها فقط، افزايشى در كفر است؛ يك سال، آن را حلال، و سال ديگر آن را حرام مى كنند».

منشا انحراف عالمان و حاکمان بدعت گذار

علت بدبختی عالمان و حاکمان هواپرست و بدعت گذار چیست؟

امام علی(ع) در توصیف حاکم و عالم هواپرست می فرماید: «او کسى است که خداوند وى را به حال خود واگذارده است!». در واقع این فرد از راه راست منحرف گردیده.... لذا از دعوت به گمراهی خوشحال می شود و هم خودش از طریق هدایت پیشینیان (پیامبران و اوصیاء) گمراه شده و هم گمراه کننده کسانى است که در زندگى او یا پس از مرگش به او اقتدا مى کنند؛ او بار گناهان کسانى را که گمراه ساخته به دوش مى کشد و همواره در گرو گناهان خویش است.

سرانجام هواپرستى

هواپرستى،انسان را به چه سرانجامى مى رساند؟

هواپرستى سرچشمه غفلت از خدا و خلق خدا است و عامل بیگانگى از همه اصول اخلاقى است. انسان را در خویشتن فرو مى برد و از همه حقایق جهان دور مى سازد. یک انسان هواپرست جز به اشباع شهوات خویش نمى اندیشد و برای او آگاهى، گذشت، ایثار، فداکارى و معنویت مفهومى ندارد.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

قال الرّضا عليه السّلام :

انَ اَبى اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتّى يَمْضِىَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَيّامٍ، فَاِذا کانَ الْيَوْمُ العْاشِرُ کانَ ذلِکَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ ... .

امالى صدوق ، ص 111